۱۳- رشد شخصی ، خود شکوفایی ، بالندگی ، خوشبختی و شادابی .
هدف از آموزش مهارتهای زندگی ارتقاء سازگاری فرد ابتدا با خودش وسپس با دیگران ومحیطی است که در آن زندگی میکند . این مهارتها به ما می آموزد که در طول زندگی به ویژه در موقعیتهای پر خطر چگونه عاقلانه وصحیح رفتار کنیم(کچوئیان ،۱۳۹۰).
آموزش مهارتهای زندگی توانایی افراد را در درک شایستگی، اعتماد به نفس و عزت نفس افزایش داده ونیز نقش مهمی در پیشرفت سلامت روان دارد. با پیشرفت سطحی از سلامت روان انگیزه مواظبت از خود ودیگران افزایش یافته واز عواملی که سلامت را به مخاطره انداخته و مشکل ایجاد میکنند جلوگیری میکند. در حقیقت مهارتهای زندگی ، آموزشهایی هستند برای زندگی بهتر وکاهش دادن مشکلات وبه دست آوردن شادی در زندگی ومیسر کردن سلامت روانی وجسمی فرد(گل محمد نژاد بهرامی و ملاجباری،۲۰۱۳).
۲-۱-۹- اهداف مهارتهای زندگی
-
- تقویت اعتماد به نفس .
-
- تقویت روحیه مشارکت و همکاری .
-
- رشد وتقویت عواطف انسانی .
-
- ایجاد روحیه مقاومت در برابرتبلیغات مسموم .
-
- کمک به شناسایی وبیان احساسات .
-
- تأمین سلامت مهارتهای ارتباطی .
-
- ساختن یک شهروند متعادل و مقبول اجتماع .
-
- تقویت روحیه همزیستی مسالمت آمیز.
- ارتقاء سازگاری فرد با دیگران ومحیط زندگیش(دولتیاری ،۱۳۹۲).
در ادامه به مهارتهای زندگی به طور مفصل پرداخته شده است.
۲-۱-۱۰-مهارت حل مسأله
تعریف حل مسأله:فرآیندی است که شخص با توجه به تجارب عملی و توانمندی های ذهنی خود بتواند در جهت حل مسأله با مشکل قدم برداشته وبه نتیجه مطلوب دست یابد.واین فرآیندی شناختی برای یافتن راه حل مناسب بررای رسیدن به اهداف است(بیابانگرد،۱۳۸۷).
این توانمندی فرد را قادر میسازد تا بتواند موثرترین مسایل زندگی را حل نماید، مسایل مهم اگر حل نشده بماند تنش روانی و به دنبال آن مشکلات برای جسم به دنبال خواهد داشت (رضایی،۱۳۹۲).
فرآیندی است که فرد با شناخت و رفتار هدایت شده وبا کمک راه حل های مؤثر یا سازگارانه به نتیجه مطلوب برسد. فرآیندی است آگاهانه، منطقی، تلاش بر و هدفمند برای رسیدن به نتیجه دلخواه است. فرایند رویارویی با استرس برای از میان برداشتن ویا کاهش میزان استرس(دهستانی،۱۳۹۲).
۲-۱-۱۰-۱- ویژگی های افراد توانمند در حل مسأله
دارای توانایی تشخیص افکار نا کارآمد و بی اثر سازی آن ها هستند و میتوانند احساسها و افکار منفی خود را کنترل کنند( خود پنداره مثبت دارند). این افراد هنگام رویارویی با مسائل ومشکلات و در لحظه های تصمیم گیری، خود را ارزنش و ملامت نمی کنند. اعتقاد دارند که زندگی سیبی است که آن را با پوست باید گاز زد و با رویارویی با مسائل است که به نقطه قابل بهبود خودمان را شناسایی و استعدادها وتوانمندی های خود را شکوفا میکنیم. روش معمول این افراد، رویارویی با مسائل و مشکلات است. این افراد وجود مشکل را دلیل بر ضعف، بی کفایتی،بی لیاقتی، بی استعدای و نادانی یا ناتوانی و… خودشان نمی دانند. همواره با اندیشه کافی و بدون عجله عمل میکنند. در مقابل مسئل و مشکلات و موقعیت های تصمیم بر انگیز احساس در ماندگی و نا امیدی نمی کنند. می توان پیامد راه ها و نتیجه تصمیم گیری های خود را پیشبینی کنند. در افکار، احساسات و رفتارهای خودشان متعادل هستند(دهستانی،۱۳۹۲).
۲-۱-۱۰-۲-مراحل حل مسئله:
۱- برخورد غیر هیجانی
۲- تعریف مشکل: مشکل چیست، مشکل از چه زمانی آغاز شده، مشکل در چه مکانی و در کجا به وجود آمده، چه کسانی در ایجاد مشکل یا گسترش آن نقش داشته اند
۳- تهیه، تولید وخلق فهرستی از راه حل ها
۴- انتخاب بهترین راه حل ها
۵- اجرای راه حل انتخاب شده
۶- ارزش یابی مسأله.
۲-۱-۱۰-۳- راه کارهای مهارت حل مسئله:
۱- کمک کنیم تا دیگران به کسب توانایی مهارت حل مسئله در زندگی خود بیشتر احساس نیاز نمایند.
۲- برای تقویت حل مسئله در خود یا دیگران باید به خصوصیات شخصی، احساسی و رفتاری خود و آنان توجه ویژه داشته باشیم.
۳- در طرح حل مسئله به شرایط مکان و زمان توجه داشته باشدم که آیا شرایط برای بیان آن مسئله آماده است یا خیر.
۴- از طریق هم دلی با دیگران میتوانیم آنان را در حل مسئله کمک کنیم بدون آنکه در آنان مقاومت ایجاد کنیم.
۵- برای حل مسئله ضروری است اطلاعات دقیق ولازم را از منابع مطمئن کسب نماییم.
۶- با ایجاد باور ونگرش مثبت می توان در حل مسئله گام های موثرتری برداشت.
۷- اگر کسی برای حل مسئله از ما کمک خواست، بلافاصله راه حل ارائه ندهیم، بلکه ابتدا از بپرسیم خودت چه راه حل هایی به نظرت میرسد و بعد او را در مسیر حل مسئله راهنمایی کنیم.
۸- از طرح مسئله یا مشکل از سود فرزندان یا دوستان و نزدیکان استقبال نماییم.
۹- از به کار بردن کلماتی مانند مشکل خودت است وبه من ربطی ندارد و … خودداری کنیم.
۱۰- همیشه اولین راه حل بهترین راه حل نیست، حتما نیاز به بررسی بیشتر و دقیق تری دارد.
۱۱- به یاد داشته باشیم که همیشه کوتاه ترین راه، بهترین راه نیست.
۱۲- در مواجه با انبوهی از مشکلات به هم تنیده سعی کنیم تا مشکلات را از نظر اهمیت و مهم بودن اولویت بندی کنیم.
۱۳- اگر راه حتی را انتخاب کردیم ولی به نتیجه نرسیدیم، مأیوس نشده، به دنبال راه حل های دیگری برای پیدا کردن حل مشکل یا مساته باشیم، چرا که یک راه حل، پایان تمام راه حل ها نیست.
۱۴- اگر اجازه دهیم کودکان پاسخ سوالاتشان را خودشان کشف کنند، در سنین بالاتر توانایی حل مسئله پیشبرد خواهند داشت.
۱۵- تمسخر، راه حل های اولیه در کودکان وکسب توانایی حل مسئله را در آنان به تأخیر می اندازد(رضایی،۱۳۸۷).
۲-۱-۱۱- مهارت تصمیم گیری
تعریف مهارت تصمیم گیری: عبارت است از فرایند برسی، پیشبینی وارزیابی نتایج از راه حل های موجود و انتخاب قطعی یک راه حل برای رسیدن به هدف را تصمیم گیری میگویند.این توانایی به فرد کمک میکند تا به نحوی مؤثر در مورد مسایل زندگی خود تصمیم گیری کند چنان چه کودکان یا نوجوانان بتوانند فعالانه در مورد اعمال خود تصمیم بگیرند و جواب راه حل های که میتوانند انتخاب کنند را برسی و پیامدهای هر انتخاب را ارزیابی نمایند آن گاه خواهند توانست از سطح بیشتری از سلامت روانی برخوردار شوند، تصمیم گیری هنر و شاخص مهمی برای شناخت رشد عقلی،عاطفی، اجتماعی و روانی افراد میباشد کسانی که به چنین رشدی نرسیده اند، احتمال بیشتری وجود دارد که اجازه دهند که دیگران برای آن ها تصمیم گیری کنند از این رو تصمیم گیری خود از مهارت های زندگی محسوب می شود(رضایی،۱۳۸۷).
۲-۱-۱۱-۱- نقش و اهمیت تصمیم گیری
۱- زمینه رشد عاطفی، اجتماعی و روانی بیشتری را در تصمیم گیری فراهم می آورد.
۲- تصمیم گیری درست و سنجیده، کسب موفقیت و در نتیجه احساس رضایتمندی هر چه بیشتر را در فرد فراهم مدی اورد.