نکته قابل توجه آنکه با توجه به پیشرفت صنایع و فناوری که تولید وسایل و کالاها را به صورت یکنواخت و یکسان به سادگی میسر نموده است، حق آن است که امروزه بسیاری از اموال از قبیل سلاح، پارچه، فرش، ظروف و امثال آن ها که روزی قیمی به شمار میرفتند، در ردیف اموال مثلی و یا در حکم آن قرار گیرند، زیرا هر یک از تعاریف به عمل آمده از مال مثلی در خصوص آن ها صادق است (امام و بهمنپوری، ۱۳۸۷: ص ۱۰۰).
در مواردی که مال شخصی برخلاف حق از بین میرود، وضع زیان دیده باید به صورت اول برگردد. لذا اگر مالی تلف شده که دارای اشباه و نظایر فراوان باشد، بهترین راه این است که مثل آن به مالک داده شود و مالک مثل مال خود را به دست بیاورد. مثلاً اگر کسی به عمد و یا در اثر بیاحتیاطی شیشه خانه دیگری را بشکند، باید او نسبت به خرید شیشه و تعویض شیشه اقدام نماید تا مالک وضع پیشین خود را به دست بیاورد. اما اگر مثل مال تلف شده پیدا نشود، باید پول مال تلف شده پرداخت شود. زیرا چارهای جز این وجود ندارد. بنابرین طرز جبران خسارت باید متناسب با ماهیت مال تلف شده باشد و در برابر تلف شدن مال مثلی باید مثل آن داده شود. در نتیجه برای تشخیص موضوع مسئولیت در این گونه موارد، شناسایی اموال مثلی و قیمی مفید و ضروری است (کاتوزیان، ۱۳۸۸: ص ۴۵). به همین دلیل ماده ۳۱۱ قانون مدنی بیان داشته که: «غاصب باید مال مغصوب را عیناً به صاحب آن رد نماید و اگر عین تلف شده باشد، باید مثل یا قیمت آن را بدهد و اگر به علت دیگری رد عین ممکن نباشد، باید بدل آن را بدهد» و همچنین ماده ۳۲۹ قانون مدنی بیان داشته که: «اگر کسی خانه یا بنای کسی را خراب کند، باید آن را به مثل صورت اول بنا نماید و اگر ممکن نباشد، باید از عهده قیمت برآید». البته چون هیچ خصوصیتی و موضوعیتی در خانه یا بنا وجود ندارد، حکم آن را میتوان به سایر موارد هم سرایت داد. همانطوری که ماده ۳۱۲ نیز بیان داشته که: «هرگاه مال مغصوب مثلی بوده و مثل آن پیدا نشود، غاصب باید قیمت حینالاداء را بدهد و اگر مثل موجود بوده و از مالیت افتاده باشد، باید آخرین قیمت آن را بدهد». البته به موجب ماده ۳ قانون مسئولیت مدنی، به ویژه در مورد اموال مثلی و جایی که تعمیر مطلوب و متناسب مال ناقص امکان ندارد، در حکم تلف است و دادگاه میتواند ضامن را به دادن مثل یا قیمت محکوم نماید.[۷]
۱-۱-۲-۳- اموال مصرف شدنی و اموال مصرف نشدنی
مال بر مبنای قابلیت بقا به دو دسته تقسیم میشوند: اموالی که با انتفاع، عین آن باقی میماند (اموال مصرف نشدنی) و اموالی که با انتفاع، عین آن از بین میرود (اموال مصرف شدنی). مال مصرف شدنی مالی است که استفاده عرفی از آن با بقای آن منافات دارد، مثل استفاده از شمع. اما مال مصرف نشدنی مالی که استفاده از آن منافاتی با بقای آن ندارد، مانند کتاب. البته ملاک در تقسیمبندی فوق استفاده عرفی میباشد و گاهاً برخی استفاده ها مغایر با موضوع فوقالذکر هستند و نوع استفاده میباشد که قابل بقا بودن یا نبودن مال را معین میکند. مثلا اگر شمع برای روشن کردن استفاده شود، غیر قابل بقا است، اما اگر برای تزیین استفاده شود، قابل بقا است (کاتوزیان، ۱۳۸۸: ص ۲۱۱).
۱-۱-۲-۴- اموال مادی و غیرمادی
مال بر مبنای محسوس بودن به دو دسته مادی و غیرمادی تقسیم میشود. اموال مادی اموالی هستند که قابل احساس با یکی از حواس ظاهره میباشند، مانند کتاب و میز و خانه. اموال غیرمادی اموالی هستند که نمیتوان آن ها را با یکی از حواس ظاهره احساس کرد، ولی دارای ارزش داد و ستد و قابل تقویم به پولند، مانند حق مؤلف و حق طلب (صفایی، ۱۳۸۳: ص ۱۲۷).
کلیه حقوق مالی را میتوان از اموال غیرمادی به شمار آورد، چه این حقوق، قدرتها و امتیازاتی هستند که قانون برای افراد شناخته و دارای ارزش مبادله اقتصادی و مالی میباشند و بدیهی است که قدرت و امتیاز فردی، مادی و محسوس نیست.
۱-۱-۲-۵- اعیان و منافع
اعیان جمع عین است و آن مالی است مستقل که وجودش وابسته به چیز دیگری نباشد و قابل لمس باشد و سه نوع است: الف) عین معین که نام دیگرش عین شخصی یا خارجی است، عینی است که قابل اشاره است. ب) کلی در معین که نام دیگرش در حکم عین معین، در حکم عین خارجی، در حکم عین شخصی میباشد، مقداری معین از یک مجموعه معین متساوی الاجزا است، مانند ۱۰ تن از این صد تن برنج. ج) کلی فیالذمه؛ مفهومی که دارای افراد متعددی است؛ مانند گل که انواع مختلف دارد، یا اسب که نژادهای مختلف دارد.
منفعت؛ چیزی که استقلالی ندارد و همواره از چیز دیگر حاصل میشود، مانند میوه که از درخت حاصل میشود.
شایان ذکر است که در معامله کلی در معین مالکیتی که ایجاد میشود، مشاعی نخواهد بود، زیرا مشاعی بودن چون استثناء است، نیازمند تصریح است و فایده این مورد در تلف اصل مال است که اگر مالکیت را مستقل بدانیم، تلف هیچ ضرری نسبت به خریدار نخواهد داشت (کاتوزیان، ۱۳۸۸: ص ۳۵).
۱-۱-۲-۶- اموالی که مالک خاص ندارند
این اموال از ماده ۲۳ به بعد قانون مدنی بیان شده و منظور از این دسته، اموالی هستند که مالک آن ها عموم است و یا اموالی است که داخل در مباحات است و مباحات اموالی هستند که ملک کسی نیستند و هرکس میتواند با توجه به قوانین خاص آن ها را حیازت کند و اموال مجهول المالک داخل در این اموال نیست، زیرا این اموال در مرحله ثبوت دارای مالک خاص میباشند، ولو اینکه مالک آن را نمیشناسیم، اما چون در مرحله اثبات فاقد مالک هستند، به اذن حاکم به مصرف فقرا میرسند، از جمله انواع مجهول المالک لقطه میباشد. در این مورد هنوز امید به یافتن مالک وجود دارد. تصرف اموال عمومی، اگر چه برای مدت طولانی باشد، موجب مالکیت نیست.
۱-۲- حق
مفهوم حق از مهمترین مسائل حوزه اخلاق، حقوق و سیاست است. بنابرین در این بخش به بررسی مفهوم حق و اقسام آن پرداخته میشود.
۱-۲-۱- مفهوم حق
۱-۲-۱-۱- حق در لغت
لغتنامه دهخدا معانی متعددی برای این واژه ذکر میکند که مهمترین آن ها از این قرار است: راست کردن سخن، درست کردن وعده، یقین نمودن، ثابت شدن، غلبه کردن به حق، موجود ثابت و نامی از اسامی خداوند متعال (دهخدا، ۱۳۵۲: ص ۹۱۴۲).
و فرهنگ المنجد نیز برای واژه حق، چند کاربرد و معنا ذکر میکند که برخی از آن از این قرار است: ضد باطل، عدل، مال و ملک، حظ و نصیب، موجود ثابت، امر مقضی، حزم، سزاوار (معلوف، ۱۳۸۸: ص ۱۴۴).
با توجه به آنچه بیان شد، روشن میگردد که حق واژهای عربی است که به معنای ثبوت و تحقق است و وقتی میگوییم، چیزی تحقق دارد، یعنی ثبوت دارد و گاه معادل آن در زبان فارسی «هستی پایدار» به کار برده میشود، یعنی هر چیزی که از ثبات و پایداری بهرهمند باشد، حق است (مصباح، ۱۳۸۰: ص ۲۰).