در پرتو این احادیث فراوان و روشنگر از رسول گرامى اسلام و سخنان اندیشمندان اسلامى درمىیابیم که تکفیر مسلمان، کارى سهل و ساده نیست بلکه بسیار دشوار و خطیر است. خداوند تبارک و تعاى مىفرمایند: ولاتکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ماجائتهم البینات و أولئک لهم عذاب عظیم؛[۹۵] و مانند کسانى نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند آن هم پس از آنکه نشانههاى روشن پروردگار به آنها رسید و آنها عذاب عظیمى دارند همچنین از آرای پیشوایان چهارگانه اهلسنّت و فقها، مفسّران و محدّثان آنها که در مطالب گذشته ارائه شد؛ براى ما آشکار مىشود که پدیده تکفیر که امّت اسلامى ما در این زمانه به آن مبتلا شده است که عصمت و مصونیت مسلمانان را از بین برده و خونها و اموال و دیار آنها را مباح شمرده است؛ هیچ پایه و اساسى در نظریّات مجتهدان ندارد.
گفتار سوم: تکفیر در فقه شیعه
برخی از وهابیون بر این مطلب تأکید دارند که شیعه اهل تکفیر هستند، و صحابه و زنان پیامبر(ص) و خلفا را کافر میدانند، و به تبع آن، تابعان آن ها که اهل سنتاند نیز کافر خواهند بود. مثلاً محمد بنعبدالوهاب در رساله فی الرد علی الرافضه میگوید: «دعواهم ارتداد الصحابه»؛[۹۶] یعنی یکی از ادعاهای شیعه این است که صحابه مرتد شدهاند، و با توجه به اینکه معنای فقهی ارتداد را مد نظر قرار داده، در ادامه، هدم کل دین را از لوازم ارتداد صحابه میداند.[۹۷]
ابنجبرین در شرح عقیده الطحاویه میگوید: «رافضه احادیث اصحاب را قبول ندارند، چون آن ها را کافر میدانند»[۹۸] و برخی ادعا کردهاند که شیعه ریختن خون اهل سنت را مباح میداند.[۹۹] و گاهی مینویسند: «اهل سنت در نزد شیعه امامیه اثناعشریه کافر هستند»[۱۰۰] و این اتهامی به شیعه است،[۱۰۱] و مغالطهای است برای فریب ناآگاهان. اینکه شیعه برخی صحابه را کافر میداند، یا به مخالفان امامت کافر اطلاق میکند، کفر به معنای خروج از اسلام که این ها قصد کردهاند نیست، بلکه کفر به معانی دیگر آن است که با اسلام قابل جمع است در مسئله تکفیر اهل سنت از جانب شیعه، مسائلی هست که عدهای آن ها را دستاویز قرار داده و بدون فهمیدن حقیقت کلام و اعتقاد شیعه، به شیعه نسبت تکفیر میدهند. از جمله این مسائل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
روایاتی که در آن ها تصریح به کفر مخالفان شده است.
کلمات علما که تصریح به کفر مخالفان کردهاند.
کلمات علما، که امامت را از اصول دین میدانند.
تعابیر علما در مسائل فقهی مانند احکام زکات، طهارت، احکام میت، و دیگر ابواب.
حکم به جواز قتل و مصادره اموال مخالفان.
میتوان این ها را در دو بخش، روایات و کلمات و فتاوای علما بحث کرد که با بررسی این دو بحث، نتیجه منقح شده و موضع امامیه درباره تکفیر اهل سنت مشخص میشود.
الف. موضع روایات اهلبیت(علیهم السلام) درباره اسلام و کفر عامه
شکی نیست که در روایات اهل بیت(علیهم السلام)، درباره مخالفان، تعبیر کافر و مشرک وارد شده، و در برخی نفی ایمان از غیرمعتقدان به امامت اهلبیت(علیهم السلام) شده است، که برخی از آن ها روایات صحیحه هستند، و در کتب حدیثی مثل کافی، وسایل الشیعه، بحار الانوار و …، در ابوابی با این عنوان جمع شده است؛ ولی فهم منظور این روایات نیاز به مقدماتی دارد که بیان خواهیم کرد. در اینجا برای نمونه به برخی از این روایات اشاره کرده، آن ها را بررسی میکنیم.
-
- امام صادق(ع) فرمودند: «امام نشانهای بین خدا و خلق است، هر کس او را بشناسد، مؤمن و هر کس انکار کند کافر است».[۱۰۲]
-
- امام رضا(ع) از پیامبر(ص) نقل میکنند که ایشان فرمودند: «من و علی دو پدر این امت هستیم، هر کس ما را بشناسد خدا را شناخته و هر کس انکار کند خدا را انکار کردهاست».[۱۰۳]
-
- امام باقر(ع) فرمودند: «علی دری است که هر کس داخل آن شود مؤمن و هر کس خارج شود کافر است».[۱۰۴]
-
- امام صادق(ع) فرمودند: «هر کس در کفر دشمنان و ظالمان بر ما شک کند کافر است».[۱۰۵]
-
- امام باقر(ع) فرمودند: «دوستی ما ایمان و بغض ما کفر است».[۱۰۶]
-
- امام صادق(ع) فرمودند: «هر کس با امامت امام برحق، کسی را که از جانب خدا نیست، شریک کند، مشرک شده است».[۱۰۷]
-
- روایت صحیح و مشهور متفق علیه، که با الفاظ مختلف و معنای واحد در کتب متعدد وارد شده است این است که رسولالله(ص) فرمودند: «من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میته جاهلیه».[۱۰۸] این روایت را با الفاظ دیگر نیز ذکر کردهاند مثل: «من مات بغیر إمام مات میته جاهلیّه»[۱۰۹] و «من مات و لیس فی عنقه بیعه مات میته جاهلیه».[۱۱۰]
- همچنین روایت متفق علیه دیگری که بارها در صحیح بخاری ذکر شده این است: «پیامبر(ص) میفرمودند: در قیامت گروهی از اصحابم بر من وارد میشوند که آن ها را از حوض کوثر دور میکنند. میگویم خدایا این ها اصحاب من هستند. حقتعالی میگوید، نمیدانی که بعد از تو چه کردند؛ آن ها به روشهای قبلیشان برگشتند».[۱۱۱]
اگر به تاریخ صدر اسلام بنگریم، اکثر صحابه پیغمبر خدا(ص) که در مدینه بودند، در مسئله خداپرستی مرتد نشده بودند، ولی بسیاری از آن ها در امر امامت به راه صحیح نرفتند و با پیامبر مخالفت کردند و در حق اهل بیتی که پیامبر امر به مودت و تبعیت از ایشان کرده بود ظلم روا داشتند. این مطلب باعث شد از حدود ایمان خارج شده و به روش جاهلی برگردند و مستحق عذاب الاهی باشند، اگرچه در زبان ذکر «لااله الا الله» داشتند، ولی چون دست از دامان ولی الاهی و حجت زمان خود کشیدند، به قهقرا رفتند.
اینکه در روایات تعبیر «کافر» و «مشرک» در مورد مخالفان اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده، جای تردید نیست، ولی اجماع بر این است که خود امامان(علیهم السلام) و اصحاب ایشان، با آن ها مثل یک مسلمان رفتار میکردند،[۱۱۲] و شیعیان در همه زمانها با عامه، مثل برادر معاشرت کردهاند. پس باید ببینیم منظور این روایات چیست؟ و کسی که ایمان به امامت اهل بیت (علیهم السلام) ندارد، چه حکمی دارد؟
عامه که تعبیر کفر در مورد آن ها شده است، مراتبی دارند و کفر همه آن ها به یک معنا نیست، و بین کسی که از روی علم و عداوت مخالفت کرده با کسی که از روی جهل گمراه شده فرق است. به همین جهت به انواع کفر در مورد آن ها اشاره میکنیم تا منظور روایات روشنتر شود.[۱۱۳]
الف- کفر فقهی و خروج عن المله:
برخی از مخالفان با طغیان در مقابل اهل بیت(علیهم السلام) و اظهار دشمنی با اهل بیت(علیهم السلام) از حکم اسلام خارج شده و جزء مسلمانان محسوب نمیشوند، که چند گروه هستند:
الف. نواصب: