۲-۴-۱ رشد داخلی
توانایی شرکت در افزایش فروش و گسترش عملیاتی است. امروزه رشد بسیاری از شرکتها با ورود به خطوط تجاری ناهمگن امری عادی محسوب می شود.به این خطوط تجاری اگر با اهمیت باشد قسمت تجاری و به این مناطق جغرافیایی مختلف اگر با اهمیت باشند قسمت جغرافیایی میگویند. قسمت تجاری ، جزئی قابل تفکیک از واحد تجاری است که یک محصول یا خدمت یا گروهی از محصولات یا خدمات مرتبط را ارائه میکند و دارای مخاطره و بازده ای متفاوت از سایر قسمتهای واحد تجاری است . قسمت جغرافیایی جزئی قابل تفکیک از واحد تجاری است که به ارائه محصولات یا خدمات در منطقه جغرافیایی مشخصی مشتمل بر یک کشور یا گروهی از کشورها اشتغال دارد و دارای مخاطره و بازده ای متفاوت از اجزایی است که در سایر مناطق جغرافیایی فعالیت میکنند مخاطرات و بازده های یک واحد تجاری هر دو تحت تاثیر محل جغرافیایی عملیات و نیز بازارهای آن قرار میگیرد (نوروش و همکاران ،۱۳۸۶)
۲-۴-۲ رشد خارجی
رشدخارجی همان توانایی بالقوه شرکت برای به دست آوردن مدیریت دیگر شرکتها است.مدیریت دیگر شرکتهااز طریق کنترل شرکت های دیگر انجام می شود.کنترل عبارت است از توانایی راهبری سیاست های مالی و عملیاتی یک واحدتجاری به منظور کسب منافع اقتصادی حاصل از فعالیتهای آن ، هنگامی که یک واحد تحاری مالک بیش از ۵۰% سهام با حق رأی یک واحد تجاری باشد فرض بر وجود کنترل است مگر در موارد استثنایی که بتوان آشکارا نشان داد چنین مالکیتی سبب کنترل واحد تجاری نمی شود(همان منبع)
رشد یک شرکت افزایش در اندازه و فعالیت شرکت در یک دوره طولانی است.رشد داخلی و خارجی مستقیما تحت تاثیر سیاست های مالی مدیران قرار میگیرد.
رشدعایدات که در سودهای جاری نمود مییابند، مهمترین عامل اثرگذار بر انتظارات سرمایه گذاران درباره سودهای آتی است. سرمایه گذاران ،سهام شرکت های با رشد زیاد را ترجیح میدهند. زمانی که افزایش سودهای جاری حاکی از رشد سودهای آتی باشد، آنگاه این افزایش در بالارفتن قیمت سهام نمود مییابد.(لی و همکاران[۱۷] ،۲۰۰۶)
کالینز و همکاران[۱۸] (۱۹۸۹) پیشبینی میکنند که فرصتهای رشد شرکت دارای تاثیری مثبت بر ضریب واکنش سود است. با توجه به این تاثیر آن ها یک رابطه مثبت بین ضریب واکنش سود و ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام را به اثبات رساندند. رشد اشاره به پروژه های فعلی شرکت یا فرصت های سرمایه گذاری در پروژه های جدیدی دارد که انتظار می رود نرخ بازده آن ها فراتر از نرخ بازده تعدیل شده با ریسک ® که متناسب با ریسک سیستماتیک جریانات نقدی پروژه است، باشد (فاما و میلر،۱۹۷۲) .توانایی شرکت در کسب نرخ بازده بالاتر از نرمال،از محل سرمایه گذاری های جاری یا آتی آن تناقض با کارایی بازار سرمایه ندارد.بلکه کسب بازده بالاتر از نرمال بدین معنی است که شرکت در بازار محصولات دارای قدرتی انحصاری است که میتواند منافعی را در یک دوره محدود کسب کند. به طریقی دیگر بیان شده است که ورود یا خروج از بازار محصولات ، فورا منجر به از بین رفتن قابلیت شرکت در کسب بازده بالاتر از نرمال نمی گردد.تا حدی که سود های جاری حاوی اطلاعات مفیدی درباره فرصتهای رشد شرکت باشند،انتظار می رود که تغییرات قیمت بیشتر باشد.
آن ها بیان میکنند که واکنش قیمت در این حالت تا اندازه ای شدیدتر از واکنش آن نسبت به سودهای پایدار است.زیرا احتمالا در برآورد پایداری سود بر اساس داده های تاریخی ، فرصتهای رشد جاری بدرستی منعکس نمی شوند.
۲-۴-۳ فرصتهای رشد
فرصت های رشد دو ویژگی اساسی دارند: اول، فرصت های سرمایه گذاری پروژه هایی با ارزش فعلی خالص[۱۹] مثبت را نشان میدهند . دوم ، فرصت های سرمایه گذاری به مخارج اختیاری(مخارجی که طی سرمایه گذاری های مختلف محتمل میباشند)بستگی دارند.بنابرین فرصت های سرمایه گذاری نشان دهنده سرمایه گذاری های اختیاری است که سرمایه گذاری ها در راستای تولید و تصمیمات مالی که بازده پیشبینی شده در اندازه و یا بیشتر از نرخ بازده مورد انتظار باشد میباشند.مجموعه فرصتهای رشد یک شرکت ، مجموعه ای از پروژه های موجود باارزش فعلی خالص مثبت برای شرکت میباشد .
۲-۴-۳-۱ فرصت های سرمایه گذاری
بر اساس نظر می یرز[۲۰](۱۹۷۷)، منظور از فرصت های سرمایه گذاری، آن قسمت از ارزش شرکت میباشد، که بیشتر از دارایی های موجود میباشد و هر چه قسمت کمتری از ارزش شرکت ناشی از دارایی های موجود باشد فرصت های رشد یا فرصتهای سرمایه گذاری بیشتر خواهد بود. موسن و مرتن (۱۹۸۵) اشاره میکنند که شرکت های دارای اختیار فرصت های رشد، آن هایی هستند که به طورنسبی پروژه های توسعه ظرفیت، خطوط تولید محصول جدید، اکتساب سایر شرکت ها و طرح های جایگزینی یا نگهداری دارایی های موجود بیشتری دارند. به عبارت دیگر منظور از فرصتهای سرمایه گذاری گزینه های رشد و سرمایه گذاری شرکت ها میباشد، یا به عبارتی انتظار فعالیت هایی در آینده که منجر به رشد سود آوری شرکت می شود.
در مطالعات حسابداری و مالی، اغلب از مفهوم فرصت سرمایه گذاری در جهت تبیین بهتر تصمیمات تامین مالی و سیاستی شرکت استفاده می شود.برای مثال می یرز (۱۹۷۷) مجموعه فرصت سرمایه گذاری شرکت را به عنوان طرحهای با ارزش فعلی خالص مثبتی مشخص کردهاست که به هزینه های اختیاری در آینده نیاز خواهند داشت . میرز و مجلوف (۱۹۸۴) بیان میکنند که مدیران در خصوص ارزش این فرصت های سرمایه گذاری ،نسبت به افراد خارج از شرکت دارای مزیت اطلاعاتی میباشند.هرچند که اصولا در این مقالات نظری، به مباحث تامین مالی از طریق بدهی پرداخت شده است، اما عدم تقارن اطلاعاتی که بین مدیران و سرمایه گذاران وجود دارد،حاکی از این است که ممکن است عایدات شرکتهای با فرصتهای سرمایه گذاری بزرگتر به طور متفاوتی تفسیر شوند.
به اعتقاد جونز و همکاران (۲۰۰۰) ، با افزایش مجموعه فرصت های سرمایه گذاری شرکت، سهم ارزش شرکت که وابسته به هزینه های اختیاری آتی است، بیشتر می شود.سرمایه گذاران در خصوص شرکتهایی که دارای فرصت های سرمایه گذاری اندکی فراتر از دارایی های به مورد میباشند،با عدم اطمینان بیشتری در رابطه با طرح ریزی جریانات نقدی آتی مواجه میشوند.بنابرین آن ها در جستجوی اطلاعاتی هستند که آن ها را در تخمین ارزش این فرصت های سرمایه گذاری یاری دهد.سودهای حسابداری ارائه دهنده اطلاعات مرتبط با ارزش به سرمایه گذاران درباره فرصت های سرمایه گذاری میباشند. سود های جاری از دو طریق عدم اطمینان سرمایه گذاران را راجع به فرصت های سرمایه گذاری کاهش میدهند.