از سوی دیگر،گسترش تجارت جهانی، تغییرات سریع در الگوهای مصرف و تقاضا، انقلاب در فناوری اطلاعات و همچنین افزایش در تعداد و کیفیت رقبای محلی و بین المللی در دو دهه ی اخیر مفهوم رقابتپذیری از اهمیت ویژهای برخوردار گشته است. رقابتپذیری را قابلیتها و توانمندیهایی است که یک کسب و کار، صنعت، منطقه، کشور دارا هستند و میتوانند آن ها را حفظ کنند تا در عرصه ی رقابت بینالمللی نرخ بازگشت بالایی را در فاکتورهای تولید ایجاد کرده و نیروی انسانی خود را در وضعیت نسبتاً بالایی قرار دهند. به عبارت دیگر، رقابتپذیری توانایی افزایش سهم بازار، سوددهی، رشد ارزش افزوده و ماندن در صحنه رقابت عادلانه و بینالمللی برای یک دوره طولانی است. همچنین “رقابتپذیری درجهای است که بر اساس آن توانمندی یک کشور در تولید کالاها و خدمات در شرایط اقتصاد آزاد، سنجیده میشود به گونهای که این تولیدات بتواند در بازارهای بینالمللی حضور پیدا کنند و به صورت پیوسته به تثبیت و ارتقای درآمد واقعی مردم آن کشور در درازمدت منجر گردد”.
در بحث رقابتپذیری رابطه بین “محیط اقتصادی داخل یک کشور” که دولت در آن نقشی کلیدی دارد و “فرایند خلق ثروت” که توسط بنگاهها و اشخاص صورت میگیرد، اصلیترین موضوعی است که به آن پرداخته میشود.
چهار فاکتور رقابتپذیری میباشد که عموما”تعریف کننده فضای حاکم بر اقتصاد داخلی یک کشور میباشند، عبارتند از :
عملکرد اقتصادی
کارایی دولت
کارایی کسب و کار
زیرساختار (۲۰۱۰Demeter, & Matyusz)
در بخشهای بعدی به طور مبسوط راجع به مفاهیم تولید ناب، تولید چابک و رقابت پذیری سازمانی بحث خواهد شد.
۲٫۲٫ کلیاتی پیرامون تولید ناب
موفقیت های تولید ناب در دهه های اخیر بسیاری از شرکت ها را بر آن داشته تا اصول نابی را به سایر حوزه های کاری خود مانند طراحی محصول، فرایندهای دریافت و تحویل سفارش، سیستم پرداخت و حتی به سراسر زنجیره تامین[۵] خود گسترش دهندBruun & Mefford, 2004)).
بهکارگیری اصول ناب در این شرکتها نتایج چشمگیری را برای آن ها در پی داشت به گونه ای که بسیاری از آن ها توانستند از این رهیافت به میزان قابل توجهی سطح بهرهوری خود را بهبود بخشند. با پذیرش و بهکارگیری این اصول این شرکتها قادر گردیدند تا سطح ضایعات، موجودی، زمان انتظارها و زمان تحویل را در حد قابل قبول بهبود بخشیده و همزمان با کاهش سطح قیمت ، کیفیت محصولات خود را افزایش دهند. بررسی آمار ها در مورد برخی از این شرکت ها نشان دهنده این است که آن ها توانسته اند سطح موجودی ها را تا ۹۰ درصد ، دوباره کاری ها را تا ۷۵ درصد و زمان های تحویل را تا ۹۰ درصد کاهش دهند (Ettkin & Colleagues, 1990). موفقیتهای تولید ناب در عمل باعث گردیده است تا بسیاری از صاحبنظران در سالهای گذشته تلاشهای خود را پیرامون توسعه این مفهوم متمرکز نموده و ابزارهای مختلفی را در اختیار صنایع جهت بهکارگیری آن قرار دهند(Womack & Colleagues, 1990)(Womack & Jones, 1996)(Krafcik, 1988)(Lee, 1996)(Macduffie, 1995)(Sohal & Egglestone, 1994) .
با عنایت به ضرورت آشنایی با این رویکرد مهم و استراتژیک، در این بخش کلیاتی در مورد مفاهیم، تعاریف، شاخص ها و تاریخچه تولید ناب در جهان و ایران پرداخته میشود.
۱٫۲٫۲٫ ناب بودن
واژه ناب یا Lean در لغت به معنی لخم و بی چربی میباشد. این اصطلاح بیانگر بدون زائده و بدون حشو بودن است. در ادبیات کشورهای مختلف برای هر شی یا چیزی که بدون بیهودگی و اضافات باشد، این واژه به کار گرفته می شود.
در فرهنگ تخصصی ناب بودن عبارت است از تولید بیشترین محصولات یا خدمات قابل فروش تحت کمترین هزینه های عملیاتی در حالی که سطح موجودی در حد بهینه باشد.
۲٫۲٫۲٫ تعاریف تولید ناب
محققین گوناگون از دیدگاه های متفاوت به تولید ناب نگریسته اند. در ادامه با برخی از این دیدگاه ها آشنا میشویم. از دیدگاه فارستر[۶]مفهوم ناب به طور عملی عبارت است از: ادغام اصول مرتبط با بهبود از طریق به کارگیری همزمان تولید به هنگام و مدیریت کیفیت جامع، به طوری که فرآیندهای بر مبنای کامپیوتر در تمامی بخشهای طراحی، مدیریت کارخانه، عرضه و توزیع کامل شوند(Forrester & Colleagues, 1996) (Mieir & Forrester, 2002). ویلیامز[۷] و همکارانش تولید ناب را در واقع یک جهش تصاعدی از روش تولید انبوه فورد به الگوواره[۸] جدیدی از تولید می دانند(Williams & Colleagues, 1995) (Mieir & Forrester, 2002). کوچان[۹] و همکارانش بیان میکنند اگرچه عناصر ناب شدن در تمامی شرکتها یکسان میباشند اما فرایند تبدیل شدن به شرکت ناب در هر سازمان خروجی های خاص و متفاوت از سایر شرکتها ارائه میدهد(Mieir & Forrester, 2002) (Kochan, 1997).
در جایی دیگر تولید ناب نوعی سیستم تولید تعریف شده است که ضمن درنظر گرفتن فواید تولید انبوه و سفارشی با هدف کاهش ضایعات و با آرمان حذف هر فعالیت بدون ارزش طراحی شده است. در حقیقت تولید ناب همان تولید به هنگام[۱۰] میباشد با این تفاوت که در آن فعالیت هایی که ارزش افزوده ایجاد نمی کنند حذف شده اند.
انجمن ملی استاندارد و فناوری در وزارت بازرگانی آمریکا تولید ناب را یک راه حل نظاممند برای شناسایی و از بین بردن اتلافها ( فعالیتهایی که دارای ارزش افزوده نیستند) از طریق بهبود مستمر و به جریان انداختن تولید درست در هنگامی که مشتری به آن نیاز دارد تعریف میکند(سیرنگ،۱۳۸۶). از دیگر مشخصه های تولید ناب ، کاهش پیوسته قیمتها در طول عمر یک مدل است . ازآنجایی که قیمتها بر مبنای چارچوبی معقول مشخص شده اند مونتاژگران میدانند که برای تولید هر محصولی منحنی یادگیری وجود دارد . بدینترتیب ، میدانند که هزینه ها باید در سالهای بعد کاهش یابد ؛ در واقع ، در شرکتهای تولید ناب اصلاحات سریعتر انجام می گیرند یعنی منحنی های فراگیری به نسبت منحنی های فراگیری در شرکتهای تولید انبوه دارای شیب بیشتری هستند و دلیل این امر وجود کایزن در فرایند تولید است . (۲۰۱۰Demeter, & Matyusz)
در سایت ای ان بی وی[۱۱] سیستم تولید ناب به تکنولوژی های ساخت منعطف اطلاق شده است که توسط شرکت تویوتا گسترش داده شده و هم اکنون در بسیاری از صنایع خودروسازی جهان به کار گرفته می شود.
در برخی فرهنگ نامه های تولید، به تولید ناب، ساخت ناب[۱۲] نیز اطلاق شده است. این اصطلاح در مراجع تخصصی مختلف به اشکال زیر تعریف شده است.
یک ابزار بهبود عملکرد تجاری که بر بهبود کیفیت، هزینه، زمان تحویل و انسان متمرکز شده است که ضایعات را از بین برده و بهبود مستمر را امکان پذیر میسازد.
یک عبارت انگلیسی به دست آمده از تکنیکهای ساخت و تولید ژاپنی که فلسفه کاهش مستمر ضایعات در همه نواحی و بخشها را دنبال می کند.