ابراز هیجانها :
هیجانها را به شیوه های متفاوت همچون حالت چهره، آهنگ صدا، وضع وحرکات بدن میتوان ابراز کرد. بیان بسیاری از هیجانات جنبه جهانی دارد.(رین[۳۶]، ۱۹۹۱) ظاهراًً لبخند زدن در همه نقاط جهان نشانهای از محبت و تأیید است. همان طور که چارلزداروین[۳۷] (۱۸۷۲) یادآوری می کند، نمایان کردن دندانها نشانه خشم است. بیشتر محققان(مثلا، باس، ۱۹۹۲ ؛ اکمن، ۱۹۹۴؛ ایزارد[۳۸]،۱۹۹۴) بر این نکته توافق دارند که حالتهای چهرهای خاص، حاکی از آن است که در همه افراد هیجانهای مشابهی وجود دارد. افزون بر این افراد متعلق به فرهنگهای گوناگون هیجانهایی را که با حالتهای چهرهای خاص متظاهر میشوند، تشخیص می دهند. در یک مطالعه کلاسیک، پاول اکمن (۱۹۸۰) عکسهایی از اشخاص را، که هیجانهای خشم، تنفر، ترس، خوشحالی، غمگینی و تعجب از خود نشان میدادند، تهیه کرد. سپس از افراد پاسخ دهنده خواست که بگویند هر عکس چه هیجانی را نشان میدهد. دامنه این افراد، از دانشجویان دانشگاه در اروپا تا اعضای قبیلهی فور در گینهی جدید را در بر میگرفت. همه گروه ها از جمله اعضای قبیلهی فور، که تقریباً هیچ تماسی با فرهنگ غربی نداشتند، بر هیجانهای نشان داده شده توافق داشتند. اکمن و همکاران وی (۱۹۸۷) از مطالعه ده فرهنگ نتایج مشابهی به دست آوردند.(راتوس، ۲۰۰۱)
ابعاد هیجان :
هیجانها چند بعدی هستند. آنها به صورت پدیده های ذهنی، زیستی، هدفمند، و اجتماعی وجود دارند (ایزارد ، ۱۹۹۳).
– هیجانها تا اندازهای احساسهای ذهنی هستند، به این صورت که باعث میشوند به شیوه خاصی، مثل عصبانی یا خوشحال، احساس کنیم.
– اما هیجانها واکنشهای زیستی نیز هستند، یعنی، پاسخهای بسیج کننده انرژی که بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که فرد با آن مواجه شده، آماده میکنند.
– هیجانها هدفمند هم هستند، خیلی شبیه گرسنگی که هدف دارد. برای مثال، خشم، میل انگیزشی برای انجام دادن کاری، مانند جنگیدن با دشمن یا اعتراض کردن به بی عدالتی در ما ایجاد می کند که در غیر این صورت چنین نمیکردیم.
– هیجانها پدیده های اجتماعی نیز هستند. وقتی هیجان زده میشویم علایم قابل تشخیص چهرهای، ژستی و کلامی میفرستیم، که دیگران را از کیفیت و شدت هیجان پذیری ما با خبر می کند. (مثل حرکت ابروها، لحن صدا)
۱ -تشخیص هیجانات از حالات صورت: به این شش عکس نگاه کنید و بگویید هر یک چه هیجانی را نشان میدهند؟.
– (بالا) شادی، عصبانیت، غم
– (پایین) تعجب، نفرت، ترس
با توجه به این چهار ویژگی هیجان، معلوم می شود که هیجان را نمی توان به روشنی تعریف کرد. مشکل تعریف کردن هیجان شاید درابتدا شما را متحیر کند، زیرا هیجانها در تجربیات روزمره، خیلی صریح به نظر میرسند. هر کسی میداند که تجربه شادی و خشم چگونه است، بنابرین شاید بپرسید، «واقعاً مشکل تعریف کردن هیجان چیست؟» مشکل این است: (تا وقتی از کسی خواسته نشده باشد هیجان را تعریف کند، میداند هیجان چیست ؟ (فر و راسل[۳۹]، ۱۹۸۴). هیچ یک از ابعاد مجزای ذهنی، زیستی، هدفمند، یا اجتماعی، هیجان را به نحو شایستهای تعریف نمیکند. هر یک از این چهار بعد، فقط بر ویژگی متفاوت هیجان تأکید دارد. برای شناختن و تعریف کردن هیجان، بررسی هریک از ابعاد هیجان و نحوهای که اثر متقابل میگذارند، ضرورت دارد.
چهاربعد هیجان و اثر متقابل آنان بر یکدیگر:
احساسها
تجربه ذهنی
آگاهی پدیدار شناختی
شناخت
هدفمندی
حالت انگیزشی هدفمند
جنبه کارکردی
اجتماعی- بیانگر
ارتباط اجتماعی
جلوه صورت
بیان آوایی
انگیختگی بدن
فعال سازی فیزیولوژیکی
آمادگی بدن برای عمل
پاسخهای حرکتی
رویدادهای مهم زندگی
مغزو هیجان:
مغز در ادراک و ارزیابی موقعیتهایی که موجب بروز هیجان میشوند دخالت دارد. اگر یک موقعیت به یک حالت هیجانی منجر شود، مغز الگوهای فعالیت تنی و خود مختار خاص آن هیجان را کنترل می کند، به سخن دیگر مغز تجلی فیزیولوژیک آن هیجان را کنترل می کند. البته مغز در هدایت رفتاری که به وسیله حالت هیجانی سوق داده می شود نیز دخالت دارد و برای احساسات هیجانی که ما داریم نیز ضروری است.
تعدادی از ساختارهای هسته مغز در تنظیم و هماهنگ کردن الگوهای فعالیتی که صفت مشخصه هیجانهای قویتر؛ به ویژه ترس، خشم و لذت هستند، مستقیماً دخالت دارند. این بخشهای هستهای مغز شامل هیپوتالاموس و گروه پیچیدهای از ساختارها به نام دستگاه کناری است. تحریک الکتریکی این بخشها و همین طور سایر بخشهای مغز، برای حیوان پاداش دهنده و برای آدمیان لذت بخش است. (بناب، ۱۳۷۵)
دستگاه عصبی و هیجان:
دستگاه عصبی از بخشهای دستگاه عصبی مرکزی شامل مغز و نخاع شوکی، دستگاه عصبی پیرامونی و دستگاه عصبی خود مختار شامل سمپاتیک و پارا سمپاتیک تشکیل شده است. دستگاه عصبی خود مختار در جریان پدیدآیی رفتارهای هیجانی نقش مهمی ایفا می کند؛ زیرا فعالیتهای درونی بدن مانند کنترل ماهیچه قلب، ماهیچههای صاف دستگاه معده – رودهای و آزاد سازی هورمونهای درون ریز به آن بستگی دارد. فعالیتهای هضمی بدن به بخش پاراسمپاتیک دستگاه عصبی خود مختار مربوط می شود، در حالی که بخش سمپاتیک دستگاه عصبی خود مختار در زمینه فعالیتهای اضطراری مانند آماده سازی ارگانیزم برای جنگ وگریز مؤثر است. هنگامی که فرد در حالت ترس یا تنیدگی به سر میبرد، فعالیت شدیدی در بدن خود احساس می کند که ناشی ازفعالیت دستگاه عصبی سمپاتیک است. فعالیت بخشهای سمپاتیک و پارا سمپاتیک مخالف یکدیگر است، به طوری که وقتی بخش سمپاتیک فعالیت دارد، بخش پاراسمپاتیک غیر فعال است و برعکس. بنابرین میتوان دریافت چرا وقتی غمگین هستیم دچار حالت سوء هاضمه میشویم؛ زیرا بخش سمپاتیک موجب جلوگیری از فعالیت بخش پارا سمپاتیک میگردد.(انگیزش و هیجان، خداپناهی، ۱۳۸۸)
این واقعیت که مغز متفکر از مغز هیجانی به وجود آمده است، رابطه میان فکر و احساسات را آشکارتر میسازد، به این صورت که خیلی پیش از آنکه مغز منطقی پدید آید، مغز هیجانی وجود داشته است. تکامل مراکز قدیمی هیجانی از قطعه بویایی شروع شد و این مراکز در نهایت به قدری بزرگ شدند که قسمت فوقانی ساقه مغز را احاطه کردند .(هوش هیجانی، نسرین پارسا، ۱۳۸۹)