۶٫ شیوه انجام تحقیق
شیوه انجام مطالعه در این رساله، توصیفی- تحلیلی است. در این راستا، ابتدا ضمن بیان معنای اصل تکلیف به ارائه دلایل ، ماهیت و چیستی آن تبیین، و گستره و قلمرو اعمال آن، تعریف و سپس، نسبت به ارائه و «تحلیل مفهومی- هنجاری» و«تحلیل رویه ای» اقدام می شود. شایان ذکر است که تحلیل مفهومی- هنجاری در این رساله، مبتنی بر بررسی مبانی تکلیف به ارائه دلایل در قالب مطالعه پاره ای اصول و نظریه ها نظیر خودآئینی فردی، حاکمیت قانون، اتکأ و اعتماد عمومی به اداره، اداره شایسته، منع صدمه و لزوم جبران خسارات وارده به اشخاص و حفظ حقوق شهروندی صورت میگیرد. در عین حال، تحلیل رویه ای نیز با استناد به برخی وقایع، احکام و آرای قضایی صادره از دادگاه ها و دیوان های دادرسی اداری در تعدادی از کشورهای منتخب «ایران و انگلستان» و البته، مقایسه موردی آن با برخی نمونه های داخلی، انجام می شود.
۷٫ روش و ابزار گردآوری اطلاعات
برای گردآوری اطلاعات لازم جهت تدوین این پژوهش، از روش کتابخانه ای بهره گیری شده است. به این جهت، استفاده از کتب و مقالات فارسی و انگلیسی، منابع اینترنتی و نیز، مطالعه و بررسی متن برخی آرای مهم ترین مراجع دادرسی اداری در نظام حقوق اداری داخلی و پاره ای از کشورهای جهان، موردنظر بوده است. بعلاوه، مهم ترین ابزار گردآوری اطلاعات در این پایان نامه، «برگه نویسی» از کتب و مقالات و آرای مربوطه بوده است.
۸٫ شرح کلی ساختار تحقیق
این پژوهش با عنوان «اصل تکلیف به ارائه دلایل در حقوق اداری: مطالعه تطبیقی آرای قضایی در ایران و انگلستان» در قالب دو بخش تنظیم شده است. بخش اول تحت عنوان « مفهوم، گستره و مبانی اصل تکلیف به ارائه دلایل» در ضمن استفاده از روش تحلیل مفهومی- هنجاری، طی سه قسمت، ابتدا نسبت به بیان معنا و ماهیت، سپس، قلمرو و حیطه اعمال و سرانجام، مبانی توجیه اصل تکلیف به ارائه دلایل، اقدام شده است. از مهم ترین مباحث این بخش، می توان به شرایط تحقق اصل تکلیف به ارائه دلایل، ماهیت و چیستی تکلیف به ارائه دلایل، بررسی ایراد تزاحم تکلیف به ارائه دلایل با اصولی نظیر تفکیک قوا، عدم محدودیت در تصمیم گیری، و مصونیت مبتنی بر منفعت عمومی، اشاره کرد. در خاتمه این بخش، نظریه هایی همچون حاکمیت قانون، اتکأ و اعتماد عمومی، اداره شایسته و کارآمدی اقتصادی، به مثابه مبانی توجیه اصل تکلیف به ارائه دلایل، مورد بررسی قرار گرفته اند. در بخش دوم،به بیان شرایط و ویژگی های دلایلی که توسط کارگزار باید ارائه شود و همچنین دامنه و محتوای این اصل و عواقب ناشی از عدم اجرای آن پرداخته شده در قسمت انتهایی این تحقیق به بررسی تطبیقی رویه قضایی در ایران و انگلستان و جایگاه این اصل در قوانین موضوعه این دو کشور پرداخته شده است
۹٫ واژه شناسی
۹-۱-صلاحیت اختیاری[۱]
«صلاحیت اختیاری»، همان حق یا قدرت انتخاب میان طیفی از گزینه های بدیل[۲]، و یا به عبارت دیگر، توانایی مقام اداری برای اتخاذ هر گونه تصمیم و ابراز هر نوع اعلام اعم از آئین نامه، بخشنامه، دستورالعمل، اظهار، توصیه و وعده، از میان گزینه های موجود، در راستای اجرای وظایف خویش در شرایط و اوضاع و احوال خاص و معین است. به بیان بهتر، این اصطلاح به معنای اختیاری قانونی است که به مقام اداری اجازه میدهد تا حدودی در فرایند تصمیم گیری و اِبراز اعلام، آزادی عمل داشته باشد و از بین گزینه های موجود، مناسبترین مورد را به اختیار و صلاحدید خود برگُزیند.
۹-۲-تکلیف به ارائه دلایل
اصل تکلیف به ارائه دلایلِ اخذ تصمیم،که در قوانین و مقررات اداری بسیاری از کشورها پذیرفته شده ، در حقیقت به مفهوم « مستند و مستدل بودن تصمیم هاو اعلام های اداری» است .و مطابق آن ، یکی از الزامات کارگزاران عمومی در فرایند تصمیم گیری ،بیان علت و مبنای تصمیم اتخاذ شده است .بر اساس این اصل هر کس حق دارد از دلایل و مبانی اتخاذ تصمیم توسط مقام های عمومی و اداری مطلع باشد.
۹-۳-کارگزاران عمومی
«کارگزاران عمومی»، همان مأمورین اداری هستند که در قالب یکی از سازمانها و نهادهای عمومی به منظور تحقق یک امر یا خدمت عمومی فعالیت میکنند، اعم از اینکه نهادها یا سازمانهای موردنظر تابع قوه مجریه یا وابسته به یکی از قوای مقننه و قضائیه باشند و اعم از اینکه نهادِ عمومی دولتی یا غیردولتی باشند.
۹-۴-تصمیم های اداری
منظور از «تصمیم های اداری»، کلیه اَعمال مکتوب و قابل استناد کارگزاران عمومی نظیر انواع آئین نامه ها، تصویب نامه ها، دستورالعمل ها، مجوزها و احکام است که طی تشریفات اداری خاص، وضع و صادر میشوند، اعم از اینکه جنبه شخصی یا عمومی داشته باشند و اعم از اینکه در حیطه صلاحیت های قانونی مقام صادرکننده یا خارج از حدود اختیارات قانونی وی، وضع و صادر شده باشند.
۹-۵-نظارت قضایی
«نظارت قضایی»واگذاری امر نظارت اداره ،به عهده دستگاهی جدا و مستقل از قدرت سیاسی اداری است تا بتواند با آن آزادی و استقلال ،نسبت به حل و فصل دعاوی و اختلافات اداری بپردازد.نظارت قضایی ،یکی از مهمترین ابزارهای اعمال حاکمیت قانون است .بدین ترتیب که اگر مهمترین کار ویژه حاکمیت قانون را ممانعت از اعمال خودسرانه قدرت بدانیم،کنترل قضایی ابزار مؤثر چنین کنترلی محسوب می شود.همان طورکه دایسی معتقد است هر جا اختیاراتی وجود دارد، امکان اعمال خودسرانه آن نیز وجود دارد.
بخش اول:
مفهوم، گستره و مبانی تکلیف به ارائه دلایل پس از بیان روش انجام پژوهش، به منظور شروع بحث، ضروریست که ضمن تحلیل مفهوم تکلیف به ارائه دلایل ، نسبت به تبیین قلمرو و گستره اعمال آن، اقدام شود و مبانی تأسیس این اصل مورد بررسی قرار گیرد. به این جهت طی این بخش، در قالب سه قسمت، چارچوب مفهومی و مبانی تکلیف به ارائه دلایل ، به تفصیل مورد مطالعه قرار گرفته است.
فصل اول: چارچوب مفهومی تکلیف به ارائه دلایل
تکلیف به ارائه دلایل به مثابه یکی از ابزارهای کنترل قضایی اعمال دولت، در حقیقت همان مستدل و مستند بودن تصمیم در حقوق کامن لاست .همچنین در قوانین مربوط به آیین اتخاذ تصمیم اداری غالب کشورها تحت عنوان «تکلیف به ارائه دلایل و مبانی تصمیم»[۳] شهرت دارد .بر این اساس یکی از الزامات مراجع عمومی در فرایند اتخاذ تصمیم لزوم بیان تصمیم متخذه است. بر اساس این اصل هر شخص محق است تا از دلایل اتخاذ تصمیم توسط مقام عمومی و اداری اطلاع پیدا کند .در حقیقت باید ریشه این اصل را در اصل قانونی بودن اعمال اداری و صلاحیت جستجو نمود. این اصل در حقوق اداری ایران بیشتر تحت عنوان مستدل و مستند بودن تصمیم مورد شناسایی دیوان عدالت اداری قرار گرفته است[۴]. در این بین، بررسی ماهیت تکلیف به ارائه دلایل و معرفی ضوابط و معیارهای تشخیص و تمایز آن از برخی اصول رقیب، توأم با تأملینظرات مخالفان این اصل ، میتواند شاکله بحث چارچوب مفهومی این تأسیس را تشکیل دهد.