گروه دیگری ازافراد هم براین نظر هستند که سقط جنین را نوعی آدم کشی تلقیس وآن را مجاز نمی دانند این افراد معتقدند که حیات، یک موهبت الهی است وکسی حق ندارد آن را سلب کند. ازنظر پزشکی هم از لحظه انعقاد نطفه، جنین یک موجود زنده محسوب می شود و احدی حق ندارد در این حیات را ازاوبستاند .کدام عقل سلیم این اجازه را میدهد که برای نجات جان دیگری مثل مادر، حیات فرد دیگری را بستاند.وقتی دریک منازعه، عمل ضارب را سرزنش میکنیم چرا برای کشتن انسانی ضعیف وفاقد هر گونه توان دفاعی چنین قضاوتی ندارم این افراد معتقدند که آزادی سقط جنین، موجب آزادی روابط جنسی وازبین رفتن نظام خانواده میگردد، آزادی سقط موجب هرج ومرج شده وسبب سهولت دسترسی بدان میگردد عده ای ازآن به عنوان وسیله ضدبارداری استفاده میکنند .به اعتقاد برخی ازپزشکان سقط اگر درشرایط بهداشتی هم صورت بگیرد، از عوارض بعدی جلوگیری نخواهد کردودرمجموع مرگ ومیر زنان را کاهش نداده بلکه نازایی را نیز افزایش خواهد داد.[۶۸]
گفتار اول: قداست حیات
حیات فی نفسه محترم است وازاین رو مجاز نیستم آن را ازبین ببریم، در نتیجه صرف نظر ازدرجه حیات، نوع درد، کمی یا زیادی احتمال مرگ، امثال آن ها، باید از حیات انسانی حمایت کرد، طرفداران قداست حیات، دونتیجه ازاین سخن یا ادعا می گیرند ارزش حیات برتر از تمامی ارزشهاست و هیچ ارزشی نمی تواند آن را کنار بزند. دوم حیات همه انسانها ارزشمند است وحیات هیچ انسانی به حیات انسان دیگر، ازجمله حیات مادر برزندگی جنین برتری ندارد.
رئیس کلیسای کاتولیک باتکیه بر مفهوم قداست حیات، «سقط جنین را قتل وقوانین موافق آن را ناعادلانه دانسته است » ازسوی دیگر سقط جنین هرچند با اهداف خیر خواهانه نقص عدالت محسوب می شود.[۶۹]
همه گونه های حیات آیات خداوند، اما درمیان همه گونه های حیات مادی، حیات انسان مهمترین وارج دارترین است .قرآن با اشاره به مراحل مختلف آفرینش انسان میگوید: وما انسان را ازگل خالص آفریدیم پس آن گاه اورا نطفه گرداندیم ودرجایی استوار قرار دادیم .سپس نطقه را علقه وعلقه را گوشت پاره وآن گوشت را استخوان کردیم وسپس براستخوان ها گوشت پوشاندیم پس ازآن خلقتی دیگر انشا نمودیم .بر قدرت کامل بهترین آفرینندگان آفرین باد[۷۰]
آیه فوق به مراحل گوناگون آفرینش انسان اشاره میکند مرحله نخست، یعنی آفرینش از خاک، به آفرینش نخستین انسان اشاره دارد:آدم، بخش دیگر به آفرینش فرزندان آدم، نسل درنسل باز میگردد.حیات انسانی چنان اهمیت دارد که خداوند تکامل آن را گام به گام ذکر میکند وسرانجام پس ازارجاع به آفرینش روح که آفرینشی دیگر (خلقا آخر) خوانده می شود میگوید:«فتبارک الله احسن الخالقین» اگر آفریننده انسان بهترین آفرینندگان است، خود انسان نیز باید دست کم بالقوه بهترین مخلوقات باشد .
کشتن انسانی بی گناه نه تنها عملی جنایتکارانه است بلکه گونه ای تخفیف و تحقیر حیات انسانی است .این واقعیت آشکار درآیه ذیل بیان شده است :بدین سبب بربنی اسرائیل چنین حکم کردیم که هرکس نفسی را بدون حق قصاص ویا بی آن که فتنه وفسادی در روی زمین کند به قتل رساند همانند آن است که همه مردم را کشته است وهرکس نفسی را حیات بخشدوازمرگ نجات دهد همانند آن است که همه مردم را حیات بخشیده است ورسولان ما با ادله ومعجزات به سوی خلق آمدند اما بسیاری ازآنان پس ازآن برروی زمین فساد میکنند.[۷۱]
ازآیه فوق می توان چنین نتیجه گرفت:
الف) ناعادلانه سبب مرگ کسی شدن، همانند میراندن همه مردم است به سخنی دیگر، فقدان احترام به حیات فردی نشانه عدم احترام به حیات جمعی است .
ب) بخشیدن زندگی به یک فرد یا بیشتر، یعنی رهایی یک زندگی از دست کسی که ارج آن را نمی دهد، همانند نجات دادن همه مردم است .
ج) به مرگ محکوم کردن یک قاتل یا کسی که درزمین سرکشی میکند مجاز است زیرا خود ارجی به دیگر زندگی ها ونیز پیشگیری ازبه خطر افتادن همه حیات است به این سبب است که قرآن قصاص ومجازات را منبع حیات می شمارد هرچند عفو را نیز هرگاه بیم تهدید امنیت عمومی باشد، ترجیح میدهد[۷۲]
درحقوق اخلاق اسلامی جنایت به طور کلی وقتل به خصوص مؤمنان به شدت نفی شده ودرنهایت به مجازات پایدار دوزخ برای کسانی که آگاهانه وخود خواسته مرتکب آن میشوند وعده داده شده است مادراحادیث اسلامی نیز می خوانیم که ویران ساختن همه جهان(غیر زنده) درچشمان خدا کوچک تر وناچیز تر ازکشتن فردی بی گناه است .
گفتار دوم: حق حیات جنین:
دربرخورد با مسئله سقط جنین، اساساً سه دیدگاه وجود دارد که هرکدام به نحوی درقوانین ومقررات کشورهای مختلف ظهور وبروز داشته است:
۱-ممنوعیت مطلق سقط جنین، ۲- آزادی مطلق سقط جنین ۳- آزادی نسبی سقط جنین
دوموضوع اصلی، در این دیدگاه مورد توجه بوده است:۱- حق حیات جنین؛ یعنی این که جنین ازچه زمانی حق حیات دارد ومانند انسان کامل با وی رفتار می شود،۲-آیا به طور کلی حق حیات مادر برحق حیات جنین مقدم است ویا حق حیات جنین؟
ازدیدگاه اول ودوم، با عنوان دیدگاه های افراطی در این بحث یاد می شود درجایی که دیدگاه ممنوعیت مطلق سقط جنین، پیوسته به حق حیات جنین وانسان کامل بودن آن توجه میکند ودراستدلال های خود از تعابیری همچون درقتل فرد بی گناه ، سود می جوید دیدگاه آزادی مطلق سقط جنین نیز پیوسته به حق حیات مادر و تقدم آن برحق حیات جنین توجه داشته، غالبا از تعابیری همچون «حقوق زنان» مدد میگیرد.دیدگاه آزادی نسبی سقط جنین دیدگاهی متعادل به نظر میرسد هرچند میزان نسبیت آزادی وحد آن بسیار متفاوت است و بدین معنا که این دیدگاه اساسا تحت اوضاع خاصی سقط جنین را اجازه میدهد، لکن دربرخی موارد این اوضاع به گونه ای توسعه داده می شود که گاه به نظر میرسد، تفاوتی با دیدگاه آزادی مطلق سقط جنین ندارد.[۷۳]
دیدگاه ممنوعیت مطلق سقط جنین ازکهن ترین دیدگاه های مربوط به سقط جنین است که تحت تاثیر دیدگاه های دینی ویا اخلاقی ابراز شده است .این نظریه که از حق حیات جنین انسان همواره باید محافظت می کرد به اوایل تاریخ حرفه پزشکی باز میگردد سوگند نامه ی بقراط چنین بیان میدارد:« من به خواهش اشخاص به هیچ کس داروی کشنده نخواهم داد ومبتکر تلقین چنین فکری نخواهم بود، همچنین وسیله سقط جنین رادراختیار هیچ یک از زنان نخواهم گذاشت».[۷۴]
این دیدگاه اخلاقی، ازهمان لحظه در انعقاد نطفه، برای جنین حق حیات قائل است، چنان که طرفداران ممنوعیت مطلق سقط جنین درمیان محافل پزشکی، ازهمان لحظه انعقاد نطفه، جنین راموجودی زنده وفعال محسوب می دارند وکسی حق ندارد این حیات وزندگی را ازاوبگیرد.
گفتار سوم:حق انتخاب جنین
اگر جنین یک شخص است باید حق انتخاب درزنده ماندن داشته باشد ،ازنظر طرفداران تئوری ممنوعیت مطلق سقط جنین، جنین شخص محسوب می شود وبه خاطر حرمت وتقدس زندگی، مخالف سقط جنین هستند ایندسته وضعیت جنین را با حالت شخص درحالت کما مقایسه کرده ومعتقدند همان طوری که خود درحال کما از تمامی حقوق برخوردار است جنین نیز که چنین حالتی قرار دارد دارای حقوق مسلم انسانی میباشد.[۷۵]