مجموع این دو جزء بازده کل اوراق بهادار را تشکیل میدهد که برای هر اوراق بهاداری به صورت زیر است:
افزایش قیمت +
(۲-۲) یا سود دریافتی = بازده کل تمامی اوراق بهادار (TR)
کاهش قیمت –
رابطه (۲-۲) عبارت مفهومی بازده کل[۲۷] برای هر اوراق بهاداری است. عبارت بالا را میتوان اینگونه بیان کرد: نرخ بازده کل اوراق بهادار شامل مجموع دو جزء سود دریافتی و تغییرات قیمت است. قابل توجه است که هر یک از این دو جزء می تواند صفر باشد و یا تغییرات قیمت می تواند منفی باشد. در حالیکه سود دریافتی نمیتواند منفی باشد (همان). بازدهکل معیار مناسبی از بازده کل سهام عادی است و از طریق فرمول زیر محاسبه میگردد:
(۲-۳)
که اجزای معادله عبارتند از:
CFt : جریانات نقدی در طول دوره مورد نظر t
PC : تغییر قیمت در طول دوره (قیمت در پایان دوره یا قیمت فروش منهای قیمت خرید دارایی یا قیمت در شروع دوره)
PB : قیمت خرید دارایی یا قیمت در شروع دوره.
۲-۲-۱۲- انواع بازده
تقسیم بندی بازده عبارت است از: بازده تحققیافته[۲۸] و بازده مورد انتظار[۲۹]. از آنجا که این دو بازده در مسائل و مباحث سرمایه گذاری کاربرد وسیعی دارند، شناخت مفهوم آن ها حائز اهمیت است (جونز، ۲۰۰۳: ۱۱۴).
۱- بازده تحققیافته
بازده تحقق یافته، بازدهای است که واقع شده است، یا بازدهای است که کسب شده است. در واقع، بازده تحقق یافته بازدهای است که، به وقوع پیوسته و واقع شده است (همان).
۲- بازده مورد انتظار
بازده مورد انتظار، عبارت است از بازده تخمینی یک دارایی که سرمایه گذاران انتظار دارند در یک دوره آینده به دست آورند. این بازده با عدم اطمینان همراه است و احتمال دارد برآورده شود و یا اینکه برآورده نشود. سرمایه گذاران برای کسب بازده مورد انتظار بایستی یک نوع دارایی را خریداری کنند و توجه داشته باشند که این بازده ممکن است تحقق نیابد. سرمایه گذاری بر روی اوراق بهادار ریسکدار و بلندمدت می تواند باعث برآوردهشدن بازده مورد انتظار سرمایه گذاران شود، در حالیکه در کوتاهمدت این امر کمتر اتفاق می افتد (همان: ۱۱۵). بازده مورد انتظار برای هر اوراق بهادار به صورت زیر است (همان، ص: ۱۳۸) :
(۲-۴)
که در آن داریم:
E® = بازده مورد انتظار اوراق بهادار
Ri = i امین بازده ممکن
pri = احتمال iامین بازده ممکن
m = تعداد بازدههای ممکن
۲-۲-۱۳- بازده غیرعادی
بازده غیرعادی[۳۰] برابر است با تفاوت بین نرخ بازده شرکت (بازده واقعی) و بازده بازار (بازده مورد انتظار)، برای تعیین بازده غیرعادی از مدل تعدیل شده بازار (مدل ساده بازار) استفاده می شود (ایزدی نیا، ۱۳۸۲: ۱۱۶) :
(۲-۵)
که در این معادله داریم:
ARit = نرخ بازده غیرعادی اوراق بهادارi در طول دوره t
Rit = نرخ بازده واقعی اوراق بهادارi در طول دوره t
Rmt = نرخ بازده بازار اوراق بهادار در دوره t
بازدهی سهام در عرضههای عمومی اولیه به بورس، در بازه زمانی کوتاهمدت و بلندمدت، همواره مورد توجه فعالان بازار بوده است، این بازده؛ بازده غیرعادی نامیده می شود. بازده غیرعادی از عوامل گوناگونی می تواند تأثیر بپذیرد و با توجه به شرایط بازار، این بازده برای برخی از سرمایه گذاران افزایش و برای برخی دیگر با کاهش همراه میباشد.
۲-۳- بخش دوم؛ نوسانات قیمت نفت
نفت یکی از عوامل بزرگ قدرت و نیرومندی دولتها و پایه و ستون ساختمان اقتصادی و اجتماعی کشورها محسوب میگردد (قنبری، ۱۳۹۰: ۴۵). تکانههای نفتی یا نوسانات قیمت نفت یکی از عوامل اصلی بسیاری از بحرانهای اقتصادی در میان کشورهای واردکننده وصادرکنندهی نفت است. برای کشورهای صادرکنندهی نفت، درآمدهای حاصل از فروش نفت، منبع بسیار مهمی از درآمدهای مالی و ارزی دولتها را تشکیل میدهد. وابستگی این درآمدها به قیمت نفت در بازار جهانی و به عبارتی برونزا بودن آن را میتوان دلیلی بر بروز نااطمینانی و بیثباتی در سیاستگذاریهای اقتصادی دانست. بنابرین میتوان گفت که هر گونه نوسان و بیثباتی در بازار جهانی نفت به بروز عدم تعادل و حتی بحران منجر می شود مگر آنکه سیاستهای صحیحی در مواجهه با این نوسانات از سوی دولتها اتخاذ شود (فصلنامه پژوهشنامه اقتصادی، ۱۳۸۵). مطالعات انجام گرفته در زمینه بررسی اثرات نوسانات قیمت نفت بر متغیرهای اصلی اقتصاد کلان، از جمله تولید ناخالص داخلی، اشتغال، سرمایه گذاری و عرضهی پول، بیشتر در کشورهای واردکننده نفت انجام شده است که نتایج تجربی به دست آمده از آن ها (هامیلتون[۳۱] ۱۹۸۳؛ موری[۳۲] ۱۹۹۳؛ براون و یوسل[۳۳] ۲۰۰۲) نشان میدهد که افزایش قیمت نفت، عامل اصلی بروز رکود اقتصادی در این کشورها بوده در صورتی که کاهش قیمت نفت نقش کوچکی در رونق اقتصادی ایجاد شده داشته است همچنین آن ها از مطالعات خود نتیجه می گیرند که رابطهای نامتقارن بین قیمت نفت و فعالیتهای اقتصادی این کشورها وجود دارد. اما کشورهای صادرکنندهی نفت نیز همانند کشورهای مصرف کننده نفت از عواقب و اثرات بحرانهای نفتی در امان نیستند. افزایش قیمت نفت در کشورهای صادرکنندهی آن سبب تحریک هر دو طرف عرضه و تقاضا می شود، اما به دلیل سیستمهای حمایتی در بخش انرژی در برخی از کشورها تنها تحریک کننده طرف تقاضاست (قنبری، ۱۳۹۰: ۱۶۸). از مهمترین عوامل اثرگذار بر نوسانهای قیمت نفت را میتوان عوامل سیاسی، آب وهوا، رشد اقتصادی کشورهای نوظهور مانند چین و هند، عوامل مؤثر بر حملونقل نفت خام، بازار فرآورده های نفتی، میزان ذخایر استراتژیک نفت، تصمیم گیریهای سازمان اوپک و غیره دانست. آمار و اطلاعات موجود در کشور بیانگر این واقعیت است که صدور نفت خام برای سالیان متمادی باعث وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای ارزی حاصل از فروش این ماده شده، به طوریکه کلیه فعالیتهای اقتصادی از جمله فعالیتهای بخش صنعت، کشاورزی و خدمات، به طور مستقیم و غیرمستقیم به صادرات و درآمد این محصول ارتباط پیدا نموده است. علاوه بر آن درآمدهای نفتی بخش قابل ملاحظهای از درآمد دولت را تشکیل میدهد که با توجه به نقش دولتها در کشورهای در حال توسعه این وابستگی تشدید می شود. به طور کلی، نوسانهای قیمت نفت از دو طریق می توانند فعالیتهای اقتصادی یک کشور را تحت تأثیر قرار دهند؛ یکی از طریق تأثیر بر طرف عرضه اقتصاد است که این تأثیرات اصولاً با وقفه نمایان میگردند و با تأثیرگذاری بر ظرفیت تولیدی کشور نقش خود را آشکار میسازند. دیگری از طریق تأثیر بر تقاضای کل میباشد که می تواند در کوتاهمدت آثار خود را بر فعالیتهای اقتصادی کشور برجای گذارد.