- صندوقهای سرمایه گذاری غیرفعال
صندوقهای سرمایه گذاری غیرفعال، شبیه شرکتهای سرمایه گذاری با سرمایه بسته هستند و تعداد ثابتی گواهی سهم انتشار میدهند. این شرکت ها سهام خریداری نمی کنند و معمولا در اوراق قرضه سرمایه گذاری میکنند و تا زمان سررسید بازپرداخت آن ها را نگهداری می نمایند. خرید و فروش دائمی و فعال روی اوراق قرضه موجود در سبد سهام آن ها صورت نمی گیرد. عمر این شرکت ها مشخص بوده و دارای تاریخ انحلال هستند.
در بسیاری از منابع نظری، شرکت مادر یک شرکت سهامی با موقعیت مالیاتی ویژه می دانند. شرکتهای مادر با کاهش درآمد مشمول مالیات، از بازده بالایی برخوردار میگردد یکی از تعاریف شرکت مادر بیانگر آن است که چنین شرکتی باید یکی از دو ویژگی زیر را دارا باشد:
-
- ۵ درصد از سود مشمول مالیات آن از سود سهام شرکتهای تابعه (زیرمجموعه) باشد.
- ۵۱ درصد از سهام شرکتهای تابعه را مالک باشد.
لازم به ذکر است که شرکتهای مادر، درزمره شرکتهای سرمایه گذاری قرار ندارند و بورسهای جهان نیز آنان را بر اساس صنایع تخصصی و فعالیت شان طبقه بندی می نمایند. منافع ناشی از تأسيس شرکتهای مادر عبارتند از:
-
-
- مرکزیت دادن به فعالیتهای عملیاتی برای شرکتهای سرمایه پذیر متعدد به منظور بهبود و کارایی و ارتقای عوامل مؤثر بر عملکرد است مانند: خرید تجهیزات و مواد خام، نمایندگی برای خرید و فروش، تهیه تسهیلات خانوارها برای ذخایر و محصولات، تهیه خدمات پس از فروش، استخدام و آموزش کارمندان.
-
-
- عملکرد R & D ، خدمات تکنولوژی و امور مشابه بهبود یافته و صرفه جویی به مقیاس فراهم می شود.
- افزایش توان جانه زنی و رقابت.
- شرکتهای فعالیت تنوعی
این گروه از شرکت ها، شرکتهایی هستند که در چندین فعالیت تجاری یا صنایع مختلف فعالیت دارند. از ویژگیهای اصلی اینگونه شرکت ها این است که نمی توانند به یک صنعت مجزا طبقه بندی شوند و یک بخش اجرایی یا صنعت مجزا نمی توانند درآمد اصلی آن ها را تولید کنند این شرکت ها در دهه های ۶۰، ۷۰ میلادی رشد زیادی نمودند اما در دهه ۸۰ بسیاری از شرکت ها، دچار معضلات شدیدی شدند. طی این دوره سرمایه گذاران به این نتیجه رسیدند که ارزش کل این شرکت ها، نسبت به زیرمجموعه آن ها از ارزش کمتری برخوردار است (صمصمار،۳۵،۱۳۹۲ ).
۲-۹- دلایل رشد سرمایه گذاران نهادی
طی چند دهه اخیر فعالیتهای سرمایه گذاری در سهام و مبادلات سرمایه گذاران نهادی افزایش قابل ملاحظه ای داشته است سرمایه گذاران نهادی شامل سرمایه گذاران نهادی خارجی، صندوقهای سرمایه گذاری مشترک صندوقهای مزایای بازنشستگی، شرکتهای بیمه، بانک ها و غیره هستند مطابق سند حقیقی انجمن صنعت اوراق مبادله آمریکا (۲۰۰۲)، نهادهای عضو این انجمن، در سال ۱۹۶۵ در حدود ۱۶ درصد اوراق مبادله را در اختیار داشتند، در حالی که این رقم در سال ۲۰۰۱ به ۶۱ درصد رسید. سرمایه گذاران نهادی به عنوان گروهی فعال بیش از نصف سهام مبادله شده در بازارهای سرمایه آمریکا را در اختیار دارند و بیش از ۵۰ درصد تمام مبادلات بازار سهام آمریکا به آن ها مربوط می شود. بر اساس گزارش سال ۲۰۰۵ صندوق بینالمللی پول، سرمایه گذاران نهادی متجاوز بر ۴۵ تریلیون دلار دارایی مالی (شامل بیش از ۲۰ تریلیون دلار سهام) را تحت مدیریت دارند. سرمایه گذاران نهادی نه تنها بازیگران مهمی در عرضه فعالیت بازارهای توسعه یافته هستند بلکه نقش و تاثیر آن ها به سرعت در بازارهای نو ظهور در حال رشد است نگاهی به تاریخچه بازار سرمایه ایران، نشان میدهد که سابقه آغاز به کار سرمایه گذاران نهادی در ایران به سالهای قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران باز میگردد. با این حال، رشد آن در دهه قبل چشمگیر بوده است. علاوه بر اقدامات انجام شده در سالهای اخیر، همانند تصویب قانون بازار اوراق بهادار (مصوب آذر ۱۳۸۴ ) به همراه موج فرآینده خصوصی سازی به دنبال ابلاغ سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی، علاوه بر مهیاسازی زمینه فعالیت سرمایه گذارن نهادی و تعریف جایگاه قانونی و حرفه ای انواع سرمایه گذاران نهادی نیاز به پیش فعالی و توسعه آن ها را دو چندان کردهاست. به عنوان نمونه میتوان به صدور و مجوز فعالیت ۱۵ صندوق سرمایه گذاری مشترک و تلاش برای تشکیل نهادهای دیگر از اقداماتی است که در این زمینه گرفته است علت رشد سرمایه گذاران نهادی را در عواملی باید جست که در عرضه و تقاضا موجود برای خدمات این نهادها ریشه دارند. برای نمونه کارایی بیشتر آن ها در ارائه خدمات در مقایسه با سهامداری مستقیم، موجب تسهیل سرمایه گذاری خانوارها می شود توانایی نهادها در متنوع سازی، قدرت نقدینگی بالا، اعمال کنترلهای سازمانی مناسب و قدرت بهره وری از پیشرفتهای تکنولوژی عواملی هستند که درعرضه خدمات توسط ایشان مؤثر می افتد. از ناحیه ی تقاضا نیز عواملی مانند تغییرات جمعیت، آگاهی و آشنایی بیشتر سهامداران جزء با بازارهای مالی و رشد سطح ثروت جامعه، بستر را برای رشد فعالیت نهادها فراهم می آورند.
عوامل فوق موجب رشد این نهادها در بازارهای مالی بودنند، لیکن وجه متمایزکننده این نهادها در مکانی است که برای تجمیع یا یک کاسه کردن ریسک[۷۱] فراهم می آورند. وظیفه اصلی نهادها، تجمیع ریسکهای سرمایه گذاران کوچک است. در این حالت ریسک برای مجموعه برابر با جمع جبری ریسک هر یک از سرمایه گذاران منفردنیست، بلکه به مراتب از آن کمتر است. بدین سبب سرمایه گذاران نهادی را می توان ابزاری برای کاهش ریسک سرمایه گذاران جزء در بازار دانست که در مقایسه با سرمایه گذاریهای مستقیم توسط سرمایه گذاران کوچک این روش به تبادل مناسب تری از ریسک-بازده می انجامد.
۲-۱۰- بخش چهارم: پاداش هیئت مدیره
گسترش روز افزون شرکتها، موجبات کثرت اشخاص درگیر را که منافع آن ها به نحوی با شرکت عجین است، فراهم آورده است. این امر، بخصوص در شرکتهای سهام عام[۷۲] مشهود است. مالکان این شرکتها اقشار مختلف جامعه با سلایق و منافع متفاوت میباشند ولی قطعا همگی آن ها بر هدف مشترکی که آن ها به شرکت پیوند داده است اذعان خواهند داشت و آن هدف، جز تعقیب منافع شخصی نیست. آن ها با این هدف پول و سرمایه انسانی[۷۳] خود را در شرکت سرمایه گذاری کردهاند که به مطلوبیت[۷۴] و بازدهی[۷۵] بیشتری دست یابند و توان مصرف آتی آن ها نسبت به آنچه در حال حاضر قادر به صرف آن هستند، افزایش یابد وگرنه قطعا در حال حاضر وجوه خودرا صرف احتیاجات فعلی می نمودند و یا در موقعیت مناسب دیگری به کار می گرفتند( تئوری مصرف[۷۶] دراقتصاد ). به عبارت دیگر در انتظار کسب بازده مازاد هستند. ولی به طور کلی می توان بازده مازاد را به عنوان فزونی مطلوبیت مورد انتظار شخص با توجه به وضعیت فعلی او در نظر گرفت که قطعا از دید اشخاص مختلف، کاملا متفاوت خواهد بود و تا حدود زیادی تحت تاثیر ویژگیهای فردی آن ها میباشد.
در متون، مطلوبیت مورد انتظار شخص جهت تصمیم گیری، تابعی از دو عامل اصلی در نظر گرفته شده است: بازده مورد انتظار[۷۷] و ریسک مورد انتظار[۷۸].