مداخله های درمانی و بهداشتی برای نارضایتی از بدن و آشفتگی تن انگاره
با توجه به شیوع بالای نارضایتی از بدن و رابطه نارضایتی از بدن با سایر مشکلات بهداشت روانی و جسمی ابداع و به کارگیری شیوه های مداخلهای ، درمانی و پیشگیری توجه خاصی را به خود جلب کردهاست. به این منظور بر اساس ادبیات موجود از رویکردها و محتواهای مختلف در میان بزرگسالان، نوجوانان و جوانان، دانش آموزان و دانشجویان استفاده شده است. بر اساس محل وشرایط انجام مداخله ها میتوان آن ها را به مداخلههای فردی، خانوادگی، مداخلههای مدرسهای و مداخلههای جامعهنگر تقسیم کرد.
به لحاظ رویکرد و محتوا این مداخله ها را میتوان به ۱) روانی ـ تربیتی التقاطی، ۲) مداخلههای جامعهنگر رسانهای، ۳) مداخلههای ارتقای عزت نفس، ۴) مداخلههای ناهماهنگی شناختی، ۵) مداخله های مبتنی بر رویکرد فمنیستی و۶) مداخلههای شناختی ـ رفتاری تقسیم کرد.
این مداخلهها عمدتاًً برای کمک به زنان طراحی شدهاند. اما قابل کاربرد برای مردان نیز هستند و علاوه بر ارزش درمانی میتوانند به عنوان شیوه های پیشگیرانه و بهداشتی نیز برای افراد در معرض خطر به کار گرفته شوند. در ادامه به توضیح بیشتر این برنامه های مداخلهای میپردازیم.
الف ) برنامه های روانی ـ تربیتی التقاطی
هدف زیربنایی این برنامه ها کاهش درون فکنی یک مدل آرمانی یا به شدت عضلانی به ترتیب در زنان و مردان است. به علاوه هدف این برنامه کاهش از اهمیت و ارزشی است که به لاغری یا عضلانی بودن داده میشود. در این برنامه ها عامل علّی خطر ساز اصلی در ایجاد نارضایتی از وضعیت بدن همین امر در نظر گرفته میشود و تلاش میشود با فراهم ساختن اطلاعات واقع بینانهتر، از شکل گیری نارضایتی از بدن و اختلالهای خوردن جلوگیری شود و فرد رژیم غذایی بهنجار و مناسبتری داشته باشد. معمولاً این برنامه ها حوزه های زیر را درچارچوبی التقاطی مورد تأکید قرار داده و آموزش میدهند.
۱ـ آموزش درباره تغییرات بهنجار شکل بدن و فیزیولوژی به ویژه در دوره بلوغ
۲ـ تأثیر عوامل فرهنگی بر تصویر تن، رفتار خوردن و تغییرات آن در گذر زمان
۳ـ القائاتی برای ایجاد احساسی مثبت نسبت به تن
۴ـ آموزشهایی درباره تن انگاره های ناسالم و غیر واقع بینانهای که در رسانه ها و تبلیغات ارائه میشوند
۵ـ تلاش برای تغییر و اصلاح نمایشهایی که از تصویرهای زنان در رسانه های جمعی ارائه می شود
۶ـ آموزش درباره خطرات رژیمهای غذایی برای کاهش وتنظیم سریع وزن در کوتاه مدت
۷ـ آموزش درباره ماهیت و علائم اختلالهای خوردن و چگونگی دستیابی به کمک در این باره به هنگام نیاز
۸ـ آموزش صحیح و سالم تنظیم وزن
۹ـ آموزش رابطه بین احساسات و خوردن.
مطالعات مربوط به این روش حاکی از ثمرات مثبت کوتاه مدت آن است و تقریباً نیمی از برنامه های اجرا شده از این نوع بر اساس گزارش شخصی شرکت کنندگان در آن سبب کاهش نارضایتی از بدن یا کاهش خوردن ناسالم شده است (استینر آدایر[۱۶۱] به نقل از پاکستون، ۲۰۰۲).
ب) مداخلههای جامعه نگر رسانهای
هدف این برنامه ها نیز این است که آگاهی زنان را بالا ببرند، به آن ها نشان دهند که تصاویرجذاب زنانی که در رسانه ها ارائه میشود، تحریف شده است و نشان داده شود که چگونه برای اهداف تجارتی این مدلها رژیم غذایی خطرناکی گرفتهاند. در این برنامه ها تلاش بر این است که مهارتهای رسانهای زنان را افزایش دهند، به گونهای که تصاویر تحریف شده زنانهای را که به آن ها ارائه میشوند به چالش بگیرند و ضرورتاً تحت تأثیر این تصاویر نگرشهای مثبت و واقع بینانه ای را که نسبت بدن خودشان دارند در جهت منفی تغییر ندهند. باور بر این است که این برنامه ها، درون فکنی یک الگوی لاغر اندام آرمانی را کاهش میدهند و خودکارآمدی در رابطه با شکل و وزن بدن را بالا میبرند. در واقع این برنامه ها، شیوهای نقادانه برای مواجهه با رسانه را به مشارکت کنندگان میآموزند و آن ها را از حالت منفعل برای پذیرش نگرشهای القاء شده، خارج میکنند. نیومارک[۱۶۲] و همکاران (۲۰۰۰) نمونه ی جالبی از این نوع برنامه را به نام “من بودن مجانی است” برای دختران به کار بردهاند. مطالعه درباره این برنامه و برنامه های مشابه نشان دهنده کارآمدی و اثر بخشی آن در کاهش نارضایتی از وضعیت بدن بوده است و سبب کاهش اثرات منفی تماشای تصاویر تبلیغاتی زنان شده است.
ج) مداخله های مبتنی بر ارتقای عزت نفس
در این مداخلهها فرض بر این است که با چاره کردن عوامل روان شناختی زیر ساز نارضایتی از بدن همچون ضعف عزت نفس و خلق پایین، میتوان نارضایتی از تن انگاره را کاهش داد. در پژوهشی، اودآ و آبراهام[۱۶۳] (۲۰۰۰) به بررسی تأثیر ارتقای عزت نفس بر تن انگاره و اختلالهای خوردن دانش آموزان دوره ی راهنمایی پرداختند. بررسی آن ها نشان داد که این روش نارضایتی از بدن را کاهش میدهد اما، اثرات آن در پیگیری طولانی مدت ماندگار نیست. با این وجود در پیگیری طولانی مدت، گروه مداخله ارتقای عزت نفس در مقایسه با گروه گواه، متوسط وزن بالاتری داشت.
د) مداخلههای ناهماهنگی شناختی
این مداخله یکی از مداخلههایی است که به وسیله استیس[۱۶۴] و همکارانش (۲۰۰۱ و ۲۰۰۰) به ویژه برای دانشجویان مبتلا به نگرانی نسبت به وضعیت بدن، شاغل به تحصیل سالهای اول دانشگاه طراحی و اجرا شده است. این مداخله که ارزش پیشگیرانه نیز دارد بر کاهش درونی فکنی بدن لاغر آرمانی – به گونهای که معمولاً در فرهنگهای غربی و امروزه تقریباً تمامی فرهنگها به وسیله رسانه های جمعی تبلیغ میشود- تمرکز دارد. این نگرش به این دلیل انتخاب شده است که تصور می شود مهمترین عامل خطر ساز برای ایجاد نارضایتی از بدن، نگرانی از تناسب اندام و اختلالهای خوردن در آینده باشد.
نظریه ناهماهنگی شناختی بیان میکند که داشتن نگرشها و باورهای ناهمخوان و ناهماهنگ سبب ناراحتی و آشفتگی روانی میشود و این ناراحتی و آشفتگی به نوبه ی خود افراد را به اصلاح نگرشها و باورهای نا همخوان با هم بر میانگیزد. به این ترتیب، استیس و همکارانش (۲۰۰۱ و ۲۰۰۰) استدلال میکنند که اگر کسانی که الگوی آرمانی لاغر اندام را به عنوان یک نگرش یا باور درون فکنی کردهاند برانگیخته شوند تا به طور اختیاری مواضعی مخالف این باور یا نگرش درون فکنی شده اختیار کنند، کاهشی در درون فکنی الگوی لاغری آرمانی شان ایجاد میشود که سبب کاهش نارضایتی از بدن، کاهش تمایل به رژیمهای غذایی پرخطر برای تنظیم وزن و کاهش احساسات منفی میشود که با الگوی آرمانی درون فکنی شده ی پیشین، همراه هستند.
در این مداخله مجموعهای از تمرینهای شفاهی، نوشتاری و رفتاری طراحی شده است که به مراجعان کمک میکنند تا مواضعی مخالف الگوی آرمانی لاغر اندام درون فکنی شده (دارای تناسب اندام و جذاب) اتخاذ کنند.