آیه اخیر دلالت روشنی بر تکلیف مردان نسبت به پرداخت نفقه برای زنان دارد و همچنین بیان کننده مبنا و حکمت حکم میباشد . بنابر برداشت بسیاری از مفسران ، عبارت مذکور در صدد برتری مردان و زنان میباشد.
خالق متعال مردم را با استعدادهای مختلف آفریده است و اگر همگی با استعداد و توانایی یکسان آفریده میشدند ، نظم هستی به هم میخورد. چون کارها گوناگون است، لذا باید بین مخلوقات هم تفاوت وجود داشته باشد.
طبق همین برخی از حقوق و تکالیف که اسلام برای زن و مرد وضع کردهاست نیز متفاوت است. علل این تفاوت بحثهایی را برانگیخته که آیا این دو جنس در نوع انسانیت با هم متفاوتند یا خیر؟
در این خصوص دیدگاههای متفاوتی وجود دارد که به تشریح آن ها خواهیم پرداخت:
بند اول: دیدگاه برتری مردان
بسیاری از نظریهپردازان تفاوتهای زن و مرد را دلیل برتری یکی و نقصان دیگری دانسته اند. و طبق همین تفسیر به سلطه تام و کامل مرد بر زن حکم کردهاند و شوهر را ولی و صاحب اختیار همسر خود دانستهاند[۲۰۱].
طبق این دیدگاه خداوند متعال در این آیه یک تکلیف در مقابل یک حق قرار داده است. حق همان ریاست بر خانواده و تکلیف ، دادن نفقه میباشد. این حق به دلیل برتریهای فردی و جنسی مرد به وی سپرده شده است.
بنابرین دیدگاه، آیه ی فوق ، بعد از این که اصل سرپرستی و ریاست شوهر را بیان میکند به حکمت این حق اشاره نموده و میفرماید: «بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ (نسا،۳۴)»؛ « این سرپرستی به خاطر تفاوتهای است که خداوند از نظر آفرینش در مصلحت نوع بشر میان آن ها قرار داده است و بلافاصله در مقابل چنین حقی، تکلیفی را بر عهده شوهر قرار میدهد و میفرماید: « وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ » ؛ این سرپرستی به خاطر تعهداتی است که مردان در مورد انفاق کردن و پرداختهای مالی در برابر زنان و خانواده بر عهده دارند[۲۰۲].
آیاتی نیز وجود دارد که موید نظر این دسته است : محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن احمد عن ابن محبوب عن عبدالله غالب عن جابر جعفی عن ابی جعفر (ع) نقل میکند : «در زوال عید قربان پیامبر بر شتر برهنهای سوار بود و به بیرون مدینه میرفت گذرشان به زنان افتاد درنگ کرد و فرمود : ای زنان صدقه دهید، از شوهرانتان فرمانبرداری کنید. بسیاری از شما اهل دوزخید. زنان چون این گفته را شنیدند به گریه افتادند ، زنی از میان برخاست و گفت : دوزخ با کافران ؟ ما که کافر نیستیم . فرمود شما به حق شوهرانتان کافر هستید »[۲۰۳].
بنا بر نظر برخی فقهایی که معتقد به وجوب اطاعت زن از شوهر به طور مطلق میباشند : از حقوق شوهر بر زن این است که زن از وی اطاعت کند.
ایشان در این خصوص به مفاد برخی روایات استناد جسته است : از جمله روایتی از پیامبر اکرم به این مضمون نقل شده است : که جهاد زن نیکو شوهرداری کردن است[۲۰۴].
اما متأسفانه اینگونه برداشت که جنس مرد برتر از جنس زن است ، از دلایل نخست ریاست مرد ، به جای آنکه موقعیت این نوع فریضه را در خانواده ها مستحکمتر کند، خود زمینه بروز شبهه مردسالاری در روابط زناشویی شده و همسران را از روابط محبتآمیز دور میکند.
بند دوم: دیدگاه دوم حقوق برابر
یکی از فقها در این رابطه میفرمایند : « خداوند متعال در کتاب کریمش بیان کرده که مردم همگی و بدون استثنا شاخههایی از یک تنه ی درخت هستند و اجزا و ابعاضی هستند برای طبیعت واحده ی بشریت و مجتمع انسانی، در تشکیل یافتن محتاج به همه ی این اجزاست . همان مقدار که محتاج جنس مردان است ، محتاج زنان نیز هست . روی این حساب دو طایفه مرد و زن از نظر وزن و اثر وجودی با هم متعادلند»[۲۰۵].
این نشانگر اعجاز خلقت است که دو تمایل در مرد و زن ایجاد کردهاست.
در مرد حس تسلط بر زن وجود دارد و در زن نیز حس تسلط بر مرد ، ولی قانون خلقت این دو حس را طوری ایجاد کرده که نه تنها نزاع پیدا نکنند ، بلکه منجر به وحدت و انسجام بیشتر باشد.
قرآن کریم هیچ نقشی برای جنسیت در برتری و کمال انسانی قایل نشده و فقط تقوا را تنها ملاک برتری انسان نسبت به دیگران میداند[۲۰۶].
پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند : « بهترین مردان امت ، افرادی هستند که نسبت به خانواده خود خشن و متکبر نمیباشند و به آن ها محبت داشته و نسبت به آن ها ظلم نمیکنند . آنگاه حضرت آیه « الرجال قوامون …» را قرائت فرمودند»[۲۰۷].
غالب مفسران ترکیب (بعضهم علی بعض) را چنین معنا میکنند : (بعض الناس علی بعض الناس الرجال علی النساء) و به این طریق سخنان مختلفی آوردهاند.
بعضی گفته اند : «برای آنکه ممکن است در میان زنان ، زنی بافضیلتتر از هزار مرد یافت شود و لذا با واژه ی ( بعض) ادا شده است»[۲۰۸].
برخی دیگر معتقدند این تغییر برای نشان دادن آن است که زن و مرد از یک جنس هستند و با تفاوت در فضایل ، جنسیت واحد آنان از بین نمیرود[۲۰۹].
طبق آیه ی شریفه ریاست مرد بر زن در خانواده اینطور مطرح شده بود «و بما انفقوا من اموالهم » ؛ این دلیل گویای آن است که چون مردان وظیفه ی انفاق بر زنان را دارند ، خود نیز ریاست و مدیریت اقتصاد خانواده را برعهده گیرند.
قرآن بر آن بوده است که در کنار مسئولیت خطیر ریاست مرد ، همواره اصول اخلاقی، روابط همسران را رضایتبخش نگه دارد و چون تربیت فرزند و خانه داری بر دوش زنان گذاشته شده ، عدالت اقتضا میکند که وی از هر جهت تأمین باشد ، تا مبادا اندوه معاش باعث آشفتگی و اختلال در کارهایش شود.
برخی از علمای دین درباره ی این آیه فرمودند : « اینچنین نیست که قرآن به زن بگوید تو تحت فرمان مرد هستی ، بلکه به مرد میگوید تو سرپرستی زن و منزل را بر عهده بگیر ؛ بنابرین مرد نباید کاری کند که زن در داخل منزل برنجد»[۲۱۰].
اسلام بر زن فرض نکرده که از شوهر به طور مطلق اطاعت کند ، به گونهای که تفکر و خواست او در زندگی خصوصی و اجتماعیش مختل شود.
برخی مفسران در مقابل طیف گسترده ای که در میان معنای «قوامون » ، راه افراط را دنبال کردهاند ، به چنین تعادلی از معنای قوامون اشاره داشته و تصریح کردهاند : «قوامون ، یعنی (مردان) قائم بر امر زنانند و در کارهای آنان قیام و ایستادگی دارند و در محافظت آنان رعایت و مراقبت دارند».[۲۱۱]
قرآن ، از معاشرت به معروف در محیط خانواده به عنوان یک اصل قانونی و اخلاقی یاد کردهاست، که حاکم بر روابط زوجین است و همه ی قوانین دیگر را تحت پوشش قرار میدهد.
در تفسیر المنار این آیه مبارک چنین تفسیر شده است : «بر شما مؤمنان واجب است با زنانتان نیکو رفتار کنید ، یعنی مصاحبت و همنشینی با آنان به صورت شناخته شده و در طبع زنان باشد ، شرع و عرف و جوانمردی آن را زشت نداند . بنابرین سختگیری در نفقه ، ایذاء ، ترشرویی و گرفتگی ، با معاشرت نیکو ناسازگار است»[۲۱۲].
بند سوم: دیدگاه محقق
یکی از دلایلی که قرآن کریم به عنوان فلسفه واگذاری ریاست مرد بیان میکند این است که ، چون مسئولیت سنگین اداره ی امور مالی و سرمایهگذاری اقتصادی خانه ، بر دوش مرد است و برآورده ساختن تمام نیازمندیهای مالی برعهده اوست ؛ لذا ریاست آن هم بر عهده ی خودش میباشد.