بنابرین ویژگیهای ظاهری پلیس یکی از عوامل اثر گذار بر منزلت پلیس است، قدرت و اقتدار پلیس نیزاز جمله عوامل مهم در شأن و منزلت پلیس است. زیرا از این نهاد انتظار میرود که با خشنترین مسائل جامعه نظیر قاچاق، قتل، سرقت مسلحانه و …..دست وپنجه نرم کند. اگر در مقابله با ناهنجاریهای اجتماعی به طور کلی موفقیت آمیز عمل کند آنگاه این قدرت و اقتدار پلیس تبدیل به مأمنی برای شهروندان در جهت حفظ نظم و امنیت جامعه می شود و برآیند این پدیده نگرش مثبت به پلیس و افزایششأن و حیثیت اجتماعی پلیس خواهد بود.
کار پلیس چیزی بیش از دستگیری مجرمان و کاری پیچیده و خسته کننده است که مستلزم داشتن طیف گسترده ای از توانایی ها و مهارت های سطح بالا میباشد. (پیس[۲]،۱۹۹۱) به گفته کلاکرز[۳] دخالت پلیس در بیش از ۹۰ درصد مشکلاتی که به آنها رسیدگی می کند؛ در پاسخ به درخواست شهروندان است. (کلاکرز، ۱۹۹۱)
بیشتر فعالیتهای پلیس هیچ ربطی به اجرای قوانین کیفری ندارد؛ بلکه نوعی خدمت به جامعه است. این خدمت شامل: حفظ صلح و آرامش؛ جلوگیری از خودکشی؛ جستجو برای یافتن کودکان گمشده و یا فراری؛ حل و فصل منازعات و پیشگیری از وقوع جرم میباشد. بنابرین جامعه و پلیس؛ متکی به یکدیگرند و در این میان منزلت و اعتبار اجتماعی پلیس؛ نقش به سزایی را ایفا می نماید؛ زیرا اگر اعتبار و حیثیت دستگاه کارگزار امنیت در نزد افکار عمومی مخدوش و متزلزل گردد و اگر اعتماد مردم نسبت به صحت عمل و حسن نیت نیروی انتظامی از میان برود نتیجهای جز ضعف ناجا و باز شدن دست تبهکاران برای اقدامات خلاف کارانه و مجرمانه نخواهند داشت.
به منظور حفظ سلامت یک کشور ضروی است نیازهای مأموران پلیس آن کشور و عواملی که بر رضایت شغلی آنها تاثیر گذار است مورد شناخت وبررسی قرار بگیرد. نیروهای پلیس یکی از مهمترین مشاغل را عهدهدار میباشند که نیازمند تعهد شخصی، تماس مستقیم با مردم و تمرکز بر رفاه وآرامش در جامعه است. هم چنین کار آنها خطرناک بوده و نیازمند عهدو کار فشرده است، بنابران برای نیروهای پلیس بسیار سخت است که در صورت نارضایتی بتوانند به طور مؤثر انجام وظیفه کرده و در کارشان موفق باشند. رضایت شغلی وسطح روحیه نیروهای پلیس به وضوح تأثیر بسیار زیادی بر کارکرد آنها دارد. رضایت شغلی هم چنین یکی ازملزومات تعامل مثبت و موثر بین پلیس ومردم است علاوه بر اینها از آنجا که اصلیترین وظایف پلیس حفظ امنیت وسلامت در جامعه است پس بنابرین رضایت شغلی آنها مسأله بسیار مهمی برای بررسی میباشد.(شهبازی، عنصری، جواهری، ۱۳۸۸)
رضایت شغلی منعکس کننده نحوه نگرش و احساس کلی اعضاء نسبت به مشاغل و محیط کاریشان میباشد که با توجه به بررسی رفتار و نظرات افراد میتوان استنباط نمود آنها از رضایت شغلی برخوردارند یا خیر.
کینزبرگ[۴]و همکارانش، (۱۹۵۱) از دو نوع رضایت شغلی نام برده اند: ۱- رضایت درونی: که از دو نوع منبع حاصل میگردد: اول احساس لذتی که انسان صرفاً از اشتغال به کار وفعالیت عایدش می شود. دوم لذتی که براثر مشاهده پیشرفت یا انجام برخی مسئولیتهای اجتماعی و به ظهور رساندن توانایی ها و رغبتهای فردی به انسان دست میدهد.۲- رضایت بیرونی: که با شرایط اشتغال و محیط کار ارتباط دارد و هرلحظه در حال تغییر وتحول است. رضایت درونی پایدارتر از رضایت بیرونی است و رضایت کلی نتیجه تعامل بین این دو است.
افرادی که از شغل خود راضیترند سلامت جسمی وروانی بالاتری دارند و از زندگی خویش نیز خشنودتر هستند. اما در مقابل نارضایتی شغلی موجب ایجاد احساس تشویش و اضطراب، بروز بیماریهای گوناگون، بالا رفتن غیبتهای کاری، ترک خدمت، پایین آمدن تولید، کمکاریهای عمدی، کاهش بهره وری سازمان و… میگردد.(از کمپ، ترجمهی ماهر،۱۳۷۰)
هوش هیجانی به دلیل کاربردهایی که دارد، از جایگاهی ویژه برخوردار است. بخصوص در مورد کارکنان پلیس، بسیار مفید میباشد. هوش هیجانی به پلیس کمک میکند تا در موقعیتهای تهدید کننده و خطرناک، واکنش مناسبتری برای نجات خود انجام دهند. همچنین با کمک هوش هیجانی می توانند به ریشههای غم و شادی در خود پیببرند و آن را مدیریت کنند. حساسیت و هوش هیجانی بالاتر کمک میکند تا نیازهای دیگران را درک کنند و حداقل با همدلی به آنها کمک کنند و با کنترل بر احساسات خود، حس مسئولیت پذیری را در خود تقویت کنند. در مجموع هوش هیجانی به آنان کمک میکند تا یادگیری بهتری داشته باشند و خوشحالترو سالمترو موفقتراز دیگران باشند. (سایت پزشکان بدون مرز، اهمیت هوش هیجانی وضرورت آن)
همچنین متون علم مدیریت بر این باور هستند که رهبران و مدیران با هوشهای هیجانی بالاتر، توان بیشتری برای هدایت سازمان تحت کنترل شان دارند. یافته های جدید نشان میدهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساسوظیفه شناسی بالایی هستند اما فاقد هوش هیجانی واجتماعی هستند در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیفتری دارند. (سایت اطلاع رسانی صنعت، هوش هیجانی یک مهارت مدیریتی)
بیان مسئله:
یکی از موضوعات مهم مورد توجه نیروی انسانی در سازمانها، تأمین نیازهای افراد و ایجاد انگیزه برای بالا بردن سطح کیفیت کاری آنان است توجه به این عامل اساسی بیانگر اهمیتی است که مدیران برای نیروی انسانی به عنوان یکی از سرمایه های با ارزش قائل هستند از آنجایی که کارایی نیروی انسانی همواره بر اساس محاسبات اقتصادی قابل پیش بینی نیست عوامل متعدد دیگری در این زمینه دخیل است که برخواسته از نیازهای برتر انسان در ابعاد اجتماعی، احترام و خودیابی است. (حسین زاده و صائمیان، ۱۳۸۱)