بند ۳) مشروعیت زندان از نظر عقلی
این قاعده عقلی که باید امنیت، نظم و عدالت اجتماعی و نیز منافع و مصالح فردی و اجتماعی حفظ شود و از دستبرد خلافکاران مصون بماند به طوری که احدی نتواند به خود اجازه تعرض به آن ها را بدهد قاعدهای جهانشمول است. «این هم یک اصل پذیرفته شده است که باید خلافکاران را تنبیه و به مجازات رساند و نیکوکاران را تشویق نمود در غیر این صورت حفظ ارزشهای انسانی ممکن نخواهد بود. از این لحاظ عقل حکم می کند که بدکاران کیفر شوند و به مجازات اعمال نادرست و ناشایست خویش برسند، هر جرمی باید مجازات متناسب با خود را داشته باشد. شدت و ضعف و کم و کیف مجازاتها باید با جرایم ارتکابی متناسب باشد. لذا اگر جرایم ارتکابی از نوعی باشد که با مجازات زندان میتوان هم مجرم را اصلاح و تربیت کرد و از ارتکاب مجدد جرم ازسوی او جلوگیری نمود و هم دیگران را از ارتکاب جرایم منصرف کرد و مایه عبرت آنان شد، باید مجرم را به زندان انداخت.»[۱۱]
به عبارت دیگر عقل سلیم حکم می کند برای رهایی جامعه از شر بدکاران و فاسدان و برقراری آرامش و عدالت در میان امت اسلامی، با مجرمان به گونه ای رفتار شود که علاوه بر اینکه به سزای اعمال خود میرسند از طریق اعمال مجازات متنبه شده و جامعه نیز برای مدتی از گزند آنان در امان باشد و بیشک در این میان یکی از مجازاتهای کاربردی همان مجازات زندان میباشد که درخصوص بسیاری از جرایم قابل اعمال است و در کتاب و سنت نیز بدان توصیه شده است.
بند ۴) مشروعیت زندان از نظر اجماع
همان طور که میدانیم اجماع، اتفاقنظر علمای مسلمین دریک مسئله است و اگر عموم مسلمین در یک مسأله وحدتنظر داشته باشند دلیل بر این است که این نظر را از ناحیه شارع اسلام تلقی کرده اند و علمای شیعه آن را حجت میدانند. در مورد اثبات مشروعیت زندان به وسیله اجماع، بین فقهای شیعه و در کتب آنان اظهارنظر خاصی دیده نمی شود لیکن عنوان شده که تقریبا تمامی آنان در مواردی به کیفر زندان فتوا داده اند فلذا شاید بتوان ادعا کرد که در مشروعیت زندان ازنظر فقها اختلافی وجود ندارد چرا که اگر زندان در نظر آنان مشروعیت نداشت هرگز بدان فتوا نمیدادند.
«به طور کلی در قوانین کیفری اسلام، ضمن اینکه برای جلوگیری از خلافکاریها و حمایت جامعه در مقابل شرارت افراد شرور از راههای دیگری استفاده شده است، به حکم ضرورت عقوبت زندان نیز به عنوان کیفر ثانوی و به طور فیالجمله پذیرفته شده است[۱۲].»
مبحث سوم: تاریخچه پیدایش زندان
پس از آشنایی اجمالی با مجازات سالب آزادی، مطالعه روند شکل گیری زندان و تحول آن در ایران و نیز سایر کشورها امری ضروری بنظر میرسد چرا که اینگونه میتوان اهمیت و شناخت بستر این نوع مجازات را دریافت.
«نوع و مفهومی که در هر زمان برای حبس درنظر گرفته شده با توجه به اوضاع و احوال، فرهنگ، مذهب، نوع حکومت و شخص حاکم متغیر بوده است، روزگاری از سیاهچالهای ترسناک و نمناک با حداقل امکانات حیات به نام زندان نام برده شده است، روزی دیگر با تجهیز حداقل ظاهری همین بناها و اصلاح آنان سعی در انسانیتر کردن این مجازات جهت رسیدن به اهداف موردنظر داشتند ضمن اینکه نقش ادیان و مذاهب مختلف نیز در اعمال و اجرای مجازات حبس بیتأثیر نبوده است. بنابرین کیفر سالب آزادی سابقهای طولانی به اندازه حیات بشر دارد و تاریخچه آن بسیار دردناک و غمانگیز است چه بدترین جنایتکاران و بهترین انسانها هردو به زندان افتادهاند و در نتیجه این نوع مجازات در زمانهای مختلف از دیدگاه های متفاوتی برخوردار بوده است[۱۳].»
البته درخصوص سابقه پیدایش مجازات زندان بین صاحبنظران و مؤلفان حقوقی اختلاف است بنحوی که به عقیده برخی این مجازات سابقه چندانی ندارد و به نوعی مجازاتی نوپا و جدیدالتأسیس محسوب می شود و به عقیده برخی دیگر، این کیفر سابقهای طولانی به اندازه حیات بشر دارد و این دوگانگی در کتب مختلف دیده می شود. وانگهی آنچه مهم بنظر میرسد این است که سیر تحول زندان و تغییرات به وجود آمده در آن به چه صورت بوده است. به عبارت دیگر از آنجا که درحال حاضر درصدد آشنایی اجمالی با تاریخچه زندان هستیم مهم این است که سیر تکاملی زندان و چگونگی تبدیل آن به سیستمهای کنونی را دریابیم و اینکه لحظه تولد این مجازات به چه قرن و دورهای تعلق دارد مورد بحث این پایان نامه نمی باشد.
در ادامه به اختصار به بیان روند وجودی زندان در دوره های قبل از اسلام، زندان در ایران باستان، پس از ظهور اسلام، با تصویب قانون مجازات عمومی و طبق قانون مجازات اسلامی میپردازیم و سعی در بیان روند شکلگیری تاریخی این مجازات در ازمنه مختلف داریم:
بند ۱) حبس قبل از اسلام
«گفته می شود که زندان عمری به درازای عمر بشر دارد و در کتابهای معتبر تاریخی، قانوننامه های مصر باستان، یونان باستان، رم باستان، تمدنهای باستانی بینالنهرین با قانوننامه هایی چون اشنونا و قانوننامه هامورابی و سرانجام در قانوننامه ها ایران، هند و چین باستان، کم و بیش از زندان، بند، حبس یا مکانهایی شبیه به آن سخن به میان آمده است. درکتابهای مقدس آسمانی نیز چون کتاب مقدس عهد عتیق(تورات)، کتاب مقدس عهد جدید (انجیل) و قرآن کریم نیز از زندان و حبس سخن به میان آمده است و حتی به بزرگان یا افرادی چون یوسف صدیق که مدتها در بند بوده اشاره شده است[۱۴].» اما به کارگیری زندان به عنوان کیفر و با رویکرد کیفری از اواسط قرون وسطی چه در میان جوامع مسلمان و چه در میان جوامع مسیحی آغازشد. «در سده های هفدهم و هجدهم کوششهای نظریهپردازان در غرب در جهت حذف مجازاتهای خشن و بیرحمانه موجب پذیرش زندان به منزله مجازات اصلی و فراگیر برای بیشتر جرمها شد و از آنجا به سایر کشورها ازجمله ایران راه یافت[۱۵].» بنابرین مطابق نوشته های موجود، اگرچه زندان از گذشتههای دور وجود داشته، از قرن ۱۹ به بعد اصلیترین شکل مجازات شده است. «این تحول شکل در مجازات تا حدود زیادی ناشی از تغییر در اولویتهای اهداف مجازات یا تکمیل این اهداف است. در نظام کیفری قدیم تنها هدف مجازات ایجاد رعب و وحشت بود، به همین دلیل مجازاتها بیشتر به صورت زجر دادن در منظر عموم بود. در مراحل بعد، موقعیت ارتکاب جرم و شخصیت مجرم نیز اهمیت یافت، از این زاویه هدف و کارکرد مجازات آن است که نه تنها در بزهکار شوق زندگی را برانگیزاند، بلکه به او توان زندگی کردن دهد[۱۶].»
«در زمانهای گذشته مجازاتها با قساوت اجرا میشد و مجازاتهایی نظیر سوزاندن، زنده به گور کردن، طعمه حیوانات کردن، کور کردن و انواع شکنجههای بدنی رواج داشته است. زندان محلی بوده که متهم را در آنجا نگهداری میکردند تا در روز محاکمه در دادگاه حاضر نمایند. به طور معمول زندانها در زیر قصرها یا در قلاع بنا میشد و مکانی تاریک، کثیف و ناسالم بود. زندانیان وضع رقتباری داشته و اکثر محکومین در زندان جان میسپردند. روحانیون مذهب مسیح، اول کسانی بودند که با ابراز تنفر از خونریزی، خواستار تعدیل مجازات شده و مجازات حبس را به جای کیفر اعدام توصیه کردند و برای اصلاح و تربیت زندانیان اقدام نموده و از زندانها بازدید بعمل آوردند[۱۷].»