۲ : ازدواج
طبق قسمت اخیر ماده ۱۱۷۰ در صورتی که مادر به دیگری شوهر کند حق حضانت او ساقط میگردد.
البته باید توجه داشت در صورت فوت پدر حضانت در هر حال با مادر است و شوهر کردن او نباید اثری در حضانت داشته باشد. به موجب تبصره ۲ ماده واحده قانون حق حضانت فرزندان صغیر یا محجور به مادران آن ها(مصوب سال ۶۴). ازدواج مادرانی که همسر آن ها شهید یا فوت شده، باعث سقوط حق حضانت نسبت به فرزندان صغیر یا محجورشان نمیگردد. طبق ماده ۱۱۷۱ قانون مدنی: «در صورت فوت یکی از ابوین حضانت طفل با آن که زنده است خواهد بود، هر چند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد.»
در صورت فوت پدر و مادر حضانت به جد پدری و در صورت نبودن او به وصی واگذار می شود؛ ولی هرگاه از این گروه کسی نباشد، حضانت با قیم منصوب دادگاه است. در تعیین قیم خویشان کودک با داشتن صلاحیت مقدم هستند.
۳:کفر
کفر مانع حضانت است. هر چند بر آن تصریح نشده است. پس اگر مرد مسلمانی با زن مسیحی ازدواج کند و پس از بچهدار شدن زن و شوهر از هم جدا شوند، حضانت با پدر است.
مطابق ماده ۱۱۹۲ قانون مدنی: «ولی مسلم نمیتواند برای امور مولی علیه خود وصی غیرمسلم معین کند. استنباط برخی از حقوق دانان از این ماده این است که چون حضانت یک نوع ولایت است، در صورت کافر شدن هر یک از ابوین حق حضانت او ساقط می شود؛ زیرا طفل مسلمان تحت تربیت کافر قرار میگیرد و معتقدات او را میپذیرد.[۱۱۷]
۴: انحطاط اخلاقی
بر طبق ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی: «هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه
می تواند، به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای مدعی العموم، هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند.»
بنابرین یکی دیگر از مواردی که باعث سقوط حق حضانت می شود، انحطاط اخلاقی هر یک از ابوین میباشد که به نظر برخی از حقوق دانان در این مورد نیز دادگاه از ملاک ماده ۱۱۸۴ قانون مدنی که در خصوص عدم لیاقت ولی قهری برای اداره کردن اموال مولی علیه میباشد، که حاکم یک نفر امین به ولی منضم می کند، می تواند استفاده کرده و در این مورد نیز باضم امین مصلحت طفل یا جنین را رعایت نماید.
۵ : فوت
طبق ماده ۱۱۷۱ قانون مدنی: «در صورت فوت یکی از ابوین، حضانت طفل با آن که زنده است خواهد بود، هر چند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد.»
بنابرین حق مراقبت جنین برای کسی است که زنده مانده است و با فوت پدر، مادر به تنهایی دارای این حق میباشد. تعیین قیم از سوی پدر نیز مانع حضانت مادر نخواهد بود و تنها در صورتی میتوان
حضانت طفل را به قیم سپرد که پدر و مادر لیاقت نگهداری از طفل یا جنین را نداشته باشند.
ب : اداره اموال جنین به وسیله نمایندگان
چنان که بیان شد، جنین داراى اهلیت تمتع متزلزلى است که بنابر آن مىتواند از حقوق مالىمتعددى برخوردار شود. بدین ترتیب براى اداره اموال جنین لازم است کسى به عنوان نماینده قانونى او در فقه و حقوق معین شود، در غیر این صورت امکان از بین رفتن این اموال یا سوء استفاده نزدیکان جنین یا افراد دیگر از اموال او وجود دارد. البته چنین ضرورتى صرفاً براى اداره اموال نیست، بلکه در برخى موارد بنا بر نظر فقها و حقوق دانان در مرحله حصول مال براى جنین نیز وجود نماینده (براى قبول مال) ضرورى است. به علت عدم توانایی جنین در حفظ و نگهداری از اموال قانونگذار افرادی را صالح برای این امر قلمداد نموده است، که ذیلاً به بررسی آن ها میپردازیم:
۱ : ولی و وصی
معنای لغوی ولایت عبارت است از: «فرمانروایی، پادشاهی و نیز به معنی دوستداری، قرابت و خویش است.»[۱۱۸]
در اصطلاح حقوقی ولایت نمایندگی قهری یا قانونی پارهای از اشخاص نسبت به کسانی که به علت
ضعف دماغ یا اعسار امور مدنی آن ها کلاً یا بعضاًبه دست آن نماینده اداره می شود؛ مانند پدر و جد و
وصی منصوب از طرف آن و قیم و مدیر تصفیه یا اداره تصفیه و بستانکاران معسر است.[۱۱۹]
طبق ماده ۱۱۹۴ قانون مدنی: «پدر و جد پدری و وصی منصوب از طرف یکی از آنان ولی خاص طفل نامیده میشوند.» بنابرین ولی خاص پدر و جد پدری و وصی منصوب از سوی آن ها میباشد، که امور مربوط به طفل را عهدهدار میگردند.
طبق ماده ۸۶۰ قانون مدنی: «غیر از پدر و جد پدری کس دیگری حق ندارد بر صغیر وصی معین کند.»
اختیارات وصی تا حدی است که ولی برای او قرار داده است.
ماده ۱۱۸۰ قانون مدنی مقرر میدارد: «طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر و جد پدری خود میباشد و همچنین است طفل غیر رشید یا مجنون در صورتی که عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد.»
کلیه امور مالی مربوط به مولی علیه را ولی به عنوان نماینده قانونی او انجام دهد. در قانون مدنی ایران در مورد نماینده قانونی چنین بحثی به میان نیامده، ولی چون بلاشک جنین در زمره محجورین میباشد و قابلیت و صلاحیت دارا بودن حقوق مدنی را به طور مشروط دارا است، لذا امور مربوط به اموال و حقوق مالی او باید توسط نماینده قانونی یا قهری وی انجام گیرد. چون وصی نیز ولی خاص طفل
میباشد، اختیارات او در حدی که به او تفویض شده، مانند اختیارات ولی قهری است. منطق حقوقی ایجاب می کند که از اموال جنین مراقبت لازم و متعارف به عمل آید.
طبق نظر فقها نیز در دوره جنینى اموالى از طرق مختلف براى جنین به دست مى آید. اداره این اموال
بنابر قانون امور حسبى بر عهده ولىّ قهرى جنین، به عنوان نماینده قانونى او، نهاده شده است.[۱۲۰]
یکی از تدابیری که قانون برای جلوگیری از تضییع اموال جنین پیش بینی کردهاست، تعیین امین برای اداره سهم الارثی که ممکن است از ترکه متوفی به جنین تعلق گیرد است. (ماده ۱۰۳ قانون امور حسبی)ماده مذبور نشان دهنده اهمیت حفظ و حمایت از حقوق مالی جنین میباشد.
۲ : امین جنین
وضع ید قانونی بر مال غیر به قصد نگهداری به نفع او یا به نفع کسی که قانون معین کردهاست، امانت است و دارنده این صفت را در اصطلاح امین گویند.[۱۲۱]
طبق ماده ۱۰۳ قانون امور حسبی برای اداره سهم الارثی که ممکن است به جنین برسد، امین معین
می شود. مطابق ماده ۱۰۸ قانون اخیرالذکر دادستان می تواند اشخاصی را که برای سمت امانت مناسب باشند، به دادگاه معرفی کرده و دادگاه پس از احراز لزوم تعیین امین از بین اشخاص نامبرده یا اشخاص دیگر که طرف اعتماد باشند، یک یا چند نفر را به سمت امین معین کند. طبق ماده ۱۰۹ قانون مذبور: «مادر جنین در صورت داشتن صلاحیت بر دیگران مقدم است و در صورت عدم صلاحیت یا عدم قبول او اقربای نسبی و سببی جنین بر دیگران مقدم خواهند بود.»
ماده ۱۲۰ قانون مذبور مقرر میدارد: «سمت امینی که برای جنین معین شده است، پس از تولد طفل زائل می شود…» بنابرین با تولد طفل سمت امانت از بین میرود.
طبق ماده ۱۲۱ قانون امور حسبی مقررات راجع به عزل قیم و امین یکسان است و طبق ماده ۱۱۹ قانون مذبور وظایف و اختیارات امین همانند قیم است.
۳ : قیم جنین