کریدر و فیلدز[۴۳] (۲۰۰۱). دریافتند نخستین ازدواج هایی که به طلاق منجر میشوند ۷ تا ۸ سال طول می کشند . به طور میانگین در تمام ازدواج هایی که به طلاق منتهی میشوند ، فرایند طلاق تقریبا۸ سال به طول می انجامد . بنابرین ، باید نسبت به مراحل اولیه ی ازدواج توجه دقیقی شود و همچنین ، به مداخلات پیشگیرانه و دقیق نیز پرداخته شود . برگزاری جلسه های درمانی مشترک با زوج ها برای تغییر روابط میان همسران را «زوج درمانی » میگویند . زوج درمانی بر تغییر در جهت فرآیندهای سازگارانه زناشویی متمرکز است ، که عبارتند از : تعامل قابل مشاهده و افزایش نتایج مثبت تر حاصل از رابطه هالفورد[۴۴] (۲۰۰۰) .کرمی (۱۳۸۷ ). به پزوهش درباره ی اثر بخشی تحریف های شناختی زوج ها بر افزایش رضایت زناشویی آنان بر اساس سبک شناخت درمانی بک در بین زوج های شهرستان بانه پرداخت که نتیجه ی پژوهش فرضیه های پژوهش را مبنی بر اینکه این شیوه رضایت زناشویی زوج ها را افزایش داده است را تأیید کرد.
رحمانی و همکاران(۱۳۸۹ ). طی مطالعه ای بر روی ۲۹۲ مرد و زن که بین ۱۹- ۵۸ سال سن داشتند، رابطه معناداری را بین رضایت از رابطه ی جنسی به مرور زمان کاهش مییابد ، به طوری که زوج هایی که کمتر از ۱۵ سال از ازدواج شان می گذشت رضایت بیش تری را از رابطه جنسی نسبت به زوج هایی نشان دادند که بیش از این مدت زمان از ازدواج شان می گذشت .
هرمن[۴۵] (۱۹۹۸ ). پژوهشی در شیوه ی زوج درمانی به روش چند وجهی انجام داده است . در این پزوهش ۶۵ زوج ( جمعا ۱۳۵ نفر) به وسیله پرسشنامه ی ساختارمند چند وجهی و پرسشنامه رضایت زناشویی به منظور یافتن حمایت های تجربی از شیوه زوج درمانی چند وجهی مورد ارزیابی قرار گرفتند . همگام با دیگر پژوهش هایی که در زمینه نظریه شباهت در ازدواج ( زوجین شبیه به هم ) در مقابل تفاوت در ازدواج زوجین مکمل ) صورت گرفته ، این پژوهش از شباهت زوج ها حمایت میکند . شباهت به طور کلی با نمره های بالای رضایت زناشویی در پرسشنامه بالا وابسته است . البته نمره های افراد شبیه ( زوج های شبیه به هم ) در بخش های متفاوت پرسشنامه ساختارمند چند وجهی ، نمی تواند همه ی خرده آزمون های پرسشنامه رضایت زناشویی را پیشبینی کند و همه متغییرهای موجود در پرسشنامه چندوجهی نیز ، رضایت زناشویی را پیشبینی نمی کند و همه متغییرهای موجود در پرسشنامه چند وجهی نیز ، رضایت زناشویی را پیشبینی نمی کنند . در نهایت شیوه زوج درمانی چند وجهی به وسیله این داده ها حمایت می شود ؛ اگرچه برای کار بالینی بر اساس این نتایج به پژوهش های بیش تری نیاز است .
اسگاربی و هالفورد[۴۶] (۲۰۰۰).در پژوهشی با اندازه گیری رضایت زناشویی در ابتدای هفته وقایع مثبت و منفی و یاد آوری و بازگویی آن ها ،نشان دادند که زوج ها درباره بازگویی وقایع ، سوگیری هایی دارند . افرادی که بیش تر موارد منفی را به خاطر می آوردند ، همان کسانی بودند که رضایت کمتری را نشان داده بودند .
یکی از ارتباطات بین یک زن و مرد ازدواج است ازدواج تعهدی قانونی و عاطفی است که در زندگی هر بزرگسالی بسیار مهم است علاوه بر این ، انتخاب یک شریک زندگی و وارد شدن به یک تعامل زناشویی به عنوان نقطه عطف بلوغ و موفقیت فردی تلقی میگردد . تردیدی وجود ندارد که انتخاب شریک زندگی یکی از مهمترین تصمیماتی است که فرد در طول زندگی اش میگیرد . افراد به دلایل متفاوتی ازدواج میکنند . به عنوان مثال : عشق ، خوشبختی ، مصاحبت ، میل به داشتن فرزند ، تمایل جنسی و یا میل به فرار از موقعیت های ناخوشایند ( برنار[۴۷]۱۹۸۴ ).
ازدواج ، تعهدی همراه با عشق و مسئولیت برای آرامش ، خوشبختی و توسعه ارتباط خانوادگی قوی است . ازدواج به عنوان یک پیوند جنسی مشروع و اجتماعی ، همراه بایک اعلام عمومی شروع میگردد و با یک سری نظرات در مورد عملکرد پذیرفته و به عهده گرفته می شود و در واقع قراردادی است که حقوق متقابل و تعهدات بین زوجین و فرزندان آینده را با دقت توضیح میدهد . ( دالاک [۴۸]۱۹۹۰ )
سازگاری زناشویی به عنوان حالتی است که در آن زن و شوهر احساس خوشبختی و رضایت نسبت به ازدواج و یکدیگر دارند . ( توماس [۴۹]۱۹۹۰ ).
هدف همه ازدواج ها خوشبختی است . ازدواج اکثر زوج ها لبریز از انتظارات و توقعات است بعضی از انتظارت واقعی و بعضی دیگر غیر واقعی هستند . و این به طبیعت پیچیده ازدواج بستگی دارد هر فرد به پیچیدگی یک دنیا است . بنابرین در ازدواج دو دنیای متفاوت به یکدیگر نزدیک میشوند . سازگاری زناشویی به بلوغ نیازمند است که موجب رشد و توسعه زوجین است .
اگر این رشد به طور کامل تجربه و فهمیده نشود مرگ ارتباط زناشویی حتمی است . ارتباط بین یکی زوج یک پیشرفت کند است و به سرعت انجام نمی پذیرد ، همانند سرطان پنهانی است که به آرامی و بدون درد موجب مرگ می شود ( ون بوون[۵۰] ۱۹۸۳)
طبق پژوهشها لیستی از ۶ ناحیه سازگاری زناشویی به دست آمده است از مذهب ، زندگی اجتماعی ، دوستان متقابل ، قانون ، پول و روابط جنسی ( لازاروس[۵۱] ، ۱۹۸۳ ) . تعریف دیگری نیز به دست آمده که شامل ۱۰ ناحیه است : ارزش ها ، رشد زوج ، ارتباط ، حل تعاریف و ناسازگاری ، نقش های محبت ، همکاری ، ارتباط جنسی ، پول و نقش پدری و مادری ( مارگولین [۵۲]۱۹۸۰ )
ایالت متحده آمریکا نیز ، فعالیت های اجتماعی ، خلاقیت و نوآوری ، آموزش و تربیت فرزندان ، مذهب ، ارتباط قانونی ، موضوعات مالی ، ارتباط ، اعتماد متقابل و مصاحبت و همنشینی را به عنوان نواحی از سازگاری زناشویی ، ارائه میدهد ( اسمیت[۵۳]، ۱۹۶۱)
نقش های زناشویی :
نقش زناشویی را می توان به عنوان مجموعه ای از نگرش ها و رفتارهایی تعریف کرد که زوجین در ارتباط ازدواج از خود نشان میدهند . یک نقش زناشویی شامل انتظارات فرهنگی است .
که توسط زن یا توسط شوهر تعیین میگردد . این توقع وجود دارد که شوهر سرپرست خانواده و زن همکار و در واقع سازنده خانه باشد و یا اینکه زن فردی قوی و قابل اعتماد برای شوهر باشد
( کامبل ، کانورس ، روجرز [۵۴]، به نقل از باقری ۱۳۸۹ ) .
لازمه حفظ رابطه زناشویی :
عشق با آنکه محرک قدرتمند است برای زوجهاست که یارو یاور باشند خوشبخت شوند و تشکیل خانواده بدهند ، برای ادامه ی زندگی و حفظ زندگی زناشویی کافی نیست و نقشی در ایجاد خصوصیت های شخصی و مهارت هایی که لازمه ی زندگی مشترک موفق است ندارد .