۳- شک و تردید: در این دوره، سادهاندیشى دوران طفولیت از بین رفته است و نوجوان به قضاوت و سنجش و ارزیابى مجدد اشیا، اشخاص، موضوعات و پدیدهها مىپردازد تا در نظام ذهنى خود، دوباره آن ها را باز سازد. از اینرو، شاید در همه چیز شک کند و یا به همه چیز، حتى افکار و عقاید والدین خود انتقاد نماید. در این دوره، بر خلاف کودکى، نوجوان، بزرگسالان را افرادى عارى از عیب و اشتباه نمىداند، بلکه به عکس، کوچکترین عیب والدین را با ذرهبین مخصوص دوره بلوغ، بزرگ مىبیند و شاید این اشتباه اصلاً براى نوجوان، قابل تحمل و بخشش نباشد. بنابرین، در این دوره، نوجوان در ابعاد وجود خود، باورها و اعتقاداتش، دچار تردید مىشود، نه اینکه آن ها را نفى کند بلکه مىخواهد آن ها را دوبارهسازى کند و آنچه را که قبلاً از روى تقلید و اطاعت پذیرفته بود، با زیربناى فکر و استدلال ذهنى خود، بازسازى کند. بدین وسیله، او در پى کسب استقلال فکرى خود مىباشد(احمدی،۱۳۷۳). از اینرو، در این دوره، معلمان و مربیان نباید انتظار داشته باشند آنچه را آن ها مىگویند نوجوان بپذیرد و آن ها باید به این خصوصیت شناختى نوجوان توجه کافى مبذول دارند و از شک و تردیدهاى نوجوان نسبت به موضوعات گوناگون دچار نگرانى و اضطراب نشوند، بلکه از شک او براى رسیدن به یقین استفاده نمایند.
اینجا است که نقش دروس بسیار مهم میشود چرا که با محتوای مناسب، دانشآموزان از مسیرهای شک و تردید به خوبی عبور کرده و با استدلال قوی و به کارگیری قوه تفکر خود که از شناختهای فطری هر انسانی است بهرهگیری لازم را کرده و به مسیر صحیح سند اما اگر این محتوا مناسب نباشد میتواند آن ها را به مسیر ضلالت بکشاند.
سوم: رشد اجتماعى
اجتماعی شدن به یک فرایند پیچیده یادگیری و انطباق و سازگاری یک عضو با یک جامعه خاص، اشاره دارد. فرایند اجتماعی شدن در نوجوانان اهمیت خاصی دارد زیرا آن ها در حال بلوغ جسمانی و هوشی و هیجانی هستند و لذا قادر به فراگیری مهارتهایی هستند که آن ها را برای پذیرش نقشهای بزرگسالان در جامعه مهیا میکند (بیابانگرد،۱۳۸۴).
رشد اجتماعی مطلوب یعنی شخصیتی که بتواند در اجتماع به شکل منطقی ظاهر شده و نیازهای خود و دیگران را به شیوه مطلوب و منطقی ارضا کند. گروهگرایی و همسالگرایی از مظاهر آشکار تفسیر رشد اجتماعی در دوره نوجوانی است. رشد اجتماعی نه تنها میزان سازگاری شخص را با اطرافیان و دیگران نشان میدهد بلکه بر میزان پیشرفت تحصیلی، موقعیت شغلی و محبوبیت اجتماعی نیز مؤثر است (گرامی،۱۳۹۰). به بیان دیگر فرد تمام احساسات و گرایشها و مفاهیم و مهارتهای خود را در سایه همکاریهای گروهی شکل میبخشد و این مسئله برای نوجوان بسیار دارای اهمیت است.
برخی عوامل مهم و مؤثر در رشد اجتماعی مطلوب در نوجوان شامل والدین، همسالان، رسانه های گروهی، مدرسه و دین میباشد. بسته به ماهیت تعامل بین این عوامل و نوجوان، رشد اجتماعی ممکن است تقویت یا بازداری شود(بیابانگرد،۱۳۸۴). در این میان، برنامهریزی دقیق از طرف دستاندرکاران تعلیم و تربیت در جهت جامعه پذیری و رشد اجتماعی نوجوانان عامل بسیار تأثیرگذاری است.
چهارم: رشد عاطفى
یکی دیگر از مباحث و موضوعات بسیار مهم در تربیت و آموزش نوجوان، آشنایی با رشد عاطفی و هیجانی اوست. این رشد در نوجوان به وضوح پیدا است و بیشتر قضاوتهای دیگران از رفتار نوجوان بر اساس رشد عاطفی و نقص عاطفی او منعکس میشود. نوجوانی که در رفتارهای او دائم انتقاد و بدبینی وجود دارد یا رفتارهای حسادتی و خودخواهگونه دارد حکایت از عدم رشد عاطفی مطلوب است. در مقابل توانایی در تبادل محبت و ابراز وجود و کنترل هیجانات از مصادیق رشد عاطفی مطلوب است(گرامی،۱۳۹۰).
هیجان و عواطف تند و شدید، متأثر شدن از محرکهای هیجانی، تردید در بیان عواطف خود و ناپایداری در عواطف و گاه نسنجیده عمل کردن در این شرایط از ویژگیهای عاطفی نوجوانان است. اما مورد مهم در این مرحله، محبت متقابل است. آدمى از لحظه تولد تا هنگام مرگ در هر سن و شرایطى که باشد، نیازمند محبت است. او دوست دارد به دیگران محبت کند و مورد محبت آن ها باشد، به خصوص در سنین نوجوانى و جوانى که در پى کسب هویت است. اگر احساس کند فردى بىفایده است هویت سالم او شکل نمىگیرد و اگر این نیاز او ارضا نشود، زندگىاش مختل مىگردد و نه تنها همیشه اضطراب و بدبینى و احساس تنهایى دارد، بلکه هرگز نمىتواند به دیگران محبت ورزد؛ زیرا خودش آن را تجربه نکرده است(شعاری نژاد،۱۳۷۷).
پنجم: رشد دینی
یکی دیگر از تغییرات دوره نوجوانی، تحول اخلاقی و دینی است که به موازات رشد شناختی، در حال تکامل و تعالی است. در دوره نوجوانی، معیارهای خوب و بد دچار تزلزل میشود و آنچه را که نوجوان در گذشته بعضاً به صورت کورکورانه و تقلیدی پذیرفته است در این دوره، مورد سؤال و بازسازی قرار داده و به عبارتی از حالت دگرپیروی به حالت خودپیروی در حال تکامل است. نوجوان به اصول و ضوابط اخلاقی به علت اینکه خود، ارزش آن ها رادرک نموده و از لحاظ وجدانی خود را به رعایت آن ها مکلف میبیند تن میدهد. گسترش روابط اجتماعی، گروه همسالان، الگوهای دوستیابی، ساختار خانواده، دستاندرکاران امور جامعه و مدرسه و رسانه ها در ایجاد و تقویت باورهای اخلاقی و ارزشی بسیار مؤثر هستند. احساسات نوجوان در این رشد نیز نقش بسزایی دارد(گرامی،۱۳۹۰).
نوجوانى که در دوره تردید دینى به سر مىبرد و مىخواهد زیربناى دین خود را با عقل و استدلال بسازد، نیاز شدیدى به کمک دارد. فقدان ارشاد آن ها یا ارشاد با شیوه غلط موجب مىشود نوجوان راه خطا در پیش گیرد. لذا محتوای درسی در کنار سایر عوامل میتواند نقش بسیار تعیین کنندهای را ایفا کند.
۴-۳-۲ دغدغه های اصلی و نیازهای روانی نوجوان
با بررسی در مراحل رشد، میتوان گفت تا سنین ۹- ۸ سالگی تقریباً تمام شخصیت وجودی فرد چیزی است که دیگران(والدین و اطرافیان) و عوامل محیطی(از جمله ارث) از او ساختهاند و در ضمیر ناخودآگاه و نیمه خودآگاه فرد کاشته شده است اما در دوره نوجوانی به لطف رشد و نمو مغزی و پیدایش قوه تعقل و تفکر و سایر ابعاد رشدی که در این بخش توضیح داده شد، فرد میتواند کنترل اوضاع را، خود به دست گیرد و آنچه را که درست و خوب میپندارد از خود بسازد.
ساداتیان(۱۳۹۲)در این راستا مهمترین مراحلی که نوجوان طی میکند تا به این خودسازی برسد را شامل: جداشدن عاطفی از والدین- کشف هویت فردی- برقراری رابطه مجدد با دنیای خارج خود(شکل گیری هویت اجتماعی) و به دست آوردن مجدد یکپارچگی شخصیت وجودی و هویت نهایی میداند.
در طی کردن این مراحل است که نوجوان با چالشهایی روبروست. بیتابی بسیار در هر چه سریعتر بزرگ شدن و بالغ شدن، تقابل با والدین و ارزشهای آن ها، عدم کنترل شدید توسط والدین، طغیان و سرکشی، تغییرات مکرر در علایق، سلایق و حتی رفتار، نیاز به تشویق و تحسین برای هر نوع تلاش، پیروی از گروه و همسالان، تصور اینکه دوستان درک بالاتری از والدین دارند، نیاز به تصمیمگیری فردی و بدون دخالت والدین از جمله این چالش هاست.