ج)پیشگیری ثالث
در آخرین مرحله پیشگیری یعنی ثالث ،هدف گسترش خدمات درمانی و مراقبت های پس ازآن است به گونه ای که این اقدامات منجربه ترک اعتیاد وبازگرداندن شخص به اجتماع شود.دراینجا به باز پروری و ممانعت ازبازگشت افراد معالجه شده به مصرف مجددوبه کار گیری روان شناسان،مشاوران ومددکاران بدین منظور،تأکید میگردد.
مبارزه علیه عوامل تولید وتوزیع مواد به تنهایی باعث کاهش مصرف نخواهدشد.ازروش های مؤثر بر کاهش شیوع اعتیاد ،به کارگیری روش های صحیح کاهش تقاضا شامل برنامه های پیشگیری ،درمان وتوان بخشی همگام بامبارزه باعرضه است.
مسولیت پیشگیری ازاعتیاد نیز فقط به عهده یک فرد یایک تیم بهداشتی نیست.همه جامعه باید درآن مشارکت داشته باشند .به عبارتی پیشگیری که ازملزومات مبارزه با مواد مخدر است بایددرتمام سطوح جامعه صور پذیرد،ازجمله درسطح خانوادگی ،سطح مدارس ،محیط های کاری،اجتماعات و مجالس.
همچنین همکاری ومشارکت نهادهای مختلف درامر پیشگیری ضروری است ازجمله رسانه های جمعی مثل مطبوعات ،صداوسیما،سازمان های انتشاراتی وتبلیغاتی ،مدارس ،دانشگاه ها،مساجد،مراکز انتظامی ،دادگاه هاودادسراهاریا،شهرداری ها وراه داری ها،مجتمع های ورزشی ،مراکز فرهنگی،علمی وآموزشی،کارخانهها و…توجه به تاثیرعوامل متعدد جسمانی ،روانی وعوامل مستعدکننده موجود درخانواده،مدرسه ،محیط زندگیوکار،درایجاد،مداومت یاعودبیماری اعتیاد و در نظرگرفتن این حقیقت که اعتیاد در همه اقشار بروز می کند،اهمیت آگاهی و مداخله فعال بخش های مختلف جامعه برای پیشگیری ازاعتیاد ودرمان معتادان را روشن میکند.
بدون شک فعالیت های کاهش تقاضاوکنترل وکاهش مصرف مواد فقط هنگامی میتواند به نتیجه مورد نظربرسد که همه نیروهاوامکانات بالقوه ازعالی ترین سطوح سیاست گذاری کشورتااولین سطوح مقاومت فردی وخانوادگی فعال باشند.(فرحنازبرجاس۱۳۹۱)
راهبردهای پیشگیری از سو مصرف مواد ازنظر محتوایی،بوتوین و همکاران
راهبردبوتوین وهمکارانش به پنج راهبرد تقسیم می شود که درزیر به توضیح هریک پرداخته می شود.
۱)رویکرد پرورش عاطفی[۲۹] :رویکرد پرورش عاطفی شامل افزایش عزت نفس ،اتکا به خود،تصمیم گیری مسولان ،رشدروابط بین فردی واستفاده کم یااستفاده نکردن از اطلاعات درمورد مصرف مواد است وبه وسیله دستورالعمل آموزشی ،بحث گروهی وفعالیت های آموزشی ،هم اندیشی وروان درمانی گروهی اجرا می شود.
۲)رویکرد نفوذ اجتماعی[۳۰]:این راهبرد شامل افزایش آگاهی ازفشاراجتماعی برای مصرف مواد مخدر ،افزایش دانش درمورد پیامدکوتاه مدت مصرف مواد دراثر فشارهمکیشان وپایه گذاری هنجارهای مصرف نکردن مواداست که به وسیله بحث کلاسی وگروهی ،آموزش مهارتهای مقابله ،تمرین رفتاری ،روش های جرات ۀآموزی ،بسط تمرینات ازطریق تکالیف واستفاده از رهبران همتا وهمسال دربرنامه ریزی ها وبرنامه های آموزشی امکان پذر می شود.
۳)رویکرد جایگزین یا بدیل[۳۱]:،این رویکرد شامل ارائه کردن فعالیت های جایگزین مصرف مواد وکاهش احساس بی حوصله گی یا بی گانگی است. برنامه هایی مانند تأسيس مراکز جوانان،فعالیت های تفریحی وورزشی ،شرکت در طرح های سرویس جامع وآموزش حرفه ای این رویکرد راعملی میسازد.
۴)رویکرد نشر اطلاعات[۳۲]:منجربه افزایش آگاهی درمورد مواد مخدر،آثارآنها،پیامدهای مصرف مواد ،تقویت نگرش های ضدمصرف موادمی شود.رویکرد نشراطلاعات به وسیله دستورالعمل های آموزشی ،بحث های گروهی،نمایش فیلم،نمایش مواد مخدر،پوستر،جزوه وبرنامه های آموزشی والدین اعمال می شود.
۵)رویکرد افزایش توانایی:افزایش توان تصمیم گیری ،تغیررفتار شخصیتی،کاهش اضطراب ،افزایش مهارتهای اجتماعی وارتباط و کاربرد مهارتهای عمومی برای مقابله بافشاراجتماعی ازبرنامه های این رویکرد است.(بوتوین وهمکاران۲۰۰۴،به نقل ازفتی و همکاران).
تعریف مهارت های زندگی
معنای کلمه مهارت[۳۳] عبارت است از چیرگی، صلاحیت و متخصص شدن در یک فعالیت. از مهارت های زندگی تعاریف متعددی ارائه شده که ذیلاً به ارائه برخی از آن ها می پردازیم.
پیت من[۳۴] (۱۹۹۱) مهارت های زندگی را به عنوان توانایی ها، دانش ها، نگرش ها و رفتارهایی تعریف نموده که جهت شادمانی و موفقیت در زندگی آموخته میشوند. این مهارت ها انسان را قادر میسازند تا با موقعیت های زندگی سازگاری یابد و به آن ها تسلط داشته باشد. از طریق رشد این مهارت ها افراد یاد می گیرند که به راحتی با دیگران زندگی کنند، احساس خود را با امنیت خاصی بیان کنند و زندگی را دوست داشته باشند (ناصری، ۱۳۸۶).
– اصطلاح مهارت های زندگی به گروه بزرگی از مهارت های روانی- اجتماعی و میان فردی گفته می شود که میتواند به افراد کمک کند تا تصمیماتشان را با آگاهی اتخاذ کنند، به طور مؤثر ارتباط برقرار کنند، مهارت های مقابله ای و مدیریت شخصی خود را گسترش دهند و زندگی سالم و بارآور داشته باشند. مهارت های زندگی میتواند اعمال شخصی و اعمال مربوط به دیگران و نیز اعمال مربوط به محیط اطراف را طوری هدایت کند که به سلامت بیشتر منجر شود و سلامت بیشتر یعنی آسایش بیشتر جسمانی، روانی و اجتماعی (یونیسف، ۲۰۰۳، به نقل از کردنوقابی و پاشاشریفی، ۱۳۸۴).
– گزدا[۳۵]، چایلدرز[۳۶] و بروکز مهارت های زندگی را چنین تعریف کردهاند: همه مهارت ها و آگاهی هایی که لازمه زندگی مؤثر هستند و در چهار زمینه زندگی خانوادگی، تحصیلی، اجتماعی و شغلی لازم و ضروری هستند به طوری که در هر یک از این زمینه ها قابل تعریف و اندازه گیری به صورت عینی باشند (به نقل از طارمیان، ۱۳۷۸).
– مهارت های زندگی تواناییهای روانی- اجتماعی برای رفتار انطباقی مؤثر است که افراد را قادر میسازد تا با مقتضیات و چالش های زندگی روزمره مقابله کنند (ولی زاده، ۱۳۸۱).
– مهارت های زندگی توانایی رفتار سازگارانه و مثبت میباشد به گونه ای که فرد بتواند با چالش ها و ضروریات زندگی روزمره کنار بیاید (سازمان بهداشت جهانی، به نقل از فتی و همکاران، ۱۳۸۵).
در تعریف جدید یونیسف از مهارت های زندگی چنین بیان گردیده: «مهارت های زندگی شامل گروه بزرگی از مهارت های روان شناختی- اجتماعی و بین فردی است که توانایی کمک به افراد در ساخت تصمیم گیری شخصی، مکالمات مؤثر و تکامل الگو برداری و مهارت های خودمدیریتی را دارد و ممکن است به آن ها در هدایت به سوی زندگی سالم یاری رساند. علاوه براین رویکرد مهارت های زندگی یک رویکرد مبتنی بر تغییر رفتار یا شکل دهی رفتار است که برقراری توازن میان سه حوزه دانش، نگرش و مهارت را مد نظر قرار میدهد» (یونیسف، ۲۰۰۵، به نقل از آزرو، ۱۳۸۵).
مبانی نظری مهارت های زندگی
پایه مطالبی که در آموزش مهارت های زندگی به کار برده می شود، اطلاعاتی است که از نحوه یادگیری از طریق مشاهده رفتار دیگران و پیامدهای آن به دست میآید و در واقع مبتنی است بر نظریه یادگیری اجتماعی بندورا. در این نظریه یادگیری فرآیندی فعال و مبتنی بر تجربه است و به همین جهت افراد در جریان یادگیری و آموزش فعالانه به امر یادگیری مهارت های زندگی می پردازند (سازمان بهداشت جهانی، ترجمه قاسم آبادی و محمدخانی، ۱۳۷۷). بندورا معتقد است انسان موجودی اجتماعی است و رفتار او باید در پرتو روابط اجتماعی بررسی شود. یادگیری های پیچیده انسان غالباً از طریق مشاهده مستقیم رفتار دیگران نظیر والدین، معلمان، همسالان، صحنه های فیلم و … شکل میگیرد (احدی و جمهری، ۱۳۸۲).