تعالی معنوی با تأکید بر نقش آموزههای دین
الف- روشهای شناختی
– ایمان و باور مذهبی
هنگامی که انسان دردمند و تنها و ناامید از کمک دیگران در کاهش دردهای جسمانی و یا روانی خود راه بهجایی نمیبرد، زمانی که امید بهبودی از بیمار مبتلابه اختلال روانی یا جسمانی یا مسیری مزمن و پیشرونده سلب میشود و تجویزهای پزشکی کمکی به او نمیکنند، تنها راهی که برای نجات از اضطراب، افسردگی و دردهای جانکاه باقی میماند، یاری جستن از ایمان و باورهای مذهبی است (محمد پناه و نصری،۱۳۹۳).
باور به قدرت خداوند و نیایش او و سر تعظیم فرود آوردن به خواست و اراده الهی باعث تسکین آلام انسان میشود و به او تحمل میدهد. در این حال است که نیازهای روحی تأمین میشوند و سیماهای اخلاقی تبلور مییابند(مطهری،۱۳۷۵).
– بینش فرد نسبت بهسختی ها
هنگامی که فرد در زندگی با مشکلات مواجه میشود، نوع نگرش وی در سازگاری با آن ها بسیار مؤثر است. اگر او به دنبال یک زندگی آرام و بهدور از رنج و تنش باشد، تحمل فشارها و سازگاری با آن ها برای وی بسیار مشکلتر است، زیرا انتظار وقوع آن ها را ندارد ولی اگر وقوع سختیها را اجتنابناپذیر بداند خود را برای مقابله با آن ها آماده میکند.
در تعالیم اسلامی بر نگرش مردم تأکید شده است، طبیعت زندگی، آمیخته با سختیهاست، همه انسانها در تلاش و کوششاند و بین آنان برای کسب منافع مختلف، رقابتی شدید وجود دارد در این مسیر موفقیت یک فرد مستلزم به شکست فرد دیگر است. بنابرین مواجهه با مشکلات در زندگی امری اجتنابناپذیر است(موسوی اصل، ۱۳۷۸: ۷۵۶).
برای کسب مقامات معنوی و قرب الهی بایستی با مصائب و حوادث روزگار به سازش برسیم و بدانیم تحمل سختیها در مسائل مادی و معنوی گذرگاه وصول به کمالات است.
– توکل
توکل نیز مفهومی است که میتواند تاثیر شگرف بر رفتار انسان داشته باشد و قرآن میفرماید: “و تو بر خدای زنده ابدی که هرگز نمیرد توکل کن و به ستایش ذات او، وی را تسبیح و تنزیه گو و هم او که به گناه بندگانش کاملا آگاه است،کافی است(سوره الفرقان).
اگر خدا شمارا یاری کند محال است کسی بر شما غالب آید و اگر به خواری واگذارد آن کیست که بتواند از آن پس شمارا یاری کند و اهل ایمان باید تنها به خدا و قدرت و رحمت او اعتماد کنند(فرید،۱۳۸۴: ۷۹).
توکل بر خدا به معنای اعتماد کردن و تکیه کردن بر خدا در تمامی امور است. فردی که بر خدا توکل کند کارهای خود را به او واگذار میکند و تنها بر قدرت او تکیه دارد(موسوی اصل، ۱۳۷۸: ۷۵۸).
ب. روشهای عاطفی معنوی
– یاد خدا
مومن هنگام ذکر خدا احساس میکند که به او نزدیک است و تحت حمایت و سرپرستی او قرار دارد و همین امر موجب برانگیخته شدن حس اعتمادبهنفس، قدرت، امنیت، آرامش و خوشبختی در او میشود(محمد پناه و نصری،۱۳۹۳)
یاد خدا فرد را از امیال و تکانش هایی که برای او تنیدگی زا ست بازمیدارد و سبب میشود که بهجای توجه صرف به لذتهای دنیوی که معمولا ناکامی در بهرهگیری از آن ها موجب تنیدگی است به تقویت ارتباط باخدا و تقرب به او توجه کند(موسوی اصل،۱۳۷۸: ۷۶۰).
– دعا
تاثیر دعا و نیایش به عنوان یک آیین مذهبی بر سلامت روانی، موضوع تحقیق و پژوهشهای زیادی بوده است. دعا در واقع گفتاری است که در آن فرد مستقیما با خداوند خود راز و نیاز میکند و معمولا حالت معنوی آن برای افراد لذتبخش و مطبوع است. انسان وقتی از خداوند چیزی میخواهد احساس لذت از و از غیر خدا احساس ذلت میکند. دعا هم طلب است و هم مطلب، هم وسیله و هم غایت، هم مقدمه است و هم نتیجه. درهرحال، دعا موجب تخلیه هیجان و آزاد شدن انرژی در بدن انسان میگردد، بنابرین بایستی ارزش والایی برای آن قائل شد. ازآنجاییکه دعا موجب حضور قلب، هوشیاری فزاینده و احساس شادابی میگردد، باید در شرایط خاص خود انجام گیرد تا مؤثر واقع شود(بهرامی،۱۳۸۴).
در تعالیم اسلامی آمده است که وقتی انسان در سختیها از همه اسباب مادی قطع امید میکند، متوجه خدا میشود. قرآن در سوره یونس آیه ۲۲ میفرماید: “هنگامی که به انسان آسیبی رسد ما را در حالتهای مختلف خوابیده، نشسته و ایستاده میخواند و خداوند نیز انسان را از آسیب میرهاند“
در دعا فرد از خداوند کمک میخواهد و تکیهگاه پرقدرتی برای خود برمیگزیند که موجب تقویت روانی او میشود. در دعا خصوصیترین اسرارمان را با او در میان گذارد، دست به درگاه او بلند میکنیم که این خود عاملی برای برونریزی عاطفی و رفع تنیدگی است(موسوی اصل، ۱۳۷۸: ۷۶۱).
مانسون با مرور جامعه دعا را یکی از رفتارهای مذهبی مرتبط با سلامت و تندرستی عنوان میکند. گریفین در تحقیق خود گزارش میدهد که بهبود عملکرد جسمی و روانی با ایمان و اعمال مذهبی رابطه دارد(شجاعیان و زمانی منفرد،۱۳۸۰).
چارچوبهای پرورش معنویت در محیط کار
گروهی از محققان مراجعه به الگوی سازمان یادگیرنده را برای تقویت معنویت در سازمانها پیشنهاد مینمایند. سازمان یادگیرنده نوعی سازمان است که به روح و روان انسانی اجازه شکوفایی را داده به گونهای که امروز خلاقیت و نوآوری فراهم گردد. آن ها معتقدند آموزشهای معنوی اساسا با الگوی سازمان یادگیرنده دارای تجانس بوده و اهمیت کار تیمی، مشارکت و فراهم آوردن فرصت برای توسعه کامل نخبگان سازمانی در محیط کار را موردتوجه قرار میدهد:
الگوی سازمان یادگیرنده به عنوان نوعی از سازمان موردحمایت قرارگرفته است که در آن روح و روان آدمی میتواند رها و آزاد گردد. ایجاد یک سازمان یادگیرنده، چالشی حیاتی برای مدیران ارشد است زیرا این امر بستگی به ایجاد یک فضای سازمانی دارد که در آن اجازه شکوفایی ظرفیتهای انسانی در قالب خلاقیت و نوآوری داده شود. سازمان یادگیرنده در جستجوی رهاسازی تمام توان بالقوه انسانی است. بعلاوه، توسعه سازمان یادگیرنده یکی از راههای کسب تعهد پایدار کارکنان شایسته میباشد(پورت[۴۱] و همکاران،۱۹۹۹ ). البته یکی از دانشمندان از طریق ارائه تئوری سازمانهای یادگیرنده، مدیریت را با تحولی دوباره مواجه ساخت(نیکو[۴۲]،۲۰۰۲)