- نقش رهبر گروه (مدیر) به عنوان همکار و مشاور: در هوندا، رهبر گروه بر خلاف سر کارگر بر کسی ریاست نمیکند. رهبر گروه مانند بازیکن رزرو بیسبال که سخنان تند و پر حرارت او به تمام گروه امیدواری می دهد و در خلال غیبت هر یک از بازیکنان جای او را پر می کند.
۶- گردش مشاغل: این سیاست پرسنلی موجب می شود تا قبل از افسردگی و دلتنگی ناشی از یکنواختی کار از طریق اشتغال فرد به یک کار جدید، هیجان در او دوباره جوان شود. این سیاست همچنین دانستنی های کلی درباره تولید را افزایش می دهد و به کارکنان در پذیرش وظایف جدید انعطاف لازم را می بخشد.
۷- ایجاد رقابت (مسابقه) سالم و سازنده بین کارکنان.
۸- مزایا و امکانات رفاهی سنجیده.
۹- مشارکت کارکنان : هوندا به آرای نظرات و پیشنهاد های کارکنانش احترام می گذارد، به درستی کارکنان اعتقاد و باور دارند و کارکنان را برای سهیم بودن در اداره شرکت از طریق اظهار نظر و ارائه پیشنهاد تشویق می کند. هوندا به کارکنا نش می گوید «هیچکس کار شما را بهتر از شما نمی داند».
۱۰- روابط بلند مدت کارگر- کار فرما
۱۱- فراهم آوردن امکان رشد کارکنان از طریق نظام ارتقاء از داخل
عظیمی (۱۳۷۱) یکی از صاحب نظران کشور در امر توسعه اقتصادی معتقد بوده است، نیروی انسانی باید واجد ویژگی های زیر باشد تا قدرت تولید و بهره وری داشته باشد.
۱- انرژی ۲- پشتکار ۳- انگیزه ۴- دانش ۵- مهارت
به عبارت دیگر بهره وری نیروی انسانی در فرایند تولید به این نکته وابسته است که این انسان تا چه حد دارای انرژی است، چقدر استقامت دارد و از شکستها و ناکامیها درس میگیرد و نا امید و مأیوس نمیشود تا چه حد دارای انگیزه برای کار و فعالیت است. چه میزان دانش و شناخت (نظری) نسبت به کار دارد و چه مقدار مهارت برای کاربرد عملی دانش خود را دارا است در واقع از دید این محقق، بهرهوری هر فرد در گرو دانستن، توانستن و خواستن اوست.
دسلر( حاجی کریمی ۱۳۷۲) عوامل مؤثر بر عملکرد و بهره وری کارکنان را به ترتیب عنوان می کند :
-
- رفتار فردی : عملکرد فرد تحت تأثیر ادراک، شخصیت، تواناییها و کارکرد مدیریت در جهت بهبود عملکرد آن هاست.
-
- انگیزه : برای انجام یک شغل به طور اثر بخشی، فرد باید دارای انگیزه باشد.
-
- تقویت مثبت: به پاداش های مادی و ارتقاء می تواند عملکرد را بهبود بخشد. تقویت مثبت بهترین راه تغییر رفتار است.
-
- طراحی مجدد و غنی سازی شغل : مسائل مربوط به ماهیت و ویژگی شغل مانند احساس چالش در کار، موجب موفقیت گرایی و در نتیجه بهبود عملکرد می شود.
-
- هدف گذاری : مشارکت و مدیریت بر مبنای هدف، فرد باید بداند از او چه انتظاری هست.
-
- روحیه : افرادی که روحیه خوبی دارند توجه بیشتری به کار معطوف میکنند.
-
- قدرت رهبری در سازمان : یک رهبر نمی تواند تأثیر زیادی بر عملکرد کارکنان داشته باشند زیرا باید هدفهای مهم را تعیین کند، تضادها را حل می کند، عملکرد را پاداش دهد، امکان آموزش را فراهم کند و نیز می تواند به طور مستقیم بر روحیه زیر دستان تأثیر بگذارد.
-
- گروهها : یک گروه کاری می تواند بر هدف ها، توانایی ها و عملکرد اعضایش تأثیر بگذارد.
-
- روابط میان گروهی: تضاد بین دو گروه در سازمان می تواند موجب پنهان شدن اطلاعات، غیبت و پایین آمدن عملکرد شود.
-
- ساختار سازمان : هر سازمان به الگویی از روابط که خط گزارش دهی، تقسیم کار و مسئولیت افراد را نشان دهد، نیاز دارد.
-
- ارتباط سازمانی و تصمیم گیری : چگونگی عملکرد مدیر در استخدام، سازماندهی و اداره، بستگی به تصمیم گیری او دارد و تصمیم خوب به ارتباطات خوب نیازمند است.
- ارتباط میان فردی و ارزیابی: بیشتر کار هایی که مدیر انجام می دهد مستلزم روابط متقابل و چهره به چهره است. عملکرد کارکنان باید ارزیابی شود.
۱۳- یادگیری و آموزش : یک کارمند باید مهارت های لازم برای انجام وظیفه را داشته باشد و نیز این مهارت ها توسعه داده شوند.
۱۴- تغییر و بهبود سازمانی: پائین بودن سطح عملکرد، تغییر بعضی ابعاد سازمانی مانند ساختار و یا سیستم پاداش را ضروری می سازد. بهبود سازمانی موجب افزایش اعتماد و همکاری در سازمان و در نتیجه بهبود توانایی در پاسخگویی به مشکلات می شود.
به اعتقاد ابطحی و کاظمی (۱۳۷۵؛۱۳۳) عوامل مؤثر برای افزایش سطح بهره وری عبارتند از :
-
- بهبود کیفی عامل کار : از طریق آموزش و بهسازی و سایر کوشش هایی که در جهت بهبود کیفیت نیروی کار به عمل می آید، سطح بهره وری بالا می رود.
-
- اصلاح روابط مدیر و کاربر د روابط انسانی درست در افزایش بهره وری فعالیت های دسته جمعی بسیار مؤثر است.
-
- استفاده از نظرات و پیشن هادات کارکنان : اعطای فرصت به کارکنان برای مشارکت در اداره امور سازمان وایجاد طرح پیشنهادات کارکنان و ایجاد گروه های کنترل کیفی یکی از بهترین تدابیر برای افزایش و انگیزش و دلبستگی کارکنان به محیط کار و افزایش بهره وری است.
-
- ره آوردهای تکنولوژی : تحولات تکنولوژی و دگرگونی های شگرد های فنی، مقدار سر مایه و نیز کار لازم برای تولید یک واحد کالا را به میزان زیادی تقلیل داده و در نتیجه باعث افزایش بهره وری شده است.
-
- افزایش سرمایه گذاری در تجهیزات و ماشین آلات: جایگزین کردن سرمایه به صورت تجهیزات و ماشین آلات به جای کارگران به ازدیاد محصول درازاء هر نفر – ساعت کار کمک شایانی کردهاست.
- صرفه جویی های ناشی از تولید به مقیاس وسیع: اندازه واحد تولیدی یا حجم تولید عامل اساسی دیگری است که بر سطح بهره وری تأثیر می گذارد.
علاوه بر موارد فوق، تغییر در کیفیت مواد اولیه : استفاده از تدابیر و نظام های جدید در مدیریت صنعتی همچون نظام تولید به هنگام، برخورداری از نظام اطلاعاتی مدیریت، مهندسی انسانی (آرگونومی) استفاده از حداکثر ظرفیت واحد تولیدی و اجتناب از تنگنا های تولیدی و … همگی بی تردید اثرات بارزی بر بهره وری می گذارند.