۴- آیا بین شیوه های فرزندپروری وسلامت روان مادران کودکان مبتلا به اختلال پرخاشگری ومادران کودکان بهنجار تفاوت وجود دارد؟
۵- آیا بین شیوه های فرزندپروری وسلامت روان مادران کودکان مبتلا به اختلال افسردگی ومادران کودکان بهنجار تفاوت وجود دارد؟
۶- آیا بین شیوه های فرزندپروری وسلامت روان مادران کودکان مبتلا به اختلال ناسازگاری اجتماعی ومادران کودکان بهنجار تفاوت وجود دارد؟
۱-۶ فرضیه های تحقیق:
۱- بین شیوه های فرزندپروری مادران کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری و مادران کودکان بهنجار شهرستان بندر لنگه وبندرکنگ تفاوت وجود دارد.
۲- بین میزان سلامت روان مادران کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری و مادران کودکان بهنجار شهرستان بندر لنگه وبندرکنگ تفاوت وجود دارد.
۳- بین شیوه های فرزندپروری وسلامت روان دربین مادران کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری ومادران کودکان بهنجار تفاوت وجود دارد.
۴- بین شیوه های فرزندپروری وسلامت روان مادران کودکان مبتلا به اختلال پرخاشگری ومادران کودکان بهنجار تفاوت وجود دارد.
۵- بین شیوه های فرزندپروری وسلامت روان مادران کودکان مبتلا به اختلال افسردگی ومادران کودکان بهنجار تفاوت وجود دارد.
۶- بین شیوه های فرزندپروری وسلامت روان مادران کودکان مبتلا به اختلال ناسازگاری اجتماعی ومادران کودکان بهنجار تفاوت وجود دارد.
۱-۷ تعاریف نظری وعملیاتی پژوهش
۱-۷-۱ تعاریف نظری
شیوه های فرزندپروری: شیوه های فرزند پروری به عنوان مجموعه ای از نگرشها نسبت به کودک در نظر گرفته میشود که منجر به ایجاد جو هیجانی میشود که رفتار های والدین در آن جو بروز می کند. این رفتارها دربرگیرنده هم رفتارهای مشخص که از طریق آن رفتارها، والدین به وظایف والدینی شان عمل میکنند و هم رفتارهای غیر مرتبط با هدف والدینی مانند ژستها، تغییر در تن صدا یا بیان هیجانهای غیر ارادی میباشد (مزیدی و البرزی،۱۳۸۸). فرزندپروری فعالیتی پیچیده و در برگیرنده رفتارهای خاصی است که یا به طور مجزا یا با هم رفتارهای کودک را تحت تاثیر قرار میدهد (حیدری، دهقانی و خداپناهی،۱۳۸۸).
سلامت روانی: از نظر سازمان بهداشت جهانی(ساپینگتون[۱۶]، ۲۰۰۶)، سلامت روانی عبارت است از «قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی، حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب». سلامت روانی، یعنی سازش با خود و محیط اجتماعی و فشارهای مکرر زندگی. منظور از سازگاری، ایجاد تعادل و هماهنگی رفتار فرد با محیط است که باعث حفظ تعادل روانی او در ارتباط با تغییرات و دگرگونیهای محیط خود شود و نیز به تطابقی مؤثر و سازنده دست یابد..
اختلالات رفتاری: رفتارهای گوناگون افراطی، مزمن و انحرافی که گستره آن شامل اعمال تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی تا اعمال افسردهگونه و گوشهگیرانه میباشد و بروز آن ها به دور از انتظار مشاهده کننده است، به طوریکه وی آرزوی توقف اینگونه رفتارها رادارد. اختلالاترفتاری شامل رفتارهایی که ناهنجاریزاست و با هنجارهای تربیتی، اخلاقی، اجتماعی، همخوان نیست و باعث ایجاد مشکل در خانواده، محیط تحصیلی و … میشود و عملکرد کودک را مختل میسازد، میباشد (سادوک [۱۷]و سادوک، ۲۰۰۹ ترجمه سبحانیان و رفیعی،۱۳۸۷).
۱-۷-۲ تعاریف عملیاتی
شیوه های فرزند پروری : در تحقیق حاضر منظور از سبک فرزند پروری نمرهای است که از آزمون سبک فرزندپروری بامریند به دست میآید. این نمره مشخص میکند که آزمودنی از هریک از سبک های فرزندپروری شامل مقتدرانه، مستبدانه و آسان گیرانه به چه میزان استفاده میکند.
سلامت روان : در مطالعه حاضر منظور از سلامت روانی نمره ای است که فرد در آزمون سلامت روانی GHQ-28 به دست می آورد.
اختلالات رفتاری : در تحقیق حاضر منظور از اختلالات رفتاری، نمره ای است که از آزمون اختلالات رفتاری راتر به دست میآید.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
مقدمه
در این فصل ابتدا به تعاریفی در خصوص سلامت روانی ،تاریخچه و دیدگاه های مختلف در خصوص آن خواهیم پرداخت و در ادامه بیان اعتقاد به خداوند و سلامت روانی اشاره می شود سپس به سبک ها و شیوه فرزندپروری و نقش خانواده ها در این خصوص پرداخته و همچنین به بیان نظرات روان شناسان در خصوص فرزندپروری پرداخته و در ادامه ضمن بررسی اختلالات رفتاری ، به سازگاری با استرس در والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری نیز اشاره می شودو در قسمت پایانی فصل به بیان پژوهش هایی که در این خصوص چه در داخل کشور و چه در خارج کشور انجام پذیرفته خواهیم پرداخت و نتایج آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد .
۲-۱٫ موضعگیری نظری درخصوص سلامت روانی
۲-۱-۱٫ تاریخچه سلامت روانی
تاریخچه سلامت روانی با توجه به وجود بیماریهای روانی از زمانی که بشر وجود داشته و مخصوصاً از زمانی که زندگی اجتماعی را شروع کرده با او همراه بوده است. پیدا کردن شروع یک نهضت به خصوص نهضتهای اصلاحی و علمی به علت داشتن منابع گوناگون و چند جانبه مسأله مشکلی است. در حقیقت روان پزشکی را میتوان قدیمیترین حرفه و تازهترین علم به شمار آورد. قدیمیترین، چون بیماریهای روانی از قدیم وجود داشتهاند. تازهترین علم، برای اینکه تقریباً از سال ۱۹۳۰، بعد از تشکیل اولین کنگرهی بینالمللی بهداشت روانی بود که روانپزشکی جزئی از علوم پزشکی شد و سازمانهای روان پزشکی و مراکز پیشگیری در کشورهای مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند. از فعالیت این سازمانها در جریان جنگ جهانی دوم عملاً کاسته شد و بدین ترتیب میتوان روانپزشکی را تازهترین علم بعد از جنگ جهانی دوم به حساب آورد (ساپینگتون[۱۸]،۲۰۰۶).
اولین بار سقراط فیلسوف مشهور یونانی بود که خرافات را از بیماریهای روانی کنار گذاشت و اختلالات روانی را به طرف پزشکی کشانید. درباره مالیخولیا و جنون زایمانی تعریف و توصیف کرد و مغز را مرکز اصلی روان دانست. جالیوس علت اصلی بیماریهای روانی را اختلال عمل مغز و عدم تعادل اخلاط بدن میدانست. در اوایل قرن ۱۳ و اوایل رنسانس ارتباط جسم و روان و یکپارچگی واکنش آن ها مورد بحث قرار گرفت و به علاوه فرضیه ابوعلیسینا مسأله این ارتباط را به اسپانیا و کشورهای دیگر کشاند و این زمینهای برای فرضیه ی جدید بیماریهای روان تنی شد. این قرن را باید قرن سحر و جادو، دخالت شیاطین و ارواح در ایجاد بیماریهای روانی دانست (میلانی فر،۱۳۸۶).