۱- ۵- ۲ مدل های انگیزشی
۱-۱-۵-۲ انگیزش های فیزیولوژیکی (اولیه) در مقابل انگیزش های اجتماعى (ثانویه)
۱٫ انگیزش هاى فیزیولوژیکی: آن هایى هستند که در درون ارگانیسم برانگیخته شده و رفتارى را به وجود مى آورند. چون انگیزش هاى فیزیولوژیک آموختنى نیستند، آن ها را انگیزش هاى اولیه یا سوق دهنده هاى اولیه نیز مى نامند.
۲٫ انگیزش هاى اجتماعى: آن هایى هستند که کاملاً آموخته مى شوند، مانند انگیزش پیشرفت و کسب قدرت. انگیزش هاى اجتماعى، ثانویه نیز خوانده مى شوند و با نیازهایى در ارتباط هستند که چندان جنبه حیاتى و زیستى نداشته و با بقاء فرد مرتبط نیستند؛ مانند نیاز به دوست داشته شدن (عسگریان و باقری، ۱۳۸۹).
۲-۲-۵-۲ انگیزش درونی در مقابل انگیزش بیرونی
-
- انگیزش درونی: یکی از مهمترین و با ارزش ترین منابع انگیزشی است که بر اساس آن انسان تلاش میکند تا به استعدادها و شایستگی های بالقوه خود دست یابد. برخی ازعواملی که موجب تقویت انگیزه های درونی میشوند عبارتند از: نیاز به موفقیت وشایستگی، نیاز به همبستگی به گروه، نیاز به مشارکت درکارگروهی، نیاز به احترام در محیط های اجتماعی، نیاز به احساس مسئولیت کردن در گروه، نیاز به فضای مطلوب روانی در گروه.
-
- انگیزش بیرونی: به آن دسته از انگیزه هایی گفته می شودکه منبع و کانون اثربخش آن ها در محیط فرد قرار دارد و به عنوان یک عامل بیرونی فرد را ترغیب به انجام فعالیتی خاص میکند. به عبارت دیگر انگیزش بیرونی حالتی است که در نتیجه محرک های بیرونی در فرد شکل میگیرد و موجب تقویت رفتار میگردد برخی از این محرک هاعبارتند از: محرک های مالی، قدرت و شهرت، نشان ها یا مدال ها، تقویت های کلاسی، شرایط و امکانات بهتر برای کار (قربانی،۱۳۸۷).
۳-۲-۵-۲ انگیزش پیچیده :
انگیزه های پیچیده، انگیزه هایی هستندکه از دو عامل اصلی تشکیل شده اند:
۱٫ سائق[۲۵] های ذاتی و زیستی
۲٫ سائق های اکتسابی
دانشمندان با پذیرش نظریه سایق و تلاش در جهت بسط و گسترش آن، بعدها دریافتند نیازهای بدنی نمیتوانند انگیزه همه رفتارهای انسان باشند؛ زیرا گاهی نیاز بدنی در انسان وجود دارد، ولی شخص دست به رفتار نمیزند. برای مثال، شخص مدتی است غذا نخورده است، پس نیاز بدنی در او وجود دارد، ولی او همچنان اشتها ندارد و دست به غذا نمیزند. از اینروی، نیازهای بدنی نمیتوانند مبین همه ی رفتارها باشند (علوی و محجوب جهرمی، ۱۳۸۵).
در این نوع از انگیزش تأثیر عوامل مختلف زیستی، اجتماعی و محیطی دیده می شود. میل جنسی، انگیزه پیشرفت، پیوندجوئی، خودمختاری، تسلط و پرخاشگری را می توان در زمره انگیزه های پیچیده قرارداد. مفهوم انگیزه های پیچیده به ما می آموزد که نباید تبیین هایمان را در زمینه رفتار انسانی بیش ازحد ساده بگیریم (قربانی، ۱۳۸۷).
۶-۲ نظریه های انگیزش
در رابطه با انگیزش نظریه های مختلفی ارائه شده است که در ادامه به تعدادی از مهم ترین و کاربردی ترین آن ها اشاره می شود. به طور کلی در بسیاری از نوشته ها نظریه های انگیزش را به دو گروه کلی نظریه های محتوایی (نظریه های سنتی) و نظریه های فرایندی (نظریه های معاصر) تقسیم میکنند:
۱-۶-۲ نظریه های محتوایی
نظریه های محتوایی می کوشند به این سوال پاسخ دهند که چه عامل یا عواملی افراد را بر می انگیزانند؟ در این نظریه ها، نیازها و محرک هایی برشمرده شده اند که موجب انگیزش میشوند مهم ترین نظریه های محتوایی عبارتنداز : نظریه سلسله مراتب نیازها[۲۶] مازلو[۲۷]، نظریه ی دوعاملی هرزبرگ[۲۸]، نظریه وجود ، وابستگی، رشد[۲۹] (E.R.G) آلدرفر[۳۰]، نظریه ی (X-Y) مک گریگور[۳۱] (میرترابی و همکاران، ۱۳۹۰).
۱-۱-۶-۲ سلسله مراتب نیازها
نیاز در واقع فاصله ی میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب است. معمولاً قوی ترین انگیزه، رفتار را تعیین میکند. مازلو، چهارچوب نظری جالب توجهی مطابق شکل زیر برای نیازهای انسان در نظر میگیرد. نظریه مازلو که از بنیادی ترین نظریات انگیزش است و به نیازها، طبق یک هرم از پایین به بالا شامل نیازهای فیزیولوژیکی، احساس امنیت، تعلق خاطر، محبت، احترام به نفس و خودشکوفایی اشاره دارد. این هرم سلسله مراتب، الگویی نوعی است و در اکثر انسا ن ها عمومیت دارد (هرسی و بلانچارد، ۱۳۸۲).
۲-۱-۶-۲ نظریه دوعاملی (انگیزش- بهداشت)
هرزبرگ روانشناس معروف دهه۱۹۵۰انگیزش رابه صورت دوعامل مطرح میکند:
-
- عوامل بهداشتی: حقوق و مزایا، شرایط کاری،خط مشی شرکت، منزلت اجتماعی، امنیت شغلی، نظارت و استقلال، زندگی اداری، زندگی شخصی
- عوامل انگیزشی: موقعیت، قدردانی، علاقه مندی به شغل، مسئولیت، پیشرفت
۳-۱-۶-۲ نظریه وجود، وابستگی، رشد[۳۲] (E.R.G)
آلدرفر در سال۱۹۷۲نیازهای پنجگانه مازلو را در سه دسته نیاز خلاصه کرد:
۱٫ نیاز زیستی: مرتبط با سلامت فیزیکی است.
۲٫ نیازوابستگی (تعلّق): نیازهای وابستگی شامل تعامل با دیگران است و رضایت از این روابط اجتماعی که سبب حمایت عاطفی، احترام، شناخت و تعلق میگردد. نیازهای وابستگی در مشاغل میتواند از طریق تعامل با همکاران و دوستان و در بیرون از شغل با خانواده و دوستان برآورده شود.
۳٫ نیازرشد: نیازهای رشد بر خود تمرکز دارد، مانند نیاز برای رشد شخصی و توسعه. این نیازها میتواند به نحو کامل به وسیله استفاده از مهارت ها و تواناییها در افراد برآورده شود.
نیازهای ERG بر حسب سلسله مراتب مرتب نشدهاند. همه این نیازها میتوانند در یک زمان معین ما را تحت تأثیر قرار دهند (سیدجوادین، ۱۳۸۶).
۴-۱-۶-۲ نظریه بلوغ _ عدم بلوغ (x-y)
تمرکز نظریه مک گریگور (۱۹۸۷-۱۹۷۰) بیشتر بر روی رفتار مدیریتی است تا نیازهای کارکنان. بر اساس این نظریه، میزان درک سرپرست از کارکنان، بر روی روشی که وی برای ایجاد انگیزش استفاده میکند، تأثیر فراوانی دارد. وی دو نظریه در این زمینه ارائه داده است:
۱٫ فرض سرپرست براین است که کارکنان با کارخود سازگاری ندارند و لذا در نظریه ی X هر کاری برای فرار از آن انجام میدهد. درچنین مواردی سرپرست، کنترل و نظارت نزدیک تر و قوی تری را بر روی کارکنان اعمال میکند و به سختی تفویض اختیار میکند.
۲٫ درنظریه ی X برعکس نظریه ی Y کارکنان تمایل به انجام کار و افزایش پذیرش مسئولیت دارند. در این موارد سرپرست آزادی بیشتری به کارکنان داده و تمایل بیشتری به تفویض اختیاردارد (امیری، ۱۳۸۹).