|
|
|
بر اساس استاندارد های حسابرسی ایران، لازمه دستیابی به اهداف حرفه حسابداری توسط حسابداران حرفه ای، پایبندی به اصول بنیادی درستکاری، بیطرفی، ورفتار حرفه ای است. از آنجا که وظیفه حسابرس اعتبار سنجی به صورتهای مالی است، این امر مستلزم کیفیت حسابرسی وصلاحیت حسابرسان است. (هوشمند، ۱۳۸۶)

در مورد تعهد اجتماعی حسابرسان، این انتظار متعارف وجوددارد که آن ها درتمام مدت، مستقل از هرنوع منفعتی از جمله منافع شخصی به وظایف خود عمل کنند خواه این تعهد در عمل پذیرفته شود یا خیر، برداشت واستنباط آن است که حسابرسی مستقل مبنای معقولی برای ارزیابی صادقانه از کیفیت اطلاعات مندرج در صورتهای مالی فراهم آورد. (حساس یگانه ،۱۳۸۴)

۲-۱۲-۱-نقش حرفه حسابرسی در جامعه :
تمامی حرفه های شناخته شده چندین ویژگی مشترک دارند. مهمترین این ویژگی ها عبارتند از :
-
- مسئولیت خدمت به جامعه
-
- مجموعه پیچیده از دانش
- نیاز به اعتماد جامعه
حرفه حسابرسی نیز در جامعه مانند حرفه های دیگر بهتدریج تکامل یافته است وبدلیل تغییرات مستمر در روش های حسابداری پیوسته درحال تغییر است. علاوه براین تغییرات اخیر در گزارشگری حسابرسی در جوامع پیشرفته صنعتی تا حد زیادی مربوط به عوامل تعیین کننده وظیفه و نقش حسابرسی است. بدون بررسی وملاحظه این عوامل علت تغییرات در گزارشگری حسابرسی، در پرده ابهام خواهد ماند.
در کشور ما نیز بعلت اینکه در تعیین شکل و محتوای گزارش، اغلب از الگوهای کشورهای پیشرفته صنعتی استفاده می شود. در جهت رفع نارسایی ها اولین گام تعیین استاندارد های ملی در کشور میباشد که این مهم (تدوین رهنمودهای حسابداری واستاندارد های حسابرسی) توسط سازمان حسابرسی عملی گردید واز اول سال ۱۳۷۸ لازم الاجرا گردیده است (هاجری ،
مرداد ۱۳۹۰)
وضعیت واقعی: وضعیت واقعی به موقعیتی گفته می شود که درعمل وجود دارد. وضعیت واقعی در جریان عملیات حسابرسی، مشخص و مستند می شود. حسابرس در تعیین وضعیت موجود یک یافته حسابرسی عملیاتی، باید از این قبیل دهد: چه چیزی را یافته اند؟ چه چیزی را مشاهده کرده اید؟ چه چیزی معیوب، ناقص یا اشتباه است؟ وآیا نارسایی مشاهده شده ، محدود به واحد عملیاتی مورد بررسی ویا گسترده تر از این حد است (رایدر ،راهنمای جامع حسابرسی عملیلاتی، ۱۳۸۰)
فعالیتی اطمینان بخش و مشاوره ای مستقل وواقع بینانه که با هدف ارزش افزایی وبهبود عملیات سازمان انجام می شود. حسابرسی داخلی با اتخاذ رویکردی نظام مند به سازمان کمک میکند تابه اهداف خود دست یابد و فرایند های اثر بخش مدیریت ریسک، کنترل ها وحاکمیت شرکتی رابهبود بخشد.
-کنترل عملیات
-ارزیابی سر مایه گذاری ها
-مدیریت سیستم های اطلاعاتی
-کارکنان و سیستم های منابع انسانی
سیستم های مالی :
– حسابداری مالی
-حسابداری مدیریت وبودجه
-پیشبینی ها وبرنامه ریزی تجاری
-حقوق ودستمزد
-روش های پرداخت های نقدی
رابطه سازمانی مدیران وحسابرسان داخلی: جایگاه حسابرسی داخلی باید به گونه ای باشد که بتواند به طور اثر بخش عمل کند. از این رو پشتیبانی مدیریت سازمان از حسابرسی داخلی، یک ضرورت است. حسابرسی داخلی باید با مشورت با مدیریت ضرورت ها واولویت های کار خود را تعیین کند. بنابرین رئیس حسابرسی داخلی باید آزادانه به مدیران ارشد، دسترسی داشته باشد وبه آن ها گزارش کند. نتیجه یک تحقیق نشان میدهد که عملکرد حسابرسی داخلی بیشتر به جایگاه مستقل آن بستگی دارد. تامین جایگاه مناسب حسابرسی داخلی در ساختار سازمانی، می توان نسبت به استقلال واحد حسابرسی داخلی اطمینان لازم را به دست آورد. موقعیت سازمانی حسابرسی داخلی به توانایی واثر بخشی آن بستگی دارد. دربیشتر سازمانها وظایف حسابرسی داخلی در بخش مالی وزیر نظر مدیر اجرایی است. این موقعیت تا حدی قابل قبول ورضایت بخش است، زیرا حسابرسی داخلی باید به کسی گزارش دهد که کل بخش عملیاتی را بررسی میکند.
۲-۱۲-۲-تعریف کنترل داخلی :
فرایندی است که به منظور کسب اطمینان معقول از تحقق اهدافی که در سه گروه اصلی زیر دسته بندی میشوند. توسط هیات مدیره وسایر کارکنان یک واحد اقتصادی برقرار میشوند :
۱-اثر بخشی و کارایی عملیات
۲- قابلیت اعتماد گزارش دهی مالی
۳-رعایت قوانین و مقررات مربوط
تعریف حسابرسی عملیاتی : عبارت است از فرایند منظم و روشمند برای ارزیابی اثر بخشی،
کارایی، و صرفه اقتصادی عملیات سازمان وگزارش نتیجه ارزیابی، همراه با پیشنهاد های عملی به اشخاص ذیصلاح برای بهبود عملیات.
۲-۱۲-۳-هدف حسابرسی عملیاتی :
-ارزیابی عملکرد در مقایسه با هدف های تعیین شده به وسیله مدیریت.
-شناسایی فرصتهای بهبود عملیات از نظر صرفه اقتصادی و کارایی واثر بخشی
-ارائه پیشنهاد برای بهبود عملیات یا انجام اقدامات ورسیدگی های بیشتر
مفاهیم اساسی حسابرسی عملیاتی :
حسابرسی عملیاتی دارای سه مؤلفه کارایی، اثر بخشی و صرفه اقتصادی است که از اهمیت زیادی برخوردار است. امروزه ارزیابی کارایی، اثربخشی و صرفه اقتصادی باید از فرایند عادی مدیریت هر واحد تجاری در بخش عمومی وخصوصی باشد ومدیران بررسی عملیات را به عنوان یکی از مسئولیت های خود برای کنترل فعالیت ها تلقی کنند وارزیابی مستقل عملکرد مدیران از طریق واحد حسابرسی داخلی یا حسابرسان مستقل صورت گیرد.
صرفه اقتصادی : تلاش در جهت حد اقل کردن هزینه تحصیل واستفاده از منابع سازمان با حفظ کیفیت مناسب.
کارایی : نسبت نتایج به دست آمده از عملیات به منافع مصرف شده. عملیات کارا عملیاتی است که با بهره گرفتن از روش های بهینه، حداکثر بازده را با صرف حداقل منابع تامین کند.
حسابرسی داخلی: فعالیتی اطمینان بخش ومشاوره ای مستقل وواقع بینانه که باهدف ارزش افزایی وبهبود عملیات سازمان انجام شود. حسابرسی داخلی با اتخاذ رویکرددی نظام مند به سازمان کمک میکند تا به اهداف خود دست یابد و فرایند های اثر بخش مدیریت ریسک ،
کنترل ها وحاکمیت شرکتی را بهبود بخشد.(انجمن بین الملی حسابرسان داخلی )
حسابرس داخلی کیست وچگونه تعیین می شود و فرایند گزارش دهی آن چگونه است ؟


۲-۱۱-۲-شفافیت در سیاستهای دولت
صندوق بینالمللی پول، برای افزایش رشد اقتصادی، دولت را مورد تأکید ویژهای قرار میدهد. این اصطلاح به معنای تقویت شفافیت اعمال دولت در جهت جلب اعتماد صاحبان پسانداز و سرمایهگذاران و روانسازی عملکرد اقتصادی شامل خدمات عمومی مطمئن، محیطهای نظارتی شفاف، نظام قضایی مستقل و ضوابط قابل اعمال حقوق مالکیت است. این صندوق سه عامل اساسی ضد رشد را گستردگی فعالیتهای دولت در امور اقتصادی، شفافیت اندک یا عدم شفافیت و به تبع آن عدم پاسخگویی مدیریت دولتی و تضعیف ثبات قانونمندی و رقابتپذیری محیط فعالیتهای اقتصادی بر میشمارد.

صندوق بینالمللی پول رهنمودهایی برای افزایش شفافیت دولت بیان میکند که این اصول عبارتند از:
الف- وضوح کامل نقشها و مسولیتهای دولت،
ب- دسترسی عام به اطلاعات مربوط به فعالیتهای دولت،
ج- آشکاربودن تهیه واجرای بودجه و اطلاعرسانی،
د- تأیید جامعیت اطلاعات مالی به نحوی مستقل. (صالحخو، ۱۳۸۲)
به طور کلی، سیاستهای مالی و پولی دو ابزار مورد استفاده دولت و بانک مرکزی برای اداره نظام اقتصادی است.
۲-۱۱-۲-۱-سیاست پولی
سیاست پولی مجموعه تدابیری است که بانک مرکزی برای تغییر در حجم پول و نقدینگی در راستای تثبیت اوضاع اقتصادی اعمال میکند. یکی از مهمترین وظایف نظام بانکی کنترل و هدایت متغیرهای اساسی اقتصاد کلان از طریق اجرای خردمندانه سیاستهای پولی و تنظیم عرضه پول است. بانکهای مرکزی برای اجرای سیاستهای پولی و رسیدن به اهدافی نظیر دستیابی به رشد، اشتغال، تثبیت سطح عمومی قیمتها و بهبود بخشیدن به موازنه پرداختهای خارجی، از ابزارهای متفاوتی چون عملیات بازار باز، تغییر نرخ ذخیره قانونی، تغییر نرخ تنزیل مجدد و نیز تغییر نرخ بهره استفاده میکنند.
اصولا زمانی که سیاستگذاران در اعلام و اجرای سیاستهای مختلف خود اصل شفافیت و صداقت را رعایت میکنند، جدا از نوع سیاستهای آن ها، به دلیل ایجاد حس امنیت و اعتماد بلندمدت در افراد جامعه نسبت به خود، در اجرای اهداف برنامهریزی شده موفقتر خواهند بود؛ چرا که از همراهی آحاد جامعه بر خوردارند. در رابطه با سیاستهای پولی چنانچه بانک مرکزی اهداف بلندمدت خود در رابطه با بیکاری و تورم را به درستی و با شفافیت کامل در قالب برنامه های مدون بیان دارد؛ تک تک افراد جامعه و نیز نهادهای فعال در بازار پول و سرمایه به درستی خواهند توانست نسبت به هزینه ها و به طور کلی ریسکهای پیش روی خود پیشبینیهای لازم را داشته و به نحو مناسبی آن ها را پوشش دهند. این امر در بلندمدت موجب تداوم در رشد اقتصادی جامعه میشود.
از دیگر ابزارهایی که بانک مرکزی به عنوان یک ابزار کنترلی در اختیار دارد، نرخ ارز است. نکته مهم در رابطه با سیاستگذاری نرخ ارز، شفافیت سیاستهای بانک مرکزی در این حوزه است. زیرا تصمیمگیریهای فعالان اقتصادی از نحوه برخورد بانک مرکزی با متغیر نرخ ارز، به خصوص در افق بلندمدت، تاثیر میپذیرد. آگاهی آنان از این امر میتواند منجر به تصمیمات بهتر، کاهش هدر رفتن منابع مادی و انسانی و حضور کاراتر در عرصه بینالمللی شود.
آنچه که باید توجه داشت این است که جدا از شفافیت و صداقت در اعلام و اجرای سیاستها، سیاستهای پولی نباید به گونهای باشد که مانع از علامتدهی درست متغیرهای قیمتی به عوامل اقتصادی شود. به عنوان مثال پایین نگهداشتن دستوری نرخ بهره میتواند علامت منفی به پساندازکنندگان جامعه داده و در نهایت منجر به کاهش منابع برای تولید میشود.
۲-۱۱-۲-۲-سیاست مالی
سیاست مالی اصطلاحا تغییر مخارج دولتی یا مالیاتها و پرداختهای انتقالی به منظور تحت تأثیر قرار دادن تولید و درآمد ملی است. ابزارهای سیاست مالی در دست دولت، هزینه های دولت و مالیات است. هرچه دولتها در این دو امر شفافتر عمل کنند، تاثیر و پذیرش عمومی این سیاستها بیشتر است.
منظور از شفافیت بودجه کیفیت اطلاعات بودجهای و قابلیت آن در پاسخگویی بهتر به مردم است. شفافیت بودجهای پاسخگویی را تقویت میکند و ریسک سیاسی متناظر با اصرار بر سیاستهای خلاف منافع ملی را کاهش میدهد و بدین ترتیب بر میزان اعتبار بودجه میافزاید. همچنین شفافیت بیشتر حمایت عمومی از سیاستهای کلان اقتصادی را باعث میشود. در نقطه مقابل، مدیریت غیرشفاف بودجه ممکن است به بیثباتی ناکارایی یا تشدید نابرابری منجر شود. (صبوری، ۱۳۸۶)
نظام مالیاتی نیز از جمله بخشهایی است که مردم به طور مستقیم با آن ارتباط دارند. از این رو انتظار شفافیت در قوانین مالیاتی برای آغاز به کار سرمایهگذاران امری بدیهی است. کارکردهای اصلی ابزار مالیات را میتوان به طور اصولی در تأمین درآمدهای عمومی کشور، گسترش عدالت (باز توزیع ثروت)، تخصیص مجدد منابع، ثبات اقتصادی و تجهیز منابع مالی و تشکیل سرمایه برشمرد.
بهبود نظام مالیاتی میتواند، در چارچوب شفاف اقتصادی، انصاف در اخذ مالیات و قابلیت سیستم در شناسایی تمام درآمد های شهروندان و اخذ مالیات منصفانه از آن ها، گام مؤثری در جهت جلب و جذب سرمایهگذاریهای خارجی و افزایش توان اقتصادی بخش خصوصی است.
۲-۱۲-نقش قوانین و مقررات
وجود قوانین مشخص و نافذ، نیاز اساسی زندگی اجتماعی است و از آغاز ایجاد مدنیت و آشکار شدن جوامع بشری، همواره قوانین و مقررات خاصی در بخشهای مختلف زندگی انسان وجود داشته و او را از موجودی سرکش و آزاد به سوی موجودی تابع و پایبند سوق داده است. (فیاض، ۱۳۸۹)
امروزه، الزام شرکتها به پاسخگویی و ارائه اطلاعات درباره عملکرد خود، پیش از هر چیز مستلزم وجود قوانین جامع و لازم الاجرا است. از این رو، شفافیت قوانین و مقررات داخل هر کشور نیز از جمله مسائلی است که باید به صراحت حیطههای فعالیتهای اقتصادی را بیان کند. ضامن شفافیت عملکرد در بخش دولتی و خصوصی و پشتیبانی از طرف قوانین و مقررات شفاف است. قانون سازی لازمه توسعه و پیشرفت هر جامعه ای میباشد.
در میان مجموعه مقررات مؤثر بر حوزه اقتصاد، قانون اجرای سیاستهای اصل ۴۴، قانون تجارت، قانون بازار اوراق بهادار و قوانین مالیاتی نقش مهمی در روند تولید و سرمایهگذاری و رونق یا رکود آن دارند. شفافیت این قوانین و مناسب بودن آن ها با نیازهای جامعه و از همه مهمتر اجرای درست آن ها، نقش به سزایی در کارایی بازارها بازی میکند. صراحت قانونی در موارد اقتصادی، امکان انجام سرمایهگذاریهای موفق و سودآور را بیشتر و فساد را کمتر میکند. لازم به ذکر است که جامعیت قوانین و مقررات و در نظر گرفتن منافع همه مشارکتکنندگان بازار و ممانعت از هر گونه سوگیری کاری بسیار سخت است و همچنین صرف اجرای قوانین و مقررات، دستیابی به شفافیت را تضمین نمیکند، بلکه جامعیت این قوانین از جهت در نظر گرفتن همه لایههای مشارکتکنندگان بازار بسیار مهم است.

اهمال کاری یکی از ویژگیهای شخصیتی و فردی میباشد که وجود بیش از اندازه ی آن در بین دانش آموزان سبب افت تحصیلی و عدم پیشرفت و کارایی واقعی آن ها در محیط آموزشگاه میباشد ، یکی از سازههای که به تازگی مطرح شده در حیطه ی روان شناسی اهمال کاری تحصیلی میباشد . اهمال کاری از نظر روان شناسی یعنی به آینده محول کردن کاری که تصمیم به اجرای آن گرفته ایم (الیس[۹] وناس[۱۰] ،۱۹۹۷،ترجمه فرجاد ، ۱۳۸۲).

اهمال کاری با توجه به پیچیدگی و مؤلفه های شناختی ، عاطفی و رفتاری آن ،ابعاد و تظاهرات گوناگونی دارد ،از جمله می توان اهمال کاری در تصمیم گیری ،اهمال کاری وسواس گونه (فراری[۱۱] ،۱۹۹۱) و اهمال کاری روان رنجورانه (الیس و ناس ،۱۹۷۷)اشاره کرد . اما متداول ترین شکل آن ،به خصوص در حوزه ی تعلیم وتربیت ،اهمال کاری تحصیلی است (استیل ، بروثن و وام بچ [۱۲]،۲۰۰۱).اهمال کاری با پیامدهای زیان باری همچون ارائه با تأخیر تکالیف ،شتاب در آماده کردن خود برای امتحان ، گرفتن نمره های پایین کلاسی ،انصراف از تحصیل (استیل، ۲۰۰۸) استرس و نگرانی و خواب ناسالم و آشفته ،برنامه غذایی و عادات ورزشی نامناسب ،اضطراب دائمی و افسردگی ( دوویت [۱۳]و اسکوتبرگ [۱۴] ،۲۰۰۲) اعتماد به نفس پایین ،پیشرفت کم ،بی نظمی و گم گشتگی ،ایجاد حالت خجالت و عقده حقارت همراه است ،اهمال کاری تحصیلی یک ویژگی شخصیتی است که رابطه نزدیکی با هویت افراد دارد (دوویت ۲۰۰۲).


احتمالا” هیچ تکلیف تحصیلی از انگیزش و اهمال مبرا نیست ،برای انجام تکالیف تحصیلی برخی از نویسندگان (تورانس و گالبریس[۱۵] ،۲۰۰۶نقل از ترویا ،۲۰۰۹)به عناصر شناختی اشاره کردهاند . با وجود این ، تعجب برانگیز نیست که کلید اصلی موفقیت تحصیلی حس قوی خود کارآمدی یا باور به توانایی انجام عملی برای رسیدن به هدفی معین است (بندورا ،۱۹۷۷) . به همین ترتیب تکالیف درسی به شدت به اهمال کاری یا تأخیر و آغاز یا تکلیف به نحو مطلوب در محدوده زمانی مورد انتظار وابسته است (فراری،اوکالاگان و نیوبگین[۱۶] ،۲۰۰۵) . دو سازه خود کار آمدی و اهمال کاری به طور قطع بر عملکرد تحصیلی تاثیر دارند (ترویا ،۲۰۰۹). در دنیای امروزی مولد بودن ،فعال بودن و به انجام رساندن تکالیف موضوعهای بسیار ارزشمندی هستند . اهمال کاری یا ناتوانی در انجام بموقع کارها تخطی مستقیم از هنجارهای مقبول انجام امور است . تحقیقات قابل ملاحظه ای معطوف به اهمال کاری تحصیلی در محیط های دانشگاهی انجام شده است ،با این امر به علت شیوع فراوان در دانش آموزان و نقش تعین کننده اش در موفقیت و پیشرفت تحصیلی است ( سولومون و راث بلوم[۱۷] ،۱۹۸۴). استیل (۲۰۰۷)اهمال کاری تحصیلی را تأخیر عمدی در تکمیل یک تکلیف در چارچوب زمانی مطلوب یا مورد انتظار ،علی رغم انتظار بدتر شدن اوضاع برای تأخیر تعریف کردهاست .
پژوهش حاضر نیز در راستای این خط پژوهشی میباشد که اهمال کاری به عنوان ویژگی های شناختی چه تاثیری بر عملکرد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارد .
زیدنر[۱۸](۱۹۹۸) اضطراب امتحان را نوعی خود اشتغالی ذهنی تعریف کردهاست که با خودانگاری و تردید دوباره ی تواناییهای خود مشخص می شود و اغلب ارزیابی شخصیتی منفی ،نداشتن تمرکز حواس،واکنش های فیزیولورزیک نامطلوب و افت پیشرفت تحصیلی فرد منجر می شود ونقش مخرب و بازدارنده ای در سلامت روانی دانش آموزان ایفا میکند (سپهریان ورضایی ،۱۳۸۹) اضطراب امتحان ،تکراروفراوانی تجربه نوعی اضطراب وابسته به آزمون وپیامدهای آن است که قبل و در حین امتحان میتواند تجربه شود وشامل آثار جسمانی ،هیجانی و شناختی است ، تحقیقات نشان داده است که اضطراب امتحان با پیشرفت تحصیلی رابطه دارد و اثرات زیانباری برمیزان هیجان و کیفیت یادگیری دارد (پرکان [۱۹] ،۲۰۰۴) . از جمله هیجانات منفی که نقش اصلی در زندگی هر کسی بازی میکند اضطراب[۲۰] میباشد . یکی از انواع اضطراب ها ،اضطراب امتحان یا ادراک هر ارزش یا تحصیلی است که یکی از مهمترین جنبههای انگیزش منفی میباشد و اثرات نامطلوبی بر عملکرد کلاسی دانش آموزان دارد . دوسک [۲۱] اضطراب امتحان را به عنوان احساس نامطلوب یا حالت هیجانی میداند که افراد در آزمونهای رسمی یا سایر موقعیت های ارزشیابی تجربه میکنند (هیل و ویگفیلد [۲۲]،۱۹۸۴؛رضا توکلی زاده ،۲۰۰۹) .

اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان در همه جوامع به عنوان یک پاسخ مناسب و سازگار تلقی میگردد . فقدان اضطراب یا اضطراب بیمار گونه ممکن است ما را با مشکلات و خطرات زیادی مواجه سازد . اضطراب در حد متعادل و سازنده ما را وامی دارد که برای انجام امور خود به موقع و مناسب تلاش کرده ،بدین ترتیب زندگی خود را با دوام تر و بارورتر و بادوام تر میسازیم . بندرت اتفاق می افتد که در خلال فرایند نوجوانی بحرانهای اضطراب مشاهده نگردد . گاهی این اضطراب به طور ناگهانی و زمانی به صورت تدریجی ظاهر می شود . گاهی فراگیر است و زمانی بالعکس در خلال چند ساعت پایان می پذیرد . بنابرین اضطراب به منزله بخشی از زندگی کودکان و نوجوانان یکی از مؤلفه های ساختار شخصیت آن ها را تشکیل میدهد و از این زاویه است که پاره ای از اضطراب های دوران کودکی و نوجوانی را می توان به هنجار تلقی کرد و تاثیر مثبت آن ها را بر فرایند تحول پذیرفت . چون این فرصت را برای افراد فراهم می آورد که مکانیزم های سازش خود را در جهت مراجعه یا منابع استرس زا و اضطراب آور گسترش دهند بالعکس اضطراب مرضی نیز وجود دارد که به منزله ی منبع شکست و سازش نایافتگی به شمار می رود و طیف وسیعی از اختلال های شناختی و بدنی غیر موجه و وحشتزدگی را شامل می شود و فرد را از بخشی عمده ای از امکاناتش محروم میکند ( دادستان ،۱۳۷۶)
در پژوهش حاضر با توجه به اهمیت مسئله و ویژگی های شناختی و شخصیتی دانش آموزان دبیرستانی که مقارن با سن نوجوانی میباشد و متغیرهای خود کار آمدی ، اهمال کاری تحصیلی و اضطراب امتحان به عنوان مؤلفه های تاثیر گذار بر عملکرد تحصیلی مؤثر میباشند ، لذا با توجه به موارد فوق سوال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا بین خود کار آمدی ، اهمال کاری تحصیلی و اضطراب امتحان برپیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد ؟
اهمیت وضرورت پژوهش :
اعتماد به نفس یکی از عوامل تعیین کننده ی موفقیت بویژه عملکرد تحصیلی میباشد ،ناکامی دانش آموزان در درسها ،عدم احساس مسئولیت در دانش آموزان ضعیف و ترک تحصیل به میزان وسیعی تحت تأثیر اعتماد واطمینان پایین آن ها نسبت به تواناییهای خود در امر تحصیل است . کاهش نمره دروس مختلف به میزان اعتقاد دانش آموزانی که نتوانند در مدرسه آن درس را خوب یاد بگیرند ویا تمایل به یادگیری آن درس نداشته باشند ،رابطه مستقیم دارند (سیف ،۱۳۸۶).
-
- Biederman, J., Faraone, S. V., & Lopey, K. ↑
-
- Sprich, S. ↑
-
- Cadoret, R. J., & Stewart, M. A. ↑
-
- La Hoste, G. J. ↑
-
- Noshpitz, J. D., Kernberg, P. F., & Bemporad, J. R. ↑
-
- Ashtari, M. ↑
-
- Booth, J. R. ↑
-
- Bush, L. G. ↑
-
- Panksepp, J. ↑
-
- Semrud- Clikeman, M. ↑
-
- Mostofsky, S. H. ↑
-
- Hilz,M. J. ↑
-
- Schachar, R. Tannock, R ↑
-
- Hill & Castro ↑
-
- anterior cingulate cortex ↑
-
- Shwarts, E ↑
-
- Andrastik, F ↑
-
- Gilbert, C ↑
-
- Moss, D ↑
-
- Schwarts, E ↑
-
- Andrastik, F ↑
-
- Freeman,W.J ↑
-
- Bulkeley, K ↑
-
- Spencer, T. ↑
-
- Purper- Ouakil, D. ↑
-
- Pliszka, S. R., Mc Cracken, J. T. & Maas, J.w. ↑
-
- Jucaite, A. ↑
-
- Zametkin, A. J. & Rapoport, J. L. ↑
-
- Solanto M. V. ↑
-
- Schulz, K, P. ↑
-
- Durston, S. & Konard, K. ↑
-
- Engelhardt ↑
-
- Valera ↑
-
- Rickel, Brown ↑
-
- Martinussen ↑
-
- Dowson ↑
-
- Kovner ↑
-
- McLin ↑
-
- Murphy ↑
-
- Schweitzer ↑
-
- Valera ↑
-
- self-control ↑
-
- Pennington, B. F ↑
-
- Conners, C. K. ↑
-
- Johnston, C. & Mash, E. J. ↑
-
- Johnston, C ↑
-
- Chi, T. C. & Hinshaw, S. P ↑
-
- Alizadeh, H. & Andries, C. ↑
-
- Kashdan, T. ↑
-
- Warren, M. A ↑
-
- Essau. C.A_ ↑
-
- Pliszka, S. R ↑
-
- Faraone, S. V ↑
-
- Wilens, T. E ↑
-
- Schachte, H. M ↑
-
- Schlander ↑
-
- Bradley, C ↑
-
- Benzodrin ↑
-
- pemoline ↑
-
- atomoxetine ↑
-
- lisdexamfetamine ↑
-
- Stephen, V ↑
-
- . Faraone, P ↑
-
- Solanto, M. V ↑
-
- Allen, A. J ↑
-
- Hazell, P ↑
-
- O’Leary, K. D ↑
-
- Becker, W. C ↑
-
- Cunningham, T ↑
-
- Mahone, E. M ↑
-
- Hartman–Bor, E ↑
-
- Behavioral parent training ↑
-
- Chronis, A ↑
-
- Guevremont, D. C ↑
-
- Strayhorn, R ↑
-
- Wiedman, J. A ↑
-
- Anastopoulos, A. D ↑
-
- Pisterman, S ↑
-
- Kendall, J ↑
-
- Braswell, L ↑
-
- Meichenbaum, D. L ↑
-
- Goodman, D. W ↑
-
- Diaz, Y ↑
-
- Abikoff, H . B ↑
-
- Gittelman, K. R ↑
-
- Bloomquist, M ↑
-
- Erhardt, D ↑
-
- whalen , C. K ↑
-
- Henker, B ↑
-
- Bagwell, C. L ↑
-
- Hubbard, J. A ↑
-
- Newcomb, A. F ↑
-
- Dodge, B ↑
-
- Beelmann, A ↑
-
- Frankel , B ↑
-
- Marlowe ↑
-
- Ylvisaker ↑
-
- Feeney ↑
-
- Rothbart, M. ↑
-
- Kernse ↑
-
- Rueda ↑
-
- Dowsett ↑
-
- Livesey ↑
-
- Penkman ↑
-
- amplitude ↑
-
- frequency ↑
-
- coherence ↑
-
- Electrocardiogram ↑
-
- Galvanic skine response ↑
-
- Larsen, S ↑
-
- Subconscious learning ↑
-
- Lawrence, J. T ↑
-
- Steinberg ↑
-
- Siegfried ↑
-
- Lowrence ↑
-
- Demos ↑
-
- Lubar, Deering ↑
-
- functional magnetic resonance imaging ↑
-
- deep states ↑
-
- Green, E ↑
-
- Kamia, A. D ↑
-
- Coordinated Allocation of Resource Model (CAR) ↑
-
- Thornton, K ↑
-
- Carmody, D ↑
-
- amplitude ↑
-
- Evans, J. R ↑
-
- Berger, H ↑
-
- Dietsch, G ↑
-
- Kaiser, David A ↑
-
- Kamiy, J ↑
-
- relaxation ↑
-
- Hardt, J.V ↑
-
- Orne, M ↑
-
- Paskewitz, D. A ↑
-
- Langley Porter Neuropsychiatric Institute ↑
-
- Sterman, M.B ↑
-
- Clemente, C.D ↑
-
- Friar, L ↑
-
- Collura, T. F ↑
-
- Lib, C ↑
-
- Hadassah Medical Organization ↑
-
- Klinberg & Fernell ↑
-
- PicardC , ↑
-
- JensenPS , ↑
-
- SmithB , ↑
-
- Integrated visual and auditory continuous performance test ↑
-
- NJ ,White ↑
-
- HutchenT , ↑
-
- E ,Gordon ↑
-
- commission ↑
-
- omission ↑
-
- raw score ↑
-
- quotient score ↑
-
- CNS Vital signs test ↑
-
- neurocognitive ↑
-
- Verbal and visual memory ↑
-
- Finger tapping ↑
-
- Symbol digit coding ↑
-
- Stroop test ↑
-
- Test of shifting attention ↑
-
- Continuous performance test ↑
-
- Working memory ↑
-
- Johnson, LG ↑
-
- Gualtieri, CT ↑
-
- Benedict,K ↑
-
- First, MB ↑
-
- Beck, AT. Steer, RA, Brown, G.K ↑
۲-۳-۱۲-افشای اطلاعات
گروههای استفاده کننده از گزارشات مالی، از افراد و اقشار مختلف اجتماع با اهداف و سطوح آگاهی متفاوت تشکیل شده است. به این ترتیب، تنظیم گزارشات مالی به نحوی که بتواند اطلاعات مورد نیاز تمامی استفاده کنندگان را فراهم سازد، میسر نمی باشد. از طرفی اصل افشا ایجاب می کند که کلیه واقعیت های بااهمیت مربوط به رویدادها و فعالیت های مالی واحد تجاری، به شکلی کامل و مناسب، افشا گردد(لو و همکاران، ۲۰۱۴).

پیشنهاد بدفورد برای افشای اطلاعات

بدفورد[۶۶] پیشنهاد نمود بجای آنکه تنها بر اصول پذیرفته شده حسابداری به عنوان تنها روش سنجش و اندازه گیری تأکید گردد، ابزارها یا روش هایی ارائه گردد تا بدان وسیله اطلاعاتی سودمند تر به تصمیم گیرندگان و مدیریت ارائه گردد(لو و همکاران، ۲۰۱۴).
پیشنهاد لو تحت عنوان سیاست برابری و کارایی سیاست های حسابداری
لو[۶۷] چنین استدلال نمود که برای پیشرفت در زمینه توجه نمودن به مسئله سیاستها و خط مشیهای حسابداری، باید بصورتی آشکار، توجه سیاست گذاران را بدین مسئله معطوف نمود. در واقع مقصود از برابری این است که در بازار سرمایه، از نظر اطلاعاتی، همه با هم برابر هستند. دیدگاه برابری موجب میگردد که منشأ اصلی نابرابری از بین برود و همین امر برای سرمایه گذاران آگاه، یک مزیت اطلاعاتی است و موجب کاهش اثرات زیان بار اقدامات تدافعی که معمولاً توسط افراد ناآگاه به عمل میآید، شده و در نهایت، افزایش رفاه عمومی را به دنبال خواهد داشت(لو و همکاران، ۲۰۱۴).
۲-۳-۱۳-افشای الزامی یا اختیاری
مطالعات متعددی، دستاوردهای اقتصادی افشای اختیاری را مورد آزمون قرار دادهاند. این مطالعات استدلال مینمایند که به طور بالقوه، شرکت های با افشای اختیاری گسترده از سه طریق بر روی بازار سرمایه تأثیر میگذارند. این سه عامل عبارتند از بهبود نقدینگی آن ها در بازار سرمایه، کاهش هزینه سرمایه و افزایش تحلیلگران مالی آن ها. ولی هندریکسن و ون بردا[۶۸] با توجه به پژوهشها و شواهد مشاهده شده بیان میدارند که شرکت ها تمایلی زیادی برای افزایش میزان افشای اطلاعات مالی ندارند. مگر اینکه از سوی حرفه حسابداری یا دولت، مجبور گردند. آنان عنوان میدارند که این پژوهشها، عدم تمایل شرکت ها را برای افرایش افشای اطلاعات مالی به دلایل زیر می دانند:
-
- افشای اطلاعات باعث میگردد که شرکت های رقیب از وضع نامطلوب شرکت آگاه شده و این امر به ضرر سهامداران میباشد.
-
- گفته میشود که اتحادیه های کارگری پس از کسب اطلاعات، میتوانند به صورت بهتری در مورد دستمزد ها چانه زنی نمایند.
-
- اغلب ادعا میگردد که سرمایه گذاران نمی توانند رویه ها و سیاست های حسابداری را درک نمایند و افشای اطلاعات موجب گمراهی و نه هدایت آن ها خواهد شد.
-
- دیدگاه دیگر این است که امکان دارد سایر منابع اطلاعاتی موجود بتوانند اطلاعات مالی مورد نظر سرمایه گذاران را با هزینه ای کمتر از اطلاعاتی که از طریق صورت های مالی به دست میآید، ارائه نمایند.
- ناآگاهی از نیاز سرمایه گذاران نیز دلیلی است برای محدود نمودن اطلاعات (لو و همکاران، ۲۰۱۴).
۲-۳-۱۴-انگیزه های مدیر در افشای اطلاعات
جهت تعیین انگیزه های مدیر برای افشای اطلاعات در گزارشهای مالی، نه تنها انگیزه اختیاری بلکه باید انگیزه اجباری، از جمله آستانه اهمیت، را در نظر گرفت. بر این اساس، می توان فرایند افشای اطلاعات را به سه قسمت شامل:
الف: افشای اختیاری در شرایط نبود الزامات افشا شامل آستانه اهمیت،
ب: افشای اجباری با فرض الزام به رعایت آستانه اهمیت و
ج: افشای با در نظر گرفتن همزمان انگیزه های اختیاری و اجباری ناشی از آستانه اهمیت، طبقه بندی نمود (چارلز، ۲۰۱۵).
انگیزه های مدیر در افشای اختیاری اطلاعات در شرایط نبود الزامات افشا
از جمله نظریه ها در رابطه با انگیزه مدیر برای افشای اطلاعات، نظریه افشای اختیاری مبتنی بر اطلاعات شرکت یا بنگاه اقتصادی میکنند که منافع حاصل از افشای اطلاعات را بیشتر از هزینه تهیه و گزارش اطلاعات، از جمله هزینه مالکانه و هزینه ریسک دعاوی، بدانند. هزینه مالکانه افشای اطلاعات، هزینهای است که سازمان به خاطر افشای اطلاعات محرمانه خود و به کارگیری بالقوه آن توسط رقبا، متحمل خواهد شد. به مفهوم دیگر، افشای اعداد و ارقام مالی شرکت برای دیگران، بخصوص رقبا مفید است؛ زیرا آن ها با بهره گرفتن از این اطلاعات میتوانند به استراتژی شرکت پی برده و از این رو چشم انداز آتی شرکت را با خطر مواجه سازند و به کاهش احتمالی در جریانهای نقد آتی سازمان منجر شوند. بنابرین، با وجود مطلوب بودن اطلاعات، مدیر تمایلی به افشای اطلاعات نخواهد داشت(ورچیا[۶۹]، ۲۰۱۳).
از طرف دیگر، اگر رقابت در بازار افزایش یابد، مدیر، تمایل به افشای اطلاعات خواهد داشت؛ زیرا هزینه عدم افشای اطلاعات (هزینه مالکانه) در قیمتگذاری شرکت از طرف معامله کنندگان، در نظر گرفته شده و به کاهش قیمت شرکت منجر خواهد شد. بنابرین، دیگر نگهداری اطلاعات برای مدیر توجیه نخواهد داشت. در نتیجه، هر چه بازار رقابتی تر باشد، تمایل به نگهداری اطلاعات و به دنبال آن هزینه نگهداری اطلاعات مالکانه کمتر خواهد شد. هزینه ریسک دعاوی حقوقی زمانی مطرح میشود که مدیریت، اخبار، به خصوص اخبار بد را افشا ننماید و عدم افشای مذکور به ادعای حقوقی از طرف سهامداران بر علیه مدیریت منجر شود(ورچیا، ۲۰۱۳).
در این صورت، عدم افشای اطلاعات به ریسکی تحت عنوان ریسک قانونی منجر می شود و زمانی مطرح میشود که امکان عدم رعایت مفاد قانونی مرتبط با معامله و در نتیجه طرح دعوای حقوقی از جانب طرفین معامله، در اینجا سهامداران و طلبکاران شرکت، وجود داشته باشد. ریسک قانونی میتواند به ریسک بی اعتبار ساختن معامله از جانب طرفین معامله منجر شود (ریسک اعتباری)؛ زیرا طرفین معامله در صورت زیان در یک معامله، برای زیر سؤال بردن اعتبار معامله به دنبال بستر قانونی میگردند(اسکات[۷۰]، ۱۹۹۴)
|
|