با این اوصاف اکنون نوبت آن رسیده است تا واژه مدیریت دانش تعریف شود.
با توجه به تعریف مدیریت که “مدیریت، فرایند برنامهریزی، هدایت، کنترل، از طریق کار کردن با افراد، با بهره گرفتن از منابع محدود و با توجه به سیستم ارزشی سازمان میباشد”، و نیز تعاریفی که در قسمتهای قبل از دانش آمده است، می توان مدیریت دانش را اینگونه تعریف کرد:
مدیریت دانش؛ کسب دانش درست، برای افراد مناسب، در زمان صحیح و مکان مناسب است ، به گونهای که افراد بتوانند برای دستیابی به اهداف سازمان، بهترین استفاده را از دانش ببرند. )هنرمند، ۱۳۸۴)
مدیریت دانش
شکل شماره ۲-۶ ابعاد مدیریت دانش برای کسب اهداف سازمانی
مدیریت دانش به هیچ وجه تنها یک دیسیپلین سازمانی نیست بلکه وسیلهای برای رشد سازمان است (Bahra,2001). به طور کلی هدف نهایی مدیریت دانش سازماندهی بهینه دانش، نگهداری اعضای کلیدی، بروز نگهداشتن دانش سازمانی با هدف کسب دانش، مهارتآموزی و یادگیری سازمانی و در نهایت ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان میباشد. (عدلی،۱۳۸۳)
۲-۲-۴-اصول مدیریت دانش
دانپورت و پروساک در کتاب خود به نام “دانش کاری” اصول مدیریت دانش را چنین مطرح میکنند:
-
- دانش، نشأت گرفته از افکار افراد است.
-
- تسهیم دانش مستلزم اعتماد است.
-
- فناوری، رفتارهای دانشی جدید را امکان پذیر میسازد.
-
- تسهیم دانش باید تشویق شود و پاداش داده شود.
-
- حمایت مدیریت و تخصیص منابع (برای مدیریت دانش) ضروری است. (هنرمند، ۱۳۸۴)
- دانش ماهیتی خلق شونده دارد و تشویق افراد، موجب میشود که دانش به شیوه های غیر منتظره گسترش یابد. (استاف و همیس۱۲، ۲۰۰۰)
۲-۲-۵ )خصوصیات چهارچوب مدیریت دانش
پروبست و همکاران معتقدند که یک چهارچوب مناسب برای مدیریت دانش باید در بر گیرنده خصوصیات زیر باشد:
۱- مسائل و مشکلات سازمان را به مسائل دانشی ترجمه کرده و اثرات تصمیمها را روی سرمایه های دانشی سازمان ارزیابی کند.
۲- از ارائه راه حل های عمومی اجتناب کرده و در درک مسائلی که مشخصاً با مقوله دانش سر و کار دارند کمک نماید.
۳- توجه سازمان را مشکلات و مسائل موجود هدایت کرده و واقع گرایانه باشد.
۴- ابزارهای کافی و عملیاتی برای تجزیه و تحلیلها فراهم آورد.
۵- معیارهایی برای اندازهگیری موفقیت ارائه نماید.
۶- با سیستمهای موجود منطبق باشد و با تلفیق و یکپارچگی به راهحلهای مناسب برسد.
۷- به نحوی توسعه داده شده باشد که در فعالیتهای روزمره سازمان نیز قابل استفاده باشد. (افرازه، ۱۳۸۴)
۲-۲-۶) فرایند مدیریت دانش
مدیریت دانش شیوه شناسایی، در اختیار گرفتن، سازماندهی و پردازش اطلاعات جهت خلق دانش میباشد که پس از آن توزیع میشود و به عبارت دیگر در دسترس دیگران قرار میگیرد تا برای خلق دانش بیشتر به کار گرفته شود. ( سعیدی کیا،۱۳۸۴)
در جدول زیر به مقایسه تعاریف و روند مراحل فرایند مدیریت دانش از دیدگاه دانشمندان مختلف پرداختهایم.
جدول شماره ۲-۵- فرایند مدیریت دانش از دیدگاه دانشمندان ترکیبی از منابع ۱- (بایونگوچویی،۲۰۰۲)، ۲- (امانوئل لیتری و دیگران، ۲۰۰۴) ۳- (افرازه، ۱۳۸۴)، ۴- (نیکولاس باهارا، ۲۰۰۱)
نویسنده
فرایند مدیریت دانش
اندرسون وAPQC (1996)
به کارگیری، به اشتراکگذاری، خلق کردن، معرفی کردن، گردآوری کردن، وفق دادن، سازماندهی کردن
آرتور .دی. لیتل(۱۹۹۸)
اکتساب و خلق کردن، ذخیره کردن، منتشر کردن، استفاده کردن
دلفی(۱۹۹۸)
ساختاردهی، به دست آوردن، به کار بردن، تعیین کردن
ارنست و یانگ (۱۹۹۸)
برنامهریزی، اندوختن، به کارگیری، ارزیابی
جانگ و لی(۱۹۹۸)
کسب دانش، کد کردن شماتیک، کد کردن دانش، بازیابی دانش،
درونی کردن دانش، تحلیل مسئله، حل مسئله، شکل دادن به دانش
KPMG (1998)
خلق، به کارگیری، بهرهبرداری، به اشتراکگذاری و انتشار، یادگیری
لی و کیم (۲۰۰۱)
انباشتگی (کسب و خلق)، تجمع، ساختاردهی مجدد
لئونارد بارتون (۱۹۹۵)
حل مسئله، پیادهسازی و تجمع، آزمایش کردن، وارد کردن
نویس (۱۹۹۵)
کسب کردن، منتشر کردن، استفاده کردن
نوناکا و تاکوچی (۱۹۹۵)
به اشتراکگذاری دانش صریح، خلق مفاهیم، توجیه کردن مفاهیم، تهیه کردن یک نمونه اولیه، ترکیب سطوح دانش
پن و اسکاربروث (۱۹۹۶)
ایجاد کردن، پردازش کردن، ذخیرهسازی، انتشار، استفاده کردن
پنتلند (۱۹۹۵)
ساختاردهی، سازماندهی، توزیع کردن
پروبست (۱۹۹۸)
هدف دانش، شناسایی، کسب دانش، توسعه، توزیع، حفاظت، استفاده کردن، اندازه گرفتن
۲-۲-۷) عوامل تاثیرگذار بر روند مدیریت دانش در سازمان
۲-۲-۷-۱) فرهنگ سازمانی
یکی از اصلیترین عوامل موفقیت مدیریت دانش فرهنگ حاکم بر سازمان میباشد. مواردی چون درک کارکنان، یادگیری مستمر، ارتباطات و همکاری، ارزشگذاری برای کارکنان، فعالیتهای فرهنگسازی تسهیم دانش (Knowledge Sharing) همچون توزیع بروشور، الصاق، آییننامههای دانشِی. بیانیههای دانشی، جلسات دانشی غیر رسمی، تشکیل تیمهای مدیریت دانش (KMT) ۱ در سطوح مختلف با حفظ چارت سازمانی، نمایش ارزش دانش۲ و رشد آن در سازمان در این مقوله میگنجد. یک مطالعه نشان میدهد که فرهنگ سازمانی توسط ۵۳ درصد پاسخ دهندگان بزرگترین مانع استقرار کاربردهای مدیریت دانش است.
در یک مطالعه دیگر ۸۰ درصد مصاحبهشوندگان فرهنگ را بزرگترین مانع ایجاد یک سازمان مبتنی بر دانش دیدهاند. (هنرمند ،۱۳۸۴)
۲-۲-۷-۲) تعهد مدیریت ارشد
حمایت مدیر ارشد از مدیریت دانش در سازمان و تعهد وی به پیگیری امور مربوطه یکی از عوامل مؤثر در موفقیت مدیریت دانش است. (وزارت صنایع و معادن،۱۳۸۵)
۲-۲-۷-۳) نیروی انسانی
منابع انسانی و مدیریت دانش، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و تاکنون نیز بسیاری از طرحهای مدیریت دانش به علت بی توجهی به عامل انسانی با شکست روبرو شدهاند. (البرزی ،۱۳۷۹) به طوری که موفقیت مدیریت دانش بدون در نظر گرفتن موارد مرتبط با نیروی انسانی غیر ممکن است. از این رو، لازم است برای انجام موفقیتآمیز طرحهای مدیریت دانش، به نقش و جایگاه انسان توجه ویژهای شود. ارتقای روحیه کار تیمی، فراهمسازی محیط یادگیری مناسب، تعریف پاداشهای مادی و غیر مادی مبتنی بر مشوق بزرگی برای همکاری نیروی انسانی است.(عدلی، ۱۳۸۳)