مؤسسات حسابرسی سعی داشتند تا به هر نحوی هزینه ی فعالیت های خود را کاهش دهند. یکی از این اقدامات به کارگیری فارغ التحصیلان تازه کار بود که خصوصاًٌ در اواخر دهه ی ۱۹۷۰ در مقایسه با دهه های پیشین، اقدامی غیر عادی به شمار میرفت. در دهه ی ۱۹۹۰ بسیاری از مؤسسات، دانشجویانی را به خدمت گرفتند که حتی تحصیلات حسابداری نداشتند و برای کسب آمادگی لازم، آن ها را تحت برنامه های آموزشی زیر نظر دانشگاه های معتبر قرار میدادند. مؤسسات حسابرسی تلاش میکردند تا با افزایش بازده ساعت کارها و کاهش ساعات مورد نیاز فرایند حسابرسی، در فضای رقابتی به وجود آمده، بیشترین سهم از درخواست های حسابرسی را به خود اختصاص دهند. حتی مؤسسات حسابرسی به سراغ حسابرسی داخلی نیز رفتند و با فراهم کردن هر گونه خدمات حسابرسی، توانستند هزینه نهایی حسابرسی صاحبکاران خود را کاهش دهند. در اواخر دهه ی ۱۹۸۰ مؤسسات حسابرسی، به لطف امتیاز چهل از قانون مصوب ۱۹حرفه ی حسابرسی را مانند سایر کالاها در معرض تبلیغات تجاری قرار دادند. فشارهای مداوم برای کاهش هزینه- های حسابرسی، باعث شد که به همان نسبت حقوق حسابرسان و در نتیجه کیفیت کار آن ها کاهش یابد. در زمان رونق بازار، اثرات منفی کاهش در کیفیت حسابرسی، زیاد خود را نشان نمی داد. ولی پس از دوران رونق مشکلات ناشی از حسابرسی غیر اصولی یکی پس از دیگری ظاهر می شدند (کسائی، ۱۳۸۷، ۵).
۲-۲-۵٫ جایگاه و تئوری های موجود در مورد حسابرسی
به عقیده جامعه شناسان موقعیت و وظیفه هر شخصی در اجتماع توسط انتظارات جامعه تعیین میگردد و نقش حسابرس و حسابرسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. در رابطه با فلسفه حسابرسی و جامعه حسابرسی می توان نظرات زیر را ارائه کرد :
۱٫ نظریه شبه قضایی :
در این نظریه، نقش حسابرسان را قانون تعیین میکند و قانون از طریق اعطای اختیاراتی به حسابرسان برای آن ها نقش شبیه قاضی قائل است و حسابرسان مکلفند درباره صحت و درستی صورت دارایی ها و صورت دوره عملکرد و سود و زیان و ترازنامه ای که مدیران برای تسلیم به مجمع عمومی تهیه میکنند و همچنین درباره صحت مطالب و اطلاعاتی که مدیران در اختیار مجمع عمومی گذاشته اند اظهار نظر کنند و از جمله اختیارات دیگر دسترسی کامل به مدارک و سوابق شرکت و انجام هر گونه رسیدگی و تحقیقی که لازم بداند و مدل فوق نقش حسابرس در ارتباط به صورت های مالی صاحبکار مشابه نقش قاضی در ارتباط با دعاوی قانونی است (پور ایراندوست، ۱۳۹۱، ۸۸).
۲٫ نظریه مباشرت و نظارت :
بر اساس این نظریه مدیران مباشران سهامداران تلقی میشوند. مدیران عبارتند از: متخصصی که سهامداران کار اداره و مدیریت وجوه خود را به آن ها محول نموده اند. در این نظریه فرض بر این است که تمامی اطراف قضیه رفتار منطقی و معقول دارند و همچنین فرض می شود که سرمایه گذاران از خطرات فریبکاری مدیران آگاهند و مدیران نیز از نگرانی سهامداران از این بابت اطلاع دارند و به همین علت مدیریت شرکت خود علاقمند به حسابرسی صورت های مالی شرکت است و یکی از راه های آسوده خاطر کردن سرمایه گذاران ارائه صورت های حسابرسی شده است (پور ایراندوست، ۱۳۹۱، ۸۸).
۳٫ نظریه مسئولیت اجتماعی:
برخی استدلال میکنند که نقش حسابرس را نمی توان در چهارچوب مسئولیت های صرفاً قانونی محدود کرد. انتظارات جامعه مسئولیت های دیگری را در مقابل حسابرس قرار میدهد و این نظرات به طور خلاصه چنین است:
-
- کشف تقلب و کارهای غیر قانونی مدیران
-
- گزارش در مورد کارایی و شایستگی مدیران
-
- گزارش در مورد کنترل های داخلی شرکت ها
- حفظ منابع سایر استفاده کنندگان از صورت های مالی
حسابرسی اعتبار بخشی به اطلاعات مندرج در صورت های مالی است. حسابرسی فرایند نظام پاسخگویی است و ضرورت برقراری نظام رفاه اجتماعی است. حوادثی نظیر سقوط شرکت انرون و پیامد آن برای بزرگترین مؤسسه حسابرسی جهان (آرتور اندرسون) و فساد مالی اخیر شرکت پارمالات که پای حسابرسان را در میان کشیده و نشان میدهد نقش نوین حسابرسان نسبت به نقش سنتی افزایش یافته و مسئولیت اجتماعی حسابرسان را مورد تأکید قرار میدهد (پور ایراندوست، ۱۳۹۱، ۸۹).
۲-۲-۶٫ کیفیت حسابرسی و انواع تعاریف ارائه شده برای آن
کیفیت حسابرسی به شیوه های مختلفی تعریف شده است. در ادبیات کاربردی، کیفیت حسابرسی را اغلب از طریق میزان تطابق آن با استانداردهای حسابرسی تعریف نموده اند. در مقابل، پژوهشگران حسابداری و حسابرسی، ابعاد چندگانه ی کیفیت حسابرسی را مورد توجه قرار دادهاند. ابعاد مذکور اغلب به تعاریف متفاوتی منجر شده است. یکی از متداول ترین تعریف ها درباره کیفیت حسابرسی، تعریفی است که توسط” دی آنجلو[۲۷]” ارائه شده است . او کیفیت حسابرسی را این گونه تعریف کردهاست: ” ارزیابی (استنباط) بازار” از احتمال این که حسابرس (۱) موارد تحریفات با اهمیت در صورت های مالی و یا سیستم حسابداری صاحب کار را کشف کند، و (۲) تحریف با اهمیت کشف شده را گزارش دهد. احتمال اینکه حسابرس موارد تحریفات با اهمیت را کشف کند به شایستگی حسابرس، و احتمال این که حسابرس موارد تحریفات با اهمیت کشف شده را گزارش کند، به استقلال حسابرس بستگی دارد. تعریف “دی آنجلو” از کیفیت واقعی حسابرسی مبتنی بر برداشت استفاده کنندگان یا به اصطلاح استنباط بازار از کیفیت حسابرسی است. استفاده از این تعریف در بیان کیفیت واقعی حسابرسی با این فرض اساسی صورت میگیرد که برداشت از کیفیت حسابرسی، منعکس کننده کیفیت واقعی حسابرسی است (دی آنجلو، ۱۹۸۱).
“پالمروس[۲۸] ” (۲۰۰۰) کیفیت حسابرسی را بر حسب میزان اعتباردهی حسابرس تعریف میکند. از آنجا که هدف حسابرس، ایجاد اطمینان نسبت به صورت های مالی است، لذا، کیفیت حسابرسی به معنی عاری بودن صورت های مالی حسابرسی شده از تحریفات با اهمیت است. در واقع این تعریف، بر نتایج حسابرسی تأکید می ورزد، یعنی قابل اعتماد بودن صورت های مالی حسابرسی شده، کیفیت بالای حسابرسی را منعکس میکند. این تعریف به طرح پرسش زیر منتهی می شود: “چگونه استفاده کنندگان میزان قابل اعتماد بودن صورت های مالی حسابرسی شده را ارزیابی میکنند؟” این تعریف از کیفیت حسابرسی مبتنی بر حسابرسی- های انجام شده است، زیرا سطح اطمینان صورت های مالی حسابرسی شده را نمی توان قبل از انجام حسابرسی تعیین کرد. در نتیجه، تعریف “پالمروس” بر کیفیت واقعی حسابرسی تأکید دارد.