رونن و سادن مدیریت سود را به ۳ روش کلی ممکن دانسته اند (حسنی ، ۱۳۹۱):
-
- مدیریت از طریق وقوع یا تشخیص رویدادها[۲۵]: مدیران میتوانند زمان وقوع رویدادهای مالی را به گونه ای برگزینند که تاثیر آن کاهش نوسانهای دوره ای سودهای گزارش شده باشد. این امکان از آن جهت میسر میش ود که وقوع برخی رویدادهای مالی تابعی از قواعد حسابداری حاکم بر شناخت آن است.
-
- مدیریت از طریق تخصیص در طول زمان[۲۶]: مدیر میتواند با بهره گرفتن از اختیارات کنترلی به تخصیص اثرات ریالی برخی رویدادهای مالی در طول زمان (دوره های مالی مختلف) اعمال نظر کند به گونه ای که نتایج آن روند همواری از سود های گزارش شده باشد (به عنوان مثال انتخاب روش مستقیم یا نزولی در محاسبه استهلاک).
- مدیریت از طریق طبقه بندی[۲۷]: در این روش مدیران با انتخاب اقلام میانی صورت حساب سود و زیان ترتیب مکانی قرار گرفتن آن ها را تحت کنترل قرار میدهند که نتیجه آن تاثیر بر میزان سود گزارش شده در مراحل مختلف است (به عنوان مثال عادی یا غیرعادی تلقی کردن برخی اقلام سود و زیان).
۲-۳-۲-۲- انواع مدیریت سود
رسوائی اخیر در انرون و ورلدکام[۲۸] و شرکتهای دیگر این احساس عمومی را در جامعه ایجاد کرد که مدیریت سود اعمال شده توسط مدیران شرکتها در اکثر مواقع به صورت فرصت طلبانه است، تا بتوانند از این نوع مدیریت سود حداکثر منفعت شخصی را ببرند و کمتر به منافع سهامداران توجه دارند. با قوت گرفتن این ذهنیت در جامعه که در اکثر مواقع مدیریت سود منفی صورت میگیرد، اخیراًً قانون گذاران در تعدادی از قوانین مدیریتی برای مقابله با مدیریت سود فرصت طلبانه تجدیدنظر کردهاند و مثلاً قانونی وضع کردهاند که اعضای مشخص هیات مدیره شرکتها، بایستی مهارت مالی داشته باشند . در عین حال، تعدادی از محققان با مطالعات علمی که انجام دادهاند، ادعا دارند که مدیریت سود ممکن به صورت کارآمد (سودمندانه) باشد. زیرا آن ها به طور بالقوه اطلاعات سودمند راجع به سود را افزایش میدهند (جیرپورن ودیگران ،۲۰۰۸،ص۶۲۳-۶۲۲)[۲۹].
اسکات[۳۰] (۲۰۰۰) مدیریت سود را به دو نوع بیان کرد:
۱- مدیریت سود فرصت طلبانه[۳۱] : یعنی مدیریت، سود را به صورتی دستکاری و گزارش میکند تا حداکثر منافع را برای خودش کسب کند.
۲- مدیریت سود کارآ (سودمند) [۳۲] : یعنی مدیریت، سود رابا اطلاعات محرمانه و خصوصی که دارد اصلاح و بهبود و گزارش میکند تا حداکثر منافع را برای سهامداران داشته باشد .
برگز تیلر و دی چو[۳۳] (۱۹۹۷) و بالزِم و همکاران[۳۴] (۲۰۰۲) در پژوهش هایی جداگانه به شواهدی دست یافتند که با دید فرصت طلبانه سازگار است. از طرف دیگر سِبرمنی ام[۳۵] (۱۹۹۶)، گال، لانک و اسِرینی دی[۳۶] (۲۰۰۰) و کریشن[۳۷] (۲۰۰۳) در پژوهش هایی به این نتیجه رسیدند که رفتار اقلام تعهدی اختیاری (نماینده ای از مدیریت سود) با چشم انداز کارآ(سودمند) سازگار میباشد، زیرا اقلام تعهدی اختیاری ارتباط مثبت معنی داری با سودآوری آتی دارد.
پژوهشهای وسیعی در مدیریت سود انجام شده، اما پژوهش در خصوصی عوامل تأثیر گذار در انتخاب نوع خاصی از مدیریت سود کاملاً کم است. کریشنن[۳۸] (۲۰۰۳) در پژوهشی کشف کرد که حسابرس مستقل اغلب به عنوان نماینده ای از شیوه های حاکمیت شرکتی به کار رفته و نقش مهمی را در تر غیب مدیران به سمت مدیریت سود فرصت طلبانه بازی میکنند. نمایندههای دیگر حاکمیت شرکتی عبارتند از: نسبت هیات مدیره مستقل و وجود کمیته حسابرسی (ورونیکا، سیدهارتایودم، ۲۰۰۸ ، ص۲)[۳۹].
هلی و پالپو[۴۰] (۱۹۹۳) در جهت طرفداری از مدیریت سود فرصت طلبانه استدلالی دارند . برای مثال غیرهم محور بودن مدیران وسهامداران را محرکی می دانند که مدیران از انعطاف های فراهم شده توسط اصول پذیرفته شده حسابداری[۴۱] به صورت فرصت طلبانه استفاده میکنند. در نتیجه یک وضع غیرعادی در گزارش سود ایجاد میکند. بنابرین به طور کلی شواهد موجود در پژوهشها که نوع مدیریت سود فرصت طلبانه است یا کارآ تا حدودی مبهم میباشد.
پورنزد جیرپورن و دیگران[۴۲] (۲۰۰۸) برای تشخیص نوع مدیریت سود از تئوری نمایندگی بهره برده اند و بیان میکنند که یک ارتباط معکوس بین هزینه نمایندگی و مدیریت سود وجود دارد و مدیران در شرکتهایی که هزینه نمایندگی کمتر میباشد، مدیریت سود بیشتری را انجام می دهند و در شرکتهایی که هزینه نمایندگی بیشتر است، مدیریت سود با درجه خیلی پایین انجام میگیرد.
مدیریت سود خوب در برابر مدیریت سود بد: در مدیریت سود «بد» که در اصل، همان مدیریت سود نامناسب است، تلاش می شود عملکرد عملیاتی واقعی شرکت با بهره گرفتن از ایجاد ثبت های حسابداری مصنوعی یا تغییر برآوردها، از میزان معقول، مخفی بماند. برای مثال، هیئت اجرائیه ی یک شرکت ممکن است تأثیرات یک حاشیه سود کم را با ثبت درآمدهای دوره بعد در این دوره یا کاهش هزینه های مطالبات سوخت شده، افزایش دهند. پنهان کردن روند عملیات واقعی با بهره گرفتن از تهاترهای حسابداری مصنوعی و افشا نشده از مصادیق مدیریت سود بد میباشد. که اغلب نیز امری غیرقانونی میباشد. به این دلیل وجود ذخایر مخفی، شناخت نادرست درآمد، قضاوت های محافظه کارانه، بیش از حد یا کمتر از حد می با شد. در بدترین حالت، این ها به تقلب منجر می شود.