مراحل رشد تعارضات زناشویی
مرحله اول: در مرحله اول کمترین میزان تعارض وجود دارد و این مرحله معمولا در زوجینی که مدت کوتاه از ازدواجشان می گذرد مشاهده می شود. تعارض بیش از ۶ ماه ادامه نیافته و بی میلی یا تنش مهمی را در رابطه ایجاد نکرده است. همسران در این مرحله به خوبی به درمان پاسخ می دهند.
مرحله دوم : در این مرحله تعارض بیش از ۶ ماه به طول می انجامد. سرزنش و مثلث سازی در این مرحله وجود دارد. هر دو نارضایتی خود را ابراز میکنند. در این مرحله گرچه زوجین اوقاتی را با همدیگر به تفریح میروند ، ولی سردی رابطه نیز آشکارا وجود دارد و برای پاسخ به استرس، الگو های تعاملی همدم طلب- دوری گزین، والد-کودک، یادآور- طفره رو را نمایش میدهند. درمان در این مرحله تمرکز بر خود، به جای سرزنش همسر میباشد( یانگ[۳۳] و لانگ[۳۴] ۱۹۹۸به نقل از ملک سعیدی، ۱۳۸۸).
مرحله سوم:در این مرحله زوجین، تعارضی همراه با خشونت را نشان میدهند و خشم و کنترل یکدیگر ، موضوعات اولیه تعارضات این نوع زوجین هستند. سرزنش و تحقیر ، قطبی سازی و دعوا بر سر قدرت آشکارا وجود دارد. ارتباطات بسته و اعتماد پایین است. درمان مفید در این مرحله تمرکز بر کاهش قطبی سازی و فعال سازی مجدد عاطفی و باز سازی اعتماد است .
مرحله چهارم: در این مرحله بالاترین استرس در رابطه وجود دارد . دعوا بر سر قدرت است. در نتیجه روابط ضعیف، انتقاد شدید و سرزنش زیاد بوده و خودافشایی و همکاری وجود ندارد. از آنجایی که خشم در حد بالایی در این مرحله وجود دارد، درمان به شکل جدی تری می بایست جریان یابد(یانگ[۳۵] و لانگ[۳۶] ۱۹۹۸به نقل از ملک سعیدی، ۱۳۸۸).
واکنش های زوجین در تعارضات زناشویی
شیوه های متفاوت واکنش های افراد در برابر اختلافات زناشویی را بررسی نموده و چهار واکنش متداول را مشخص نموده است که عبارتند از:
به صدا درآمدن: این واکنش وقتی اتفاق می افتد که فرد شروع به بیان مشکلات زناشویی نماید، تلاش به مصالحه کند ، کمک بطلبد ، تلاش برای تغییر موقعیت خود وطرف مقابل کند و به طور کلی برای اصلاح رابطه اقدامی انجام دهد این واکنش تلاشی برای نجات رابطه دچار مشکل است و زمانی به کار می رود که فرد قبلا از رابطه رضایت داشته باشد و همچنین احتمال می رود زنان از این واکنش بیشتر استفاده نماید.
وفا داری : پاسخ محافظه کارانه ای است که تلاش برای حفظ وضعیت نشان میدهد. فرد ناخشنود اما وفادار، در انتظار بهبودی رابطه با فرض اینکه مسائل با گذشت زمان حل خواهند شد، با مشکلات روبرو میشوند. این واکنش زمانی بروز میکند که فرد مشکلات رابطه را جزئی می بیند و چاره ای دیگر در زندگی نمی یابد.در این حالت فرد سرمایه گذاری زیادی در رابطه کرده و نارضایتی او شدید نیست.
غفلت : این واکنش با گذراندن زمان کمتر با یکدیگر، بی اعتنایی و امتناع از بحث در مورد مشکلات و بد رفتاری با طرف مقابل مشخص می شود. غفلت وقتی بیشترین احتمال بروز را خواهد داشت که شخص قبل از وجود مشکلات عینی از رابطه رضایت نداشته باشد( راسبالت[۳۷] ،۱۹۷۸، به نقل از عامری).
خروج: این واکنش ممکن است به شکل ترک خانه ، بدرفتاری ، یا پایان دادن به رابطه باشد. وقتی افراد معتقد باشند که چیز کم ارزشی را از دست میدهند، احتمال بیشتری وجود دارد که رابطه را ترک کنند. این مسئله وقتی پیش میآید که رابطه رضایت بخش نبوده و سرمایه گذاری کمی در رابطه انجام شده باشد و همچنین انتخاب هایی در زندگی وجود داشته باشد(راسبالت،۱۹۷۸، به نقل از عامری،۱۳۸۲).
منابع اختلافات و تعارضات زناشویی
دخالت یا اعمال نفوذ خانواده اصلی:یکی از مهم ترین عواملی که اثر قاطعی بر بروز مشکلات زناشویی و تعارض زوجین دارد مربوط به خویشاوندان زن و شوهر یا خانواده اصلی آن ها است. دخالت یا اعمال نفوذ خانواده های اصلی که غالبا به صورت پنهانی و در پوشش های زیبا عرضه می شود میتواند یکی از پایه های جدی تعارضات زناشویی از شروع تا پایان هر ازدواج باشد.
منابع درونی: منابعی از تعارض هستند که در افراد زمانی شروع می شود که غرایز، سائق ها و ارزش هایی برخلاف فرد دیگری در میان باشد. این نوع تعارض اساسا با یک شخص نیست بلکه با خود شخص و فشارهای درونی که از نبرد درونی حاصل می شود، میباشد. نتیجه این تنش های درونی این است که افراد در موقعیت هایی که این تنش ها تحریک یا تقویت میشوند شروع به نزاع میکنند. ترس های غیر منطقی یا اضطراب ها یا نیاز های عصبی میتواند منبع اصلی اصطکاک زن وشوهر باشد(رایس[۳۸]،۱۹۹۶، به نقل از فریدی۱۳۸۵).
منابع جسمی: خستگی جسمی یکی دیگر از این عوامل است. فرسودگی جسمانی ، تحریک پذیری، آشفتگی هیجانی ، بی حوصلگی و کاهش تحمل را به دنبال دارد. این امر باعث می شود افراد کارهایی را انجام دهند و حرف هایی را بر زبان بیاورند که به طور معمول انجام نمی دهند(مرادی، ۱۳۸۰).
منابع بیرونی:منابعی هستند که در رابطه با دیگران واقع میشوند. همه زوجین مشکلات زناشویی دارند، اما زوج های ناخرسند به احتمال بیشتری از غفلت و کمبود عشق، عاطفه و بی رضایتی از ارضای میل جنسی، درک ، احترام و همکاری، نسبت به زوج های خرسند شکایت دارند. اشتباهات آن ها توسط همسرشان بزرگ جلوه داده می شود و باعث می شود که احساس بی ارزشی کنند این شکایت ها مرکز تعارضات می شود و عدم ارتباط، ناتوانی در حل تعارضات و کنار کشیدن از دیگر افراد، این تعارضات را همیشگی میکند.
منابع محیطی یا موقعیتی : این منابع شامل مواردی مانند شرایط زندگی، فشار های اجتماعی بر اعضای خانواده، وقایع غیر منتظره که بر عملکرد خانواده آسیب می زند، میباشد. مثلا فرزند بیشتر در خانواده استرس ها و تعارضات بیشتری را ایجاد میکند. بعضی مواقع یک رابطه زناشویی در حالتی از تعادل باقی می ماند تا اینکه بعضی وقایع ناگهانی، این رابطه را می شکند. مرگ یکی از والدین ممکن است باعث تعارض در زندگی زوجین شود و زوج داغدیده ممکن است از همسرش منزوی شود(ولگات و هاگس[۳۹]،۱۹۹۹، به نقل از فریدی، ۱۳۸۵).
اشتباهات اساسی در ارتباطات زناشویی
ایجاد ارتباط برای زیر نفوذ خود قرار دادن
گاهی اوقات ما یک رابطه را برای به دست آوردن خواسته هایمان آغاز میکنیم خواه طرف مقابل توانایی برآوردن آن را داشته باشد و خواه نداشته باشد، قهر میکنیم اخم میکنیم تهدید میکنیم چاپلوسی میکنیم و آنچه در توان داریم برای ایجاد احساس ناراحتی در طرف مقابلمان انجام میدهیم این نوع رفتار گرچه ممکن است به طور موقتی مؤثر باشد اثر بسیارناگواری در طولانی مدت بر سلامت رابطه خواهد داشت آن را رها کنید برای خواسته و پیشنهادات نفر دیگر احترام قائل گردید اگر او نمی خواهد خواسته شما را برآورده کند ببینید می توانید خودتان آن را به خود بدهید(کارتر[۴۰]، ۲۰۰۳).
ایجاد ارتباط برای فریب دادن