بیرونی
قانونگذارانه
اجرایی
بیرونی ـ اجرایی
بیرونی ـ قضاویی
درونی ـ سلسله مراتبی
استرنبرگ (۱۹۹۸) هماهنگی و تناسب روشهای مختلف ارزشیابی با سبکهای تفکر را با ارائه جدولی نشان داده است همان طور که در جدول (۲ـ۲) آمده است، روشهای مختلف سنجش برای سبکهای تفکر متفاوت، مفید هستند.
جدول (۲ـ۲) سبکهای تفکر و روشهای ارزشیابی
روشهای ارزیابی
مهارتهای اصلی مورد نظر
مطابق ترین سبک تفکر
کوتاه پاسخ و آزمونهای چندگزینه ای
به خاطر سپاری
تحلیل
اختصاص اوقات
تنها کارکردن
اجرایی ـ جزیی نگر
قضاوتگر ـ جزیی نگر
سلسله مراتبی
درونگرا
آزمونهای انشائی (تشریحی)
بخاطر سپاری
تحلیل کلان
تحلیل خرد
خلاقیت
سازماندهی
اختصاص اوقات
پذیرفتن نقطه نظر معلم
تنها کار کردن
اجرایی ـ جزیی نگر
قضاوتگر ـ کلی نگر
قضاوتگر ـ جزیی نگر
قانونگذار
سلسله مراتبی
سلسله مراتبی
محافظه کار
درونگرا
پروژه و تحقیق
تحلیل
خلاقیت
کارتیمی
کارکردن به تنهایی
سازماندهی
تعهد زیاد
قضاوتگر
قانونگذار
برونگرا
درونگرا
سلسله مراتبی
مونارکی (فرد سالار)
مصاحبه
برخورداری اجتماعی
برونگرا
انواع سبکهای تفکر
با نگاهی دقیق به عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی به این نکته پی خواهیم برد که عوامل مختلفی به غیر از تواناییهای فردی باعث پیشرفت تحصیلی میشوند که تأثیرات بسزایی بر پیشرفت تحصیلی دارند (زانگ، ۲۰۰۱). یکی از عوامل تأثیر گذار در این زمینه سبکها است. سبکها به روشی که فرد ترجیح میدهد، تواناییهای خود را در آن جهت به کار گیرد، گفته میشود و در حوزه روانشناسی یادگیری به سه بخش سبکهای یادگیری، شناختی و تفکر تقسیم میشود (گریگورینکو و استرنبرگ، ۱۹۹۵).
سبکهای تفکر بر نظریه خودمدیریتی ذهنی استرنبرگ (۱۹۹۷، ۱۹۸۸، به نقل از ژانگ، ۲۰۰۴) استوار است و مطرح میکند همان گونه که برای مدیریت یک جامعه راههای متفاوتی وجود دارد، افراد نیز برای بهره گرفتن از تواناییهای خود از شیوه های متفاوتی استفاده میکنند. این نظریه ۱۳ سبک تفکر را توصیف میکند که در پنج بعد از یکدیگر متمایز میشوند: کارکردها، شکلها، سطوح، حوزه ها و گرایشها.
کارکردهای سبکهای تفکر
کارکردهای سبکهای تفکر: بنا به نظریه خودحکومتی ذهنی، کارکردهای حکومتها (قانونی[۳۹]، اجرایی[۴۰] وقضایی[۴۱]) در فرآیندهای ذهنی نیز وجود دارند. افراد مانند حکومتها نیاز دارند این کارکردها را در تفکر و عمل خود داشته باشند. هر فرد ممکن است به یکی از این کارکردها مسلط باشد. بنابرین، معیار تشخیص سبک تفکر این است که وی کدام یک از این روشها را ترجیح میدهد (استرنبرگ، ۱۹۹۷).
۱ـ قانونگذاری (مربوط به ایجاد، تدوین و برنامهریزی): افرادی که این سبک را دارند، دوست دارند خود روشهایی برای انجام دادن کارها ارائه دهند. مشکلات غیر مترقبه و از پیش برنامهریزی نشده را ترجیح میدهند (استرنبرگ، ۱۹۹۴) . ترجیح میدهند در مشاغلی کار کنند که بتوانند تمایلات قانونگذارانه خود را ارضاء کنند. نویسنده خلاق، دانشمند، هنرمند، مجسمه ساز، سرمایه گذار بانک، سیاستگذار، معمار، طراح مد، شاعر، ریاضیدان و نظایر این ها هستند.
۲ـ اجرایی: افرادی که این سبک را دارند، دوست دارند از قوانین و روشهای موجود پیروی کنند. تمایل دارند شکافهای ساختارهای موجود را پر کنند نه اینکه خود ساختارهایی ایجاد کنند، فعالیت های از پیش تعریف شده را ترجیح میدهند. نظیر حل مسائل ریاضی، استفاده از قواعدی برای حل مسائل و گفتگو درباره نظریات دیگران.
۳ـ قضایی: افرادی که این سبک را دارند، دوست دارند قوانین، روشها و ساختارهای موجود را تحلیل و ارزیابی کنند. تمایل دارند هم محتوا و هم ساختار را ارزیابی کنند، فعالیتهای نظیر نوشتن مقاله های انتقادی، قضاوت در مورد افراد و اعمالشان، و ارزیابی برنامه ها را دوست دارند.
شکلها ی سبکهای تفکر :
بر اساس هر یک از شکلهای گوناگون حکومتها « مونارشی[۴۲] (تک سالاری) ، هیرارشی[۴۳]( مرتبه سالاری)، الیگارشی[۴۴] (گروه سالاری) و آنارشی[۴۵]( هرج و مرج سالاری)». در نظریه خود حکومتی ذهنی، سبک متفاوتی برای تماس فرد با جهان و مشکلات وجود دارد.
۱ـ تک سالاری: افرادی که این سبک را دارند، هدف یا نیازی واحد در یک زمان آنان را بر می انگیزد، بنابرین از اولویتها و راه حلهای دیگر تصور محدودی دارند، تک بعدی و پر تلاشاند و معتقدند که هدف وسیله را توجیه میکند. برای حل مسئله، با سرعت تمام پیش میروند و به موانع بدوبیراه میگویند. غالباً بسیار قاطعاند. زیرا مشکلات را بیش از حد ساده میبینند و بازنمایی میکنند. نسبتاً خودآگاهی ندارند، و بی تحمل و انعطاف ناپذیرند. نظم کمی دارند، به طوری که فقط به متغیرهایی توجه میکنند که به هدف یا نیازهای آنان مربوط باشند.
۲ـ مرتبه سالاری: افرادی که این سبک را دارند. سلسله مراتبی از اهداف آنان را بر میانگیزند. با شناخت به اینکه همه اهداف نمیتوانند به خوبی و یکسان برآورده شوند و نیز برخی از اهداف مهمتر از اهداف دیگر هستند، تمایل دارند روشی متناسب با مشکلات داشته باشند، معتقدند که هدف وسیله را توجیه نمیکند. اهداف مختلف را قابل قبول در نظر میگیرند، اما هنگامی که اولویتها به هم نزدیک شوند و امکان تشکیل سلسله مراتب از بین برود، دچار مشکل میشوند. در جستجوی پیچیدگی اند و درک خوبی از اولویت ها دارند، خودآگاه، بردبار و نسبتاً انعطاف پذیرند، معمولاً قاطعاند. مگر اینکه اولویتها جانشین تصمیمات و اعمال شوند، در حل مسائل و تصمیمگیری منظماند.
۳ـ گروه سالاری: افرادی که این سبک را دارند، اهداف چندگانهای که غالباً از اهمیت یکسانی برخوردارند و در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند، آنان را بر میانگیزند. روشهای چندگانه و مختلفی برای حل مشکلات دارند و از طریق اهداف تنش زا برانگیخته میشوند، در حالی که تنش از این واقعیت ناشی میشود که رضایتمندی از موانع و محدودیتها به اندازه خود راه حل مهم است. معتقدند هدف وسیله را توجیه نمیکند، آگاهاند که اهداف متعارض در انجام دادن تکالیف مداخله میکنند، در جستجوی پیچیدگیاند (گاهی تا حدی ناامید کننده) خودآگاه، بردبار، بسیار انعطاف پذیرند. در اولویت بندی مشکل دارند، زیرا از نظر آن ها اولویتها اهمیت یکسانی دارند، مردد هستند و برنامه های چندگانه آن ها با یکدیگر رقابت دارند، زیرا لازم است اهداف چندگانه که اهمیت یکسانی دارند، برآورده سازند.