در این مرحله درمانگر، تاریخچه ای را از مراجع میگیرد و یک طرح درمانی را می ریزد. این مرحله حیاتی است چون حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد، سطح هیجان را بالا میبرد، بعضی از افراد به لحاظ جسمانی برای این کار مناسب نیستند. برای مثال ۱۰ تا ۱۵ درصد کسانی که با حساسیت-زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد درمان شده اند، مجددا آسیب روانی را به شدت تجربه کردهاند. بدین دلیل، موقعی که با حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد کار میکنیم، گرچه دوره ناراحتی نسبتا مختصر است اما در مورد افرادی که ناراحتی قلبی[۱۴۰] یا تنفسی[۱۴۱] دارند باید با پزشکان مشورت شود. وقتی که درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد در مورد یک مراجع در نظر گرفته شد، درمانگر از او سوالات خاصی را در مورد تاریخچه فردی، خصوصیات و الگوهای واکنش او در رابطه با موقعیت ها می پرسد. با این اطلاعات درمانگر طرح یک درمان را می ریزد و مشخص میکند که حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد، برای درمان کدام یک از ناراحتی ها به کار گرفته شود. موضوعات مورد هدف، حادثه یا حوادثی از گذشته که مشکل را خلق کردهاند، شرایط حاضر که سبب آشفتگی میشوند و مهارت ها یا رفتارهای کلیدی که مراجع جهت بهزیستی در آینده به آن ها نیاز دارد،می- باشد (شاپیرو و فارست، ۱۹۹۷).
جهت درک کامل تر مراجع از او میخواهیم تا فهرستی از بیشترین ناراحتی های خود ثبت کند و آن ها را از ۰ تا ۱۰ درجه بندی کند. حتی اگر چه این حوادث احتمال دارد سال ها پیش اتفاق افتاده باشند اما خاطره ی بسیاری از آن ها هنوز امکان دارد ناراحت کننده باشد. هم چنین باید چگونگی تفسیر مراجع از حوادث گذشته در مورد خود، تعیین شود. به این صورت که از مراجع میخواهیم بر روی یک خاطره تمرکز کند و از او سوال میکنیم که چه کلماتی به طور خودکار به ذهنت میآید؟ بعد از او تقاضا میکنیم احساسات خود در مورد رفتارش را توصیف کند. این توصیف ممکن است منفی باشد مانند: من عاجزم، من درمانده ام، من بی ارزشم، من لایق دوست داشتن نیستم، ابدا آن خاطره را دوست ندارم و ممکن است مثبت باشد مانند من می توانم موفق شوم، من لایق هستم (شاپیرو و فارست، ۱۹۹۷).
یکی از جنبههای غیرمعمول حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد، این است افرادی که در طلب درمان هستند مجبور نیستند در مورد جزئیات خاطرات ناراحت کننده خود صحبت کنند. در حالی که برخی راحت هستند و حتی ترجیح میدهند مطالب خاص را مطرح کنند و بعضی دیگر دورنمایی از خاطرات ناراحت کننده شان را مطرح میکنند (شاپیرو و فارست، ۱۹۹۷).
۲-۱۰-۲-مرحله دوم: آماده سازی
هر چه در مورد اهمیت این مرحله بگوییم کافی نیست .یکی از اهداف اولیه این مرحله، پایه گذاری رابطه اعتماد آمیز بین مراجع و درمانگر است. لازم نیست مراجع وارد جزئیات خاطره ناراحت کننده شود، اما اگر مراجع به درمانگرش اعتماد نداشته باشد، ممکن نیست به طور صریح تغییراتی را که در خلال جلسه درمان تجربه میکند یا حتی نمی کند، بیان نماید. در هر شکلی از درمان، بهتر است که به متخصص بالینی به عنوان تسهیل گر یا راهنمای مراجع نگاه کنیم. حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد، بیشتر به حرکات چشم محدود نمی شود. متخصص بالینی باید بداند چه شیوه هایی را به کار گیرد تا فرایند را حفظ کند (شاپیرو و فارست، ۱۹۹۷).
در این مرحله، متخصص بالینی باید در مورد چگونگی نظریه حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد، توضیح دهد و بیان کند که شخص در خلال درمان و بعد از آن چه انتظاری میتواند از این روش داشته باشد. سرانجام درمانگر باید گونه ای از فنون آرمیدگی[۱۴۲] را به مراجع یاد دهد تا از این فنون جهت آرام کردن خود در رویارویی با اختلال عاطفی که ممکن است در خلال جلسه یا بعد از یک جلسه بروز کند، استفاده نماید. یادگیری این ابزارها کمک مهمی برای هر کسی است. شادترین افراد روی زمین خودشان راه های آرمیدگی، نجات[۱۴۳] از فشارهای روانی اجتناب ناپذیر[۱۴۴] و اغلب غیر منتظره[۱۴۵] را دارا میباشند (شاپیرو و فارست، ۱۹۹۷).
۲-۱۰-۳-مرحله سوم: ارزیابی[۱۴۶]
در این مرحله درمانگر جنبه هایی از موضوع مورد نظر را جهت پردازش مجدد، مشخص میکند. قدم نخست بر دوش مراجع است تا تصویر یا صحنه به خصوصی را از حادثه هدف که بهترین بازنمایی خاطره مورد نظر است و در خلال مرحله اول مشخص شده، انتخاب کند. سپس مراجع عباراتی را انتخاب می ـ کند که باور منفی او را نسبت به خودش در ارتباط با حادثه بیان میکند. حتی اگر مراجع به لحاظ عقلانی[۱۴۷] بداند که این عبارت[۱۴۸] غلط است، مهم است که بر آن تمرکز کند. این باورهای منفی بازتابی هستند از عواطف اختلال زا که به کلام درمی آیند. شناخت های منفی متداول شامل عبارت هایی هم چون: من بیچاره ام، من بی ارزشم، من لایق عشق ورزیدن نیستم، من اسباب شرمساریم، من بد هستم، میباشد. سپس مراجع یک عبارت را در خطاب به خود که ترجیح میدهد آن را باور داشته باشد، بر می گزیند. عبارت باید در بر گیرنده یک احساس کنترل درونی باشد مانند من شخص مفیدی هستم یا می توانم موفق شوم. در این مرحله درمانگر از شخص میخواهد تا با بهره گرفتن از مقیاس اعتبار شناخت[۱۴۹] تعیین کند، باور مثبتش بر روی این مقیاس از (۱ تا ۷) تا چه حد درست است. هم چنین در خلال مرحله ارزیابی، عواطف منفی (ترس، اضطراب) و احساسات جسمانی[۱۵۰] (دل پیچه، دستان سرد) را که با موضوع هدف تداعی می- کند، مشخص سازد و شدت اختلال را بر اساس ۰ تا ۱۰ درجه بندی کند (شاپیرو و فارست، ۱۹۹۷) .
مراحل یک تا سه، اساس را بر درمان جامع و پردازش مجدد حوادث قرار میدهند. گرچه حرکات چشم در خلال سه مرحله ی بعدی به کار گرفته می شود، این حرکات فقط یک جزء از این درمان پیچیده هستند. به کارگیری قدم به قدم این رویکرد هشت مرحله ای به درمانگر آموزش دیده و مجرب اجازه میدهد کارایی درمان را در یک الگوی استاندارد و منطقی افزایش دهد. هم چنین این رویکرد هم به مراجع و هم به درمانگر اجازه میدهد بر پیشرفت درمان در خلال هر جلسه نظارت کنند (شاپیرو و فارست، ۱۹۹۷).
۲-۱۰-۴-مرحله چهارم: حساسیت زدایی[۱۵۱]
این مرحله به این علت حساسیت زدایی نامیده می شود که بر عواطف اختلال زا و احساساتی که با مقیاس بخش های ذهنی اختلال اندازه گیری شده اند، تمرکز میکند. این مرحله تمام پاسخ های فرد را پوشش میدهد (شامل خاطرات، بینش ها و تداعی هایی که ممکن است در خلال جلسات برانگیخته شوند) هم چنان که هدف تغییر مییابد و عناصر ناراحت کننده آن حل میشوند. فرایند تداعی خودکار فرصتی می-دهد تا حوادث مشابهی که ممکن است حادث شده و مرتبط با حادثه هدف باشند، مشخص شده و حل شوند. مراجع ممکن است فراتر از اهداف اولیه اش برود و بهبودیش فراسوی انتظاراتش باشد. در خلال حساسیت زدایی درمانگر مجموعه های حرکت چشم فرد را هدایت میکند (با تمرکز به دگرگونی ها و تغییرات مناسب) تا این که شدت احساس مراجع بر روی مقیاس بخش های ذهنی اختلال به صفر کاهش پیدا کند یا اگر مناسب است به ۱ یا ۲ کاهش یابد (شاپیرو و فارست، ۱۹۹۷).
۲-۱۰-۵-مرحله پنجم: کار گذاری[۱۵۲]