۳-بافت رابطه ای
بافت رابطه ای مواردی همچون زمینه ی خانوادگی، کیفیت ازدواج وزندگی مشترک پدرومادر، کیفیت روابط خانوادگی، سن ازدواج، میزان تاییدازدواج از طرف دوستان و والدین و … را در بر میگیرد .
یکی از مقوله های اساسی در مشاوره قبل ازدواج، توجه به زمینه خانوادگی افرادو به طورکلی نقش خانواده است. به هیچ عنوان نمی توان خانواده یک دختر وپسر را که قصد ازدواج دارند نادیده گرفت زیرا، خانواده علاوه بر اثر گذاری های آشکار تاثیراتی بر شخص به جای میگذارد که ممکن است تدریجا نمایان شوند و یا به طور غیر مستقیم خود را نشان دهند. شیوه تعامل پدر و مادر، نحوه اعمال نقش های همسری، طرز تلقی دربارهء ازدواج، غالب فکری موجود درباره ازدواج، انتظارات، درجه استقلال دختر یا پسر و میزان اهمیتی که برای فرد قایل میشوند و همه، بخش اساسی زندگی زناشویی است(فقیرپور،۱۳۸۴)
۲-۶-چالش های عمده زندگی
۱-ایجاد اعتماد
توماس مالون[۱۸] (۲۰۰۴) معتقدند که اعتماد یعنی شریک کردن خود واقعی با دیگری، با علم به اینکه مورد تمسخرواستهزا ومورد تجاوز و تعدی قرارنخواهیم گرفت، بلکه حمایت خواهیم شد. عناصرایجاداعتماد: ازخودگذشتگی بدون رنجیدن و اهدای خودبه دیگری ودریافت از دیگری عاملی است که ایجاداعتمادمی کند. عنصردیگری که دررشداعتماد دخیل است، احساس منحصربودن و ویژه بودن ارتباط است. همسرانی که گزارش میدهند باهم صمیمی هستند، به نظرمی رسد که پیوندوتعهد ویژه ای نسبت به هم دارند. چیزی همانند تعهد یک انجمن سری که مانع وروددیگران به کانون می شود . منبع دیگراعتماد، افزایش درک وفهم همسران ازیکدیگراست.
۲-تعادل بین نیازبه وابستگی ونیازبه استقلال
بسیاری ازدرمانگران معتقدند که ماتعادل بین نیازبه نزدیک بودن ونیازبه دوربودن را باچرخه ای منظم از حرکت به سوی نزدیک شدن وسپس دورشدن و دوباره نزدیک شدن برقرارمی کنیم. این نزدیک شدن ودورشدن، چرخه ای سه مرحله ای را شکل میدهد. این سه مرحله عبارتنداز:
الف ـ مرحله بسط
زمانی که به همبستگی وحمایت ازیکدیگردست می یازیم.
ب ـ مرحله قبض
زمانی که درخودهستیم وازهمسرخوددوری میکنیم.
ج ـ مرحله عزم
زمانی که تلاش میکنیم تا ازسرخوردگی و ناامیدی قبلی خودنسبت به همسرمان عبورکنیم وبه یک حس عمیق ودورنگر دست یابیم واحساسات ناامیدانه ی خودرا آرام کنیم، تابتوانیم مجددا به آنهابپردازیم (میرصادقی،۱۳۸۴).
رقیبان زندگی مشترک
زمانی که دونفرباهم ازدواج میکنند، دوستان همسر، ارتباطات باقی مانده ازقبل و مجموعه ی خواهران و برادران همسر، ممکن است باعث ترس و حسادت شود. برای این منظوراول ازهمه بایدآگاه باشیم که «می ترسیم»ودوم این که برای خطری که ازآن «می ترسیم»تدبیری بیاندیشیم و کاری انجام دهیم. اگرخانمی ازارتباط همسرش باخانمی دیگرمی ترسد، این لزوماًً بدین معنانیست که ترس خودرا نادیده بگیرد. بلکه لازم است اول ازهمه بداندکه می ترسدودوم اینکه تدبیری بیاندیشدودراین مرحله مشورت ومشاوره بسیاراهمیت دارد.دراندیشیدن تدبیر، بسیاربجاست که از نظرات افرادامین، متخصص وباتجربه استفاده کنیم(میرمحمدصادقی،۱۳۸۴).
۲-۷-رضایت زناشویی
از رضایت زناشویی[۱۹] تعاریف مختلفی ارائه شده است. الیس[۲۰] ( ۱۹۸۹) می نویسد : طرق مختلفی برای تعریف رضایت زناشویی وجود دارد که به نظر او بهترین تعریف توسط « ماکینز» ارائه گردیده است که این چنین است : « احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر در زمانی که همه جنبههای ازدواجشان را در نظر می گیرند » (سلیمانیان، ۱۳۹۰).
رضایت یک متغیر نگرشی است و بنابرین یک خصوصیت فردی زن و شوهر محسوب می شود. طبق تعریف فوق رضایت زناشویی در واقع نگرش و احساس مثبت و لذت بخشی است که زن و شوهر از جنبههای مختلف زندگی زناشویی دارند. رضایت فرد از رابطه زناشویی موجب رضایت وی از خانواده شده و رضایت از خانواده در حکم رضایت از کل زندگی میگردد. به نظر اولسون و دیگران (۱۹۸۹) سه زمینه کلی رضایتمندی وجود دارد که با یکدیگر تداخل داشته و وابسته به یکدیگر میباشند که شامل : الف) رضایت افراد از ازدواج خوب، ب) رضایت از زندگی خانوادگی، ج) رضایت از زندگی به طور کلی میگردد (سلیمانیان، ۱۳۹۰).
رضایت افراد از ازدواج در یک جامعه تک همسری بخش مهمی از سلامت فیزیکی و عاطفی فرد محسوب می شود. این نکته خود رابطه و همبستگی بین رضایت زناشویی و بهداشت روانی را آشکار میکند(وینچ، ۱۹۸۴، ترجمه قراچه داغی،۱۳۸۰).
الیس ( ۱۹۸۶) به نقش تفکر در رضایتمندی و نارضایتی زناشویی پرداخته است. توافق زن و مرد در مورد مسائل مختلف زندگی نقش عمده ای دارد که به نظر الیس این توافق متأثر از طرز تفکر و علایق زوجین میباشد. این زمینه ها و مسائل شامل موضوعاتی از قبیل آزادی اعضای خانواده، تعداد فرزندان، تحصیل و تربیت فرزندان، مداخله اطرافیان و … میباشد. در زمینههای مربوط به علائق، نظیر نحوه گذراندن اوقات فراغت و سرگرمی ها نیز باید توافق نسبی حاصل گردد. در این موارد اگر یکی از زوجین علائق طرف مقابل را نادیده بگیرد موجبات دلسردی و ناکامی در رابطه زناشویی را فراهم می آورد (الیس، ۱۹۸۶).
تفاهم زناشویی
یکی از مهمترین عوامل مؤثر در رضایت زناشویی تقویت هایی است که زوجین به یکدیگر نشان میدهند. به نظر روزبلث[۲۱] (۱۹۸۰) برخی عوامل میتواند بر تفاهم زناشویی مؤثر باشد که این موارد به جنبههای روانی و زیستی اشاره دارد که در جنبههای روانی یا رفتارهای تشویق کننده دیگران زندگی زناشویی بارور از غیر بارور مشخص می شود زیرا همواره تفاهم زناشویی با ارائه پاسخی منطقی زوجین همراه است (ساپینگتون[۲۲]، ۱۹۹۹، ترجمه شاه برواتی، ۱۳۸۲). تفاهم زناشویی با شناسایی شخصیت های زوجین در ارتباط است زیرا اگر زن و شوهر همدیگر را به گونه ای دقیق درک کنند به عنوان زوجهای خوشحال کننده شناخته میشوند از این رو متوجه میشویم که تفاهم زناشویی به شناخت دقیق زوجین و ارائه پاسخهای مثبت که شامل اعتماد، صمیمیت و احترام میباشد تأکید دارد و هنگامی که شخص تفاهم زناشویی بالاتری را تجربه میکند اختلالات کمتری را نشان میدهد زیرا که همواره تفاهم زناشویی با کاهش اختلالات روانی و بخصوص اضطراب افسردگی در زوجین همراه است. در تحقیق دیگری در زمینه شناسایی عوامل مؤثر در تفاهم زناشویی مشخص گردید که با افزایش عشق و محبت و صمیمیت بین زوجین تفاهم زناشویی و شادمانی نیز افزایش مییابد ( یونسی، ۱۳۸۸).
۲-۸-تنوع نقش ها در ارتباطات زناشویی